رفتن به محتوای اصلی

نقش زبان در آینده جهان!
02.03.2008 - 19:26

ناصر مستشار

انقلاب اسلامی در سال 57 در این تبین وادعای کاملا ارتجاعی شکل گرفت که مدعی بود که همه جریانات سیاسی تا کنون در رفع ظلم وستم نهادینه شده در ایران نا کار آمد از آب در آمده انده اند لذا ما رهبران نوین راه گشای همه کلیدهای تاریخ ایران معاصر خواهیم بود.در این رهگذر از جلال آل احمد گرفته تا علی شریعتی و سازمانهای اسلامی گوناگون در اثبات به کرسی نشاندن اسلامیت بعنوان نجات انسان بی هویت ایرانی هر یک از آنها از یک دیگر سبقت می گرفتند که عاقبت قرعه بنام خمینی بیرون آمد.در نزد همه اسلام گرایان تا کنون عنصر مدنیت به کیمیای گم گشته تبدیل شده است که هیچگاه به آن اعتقاد نداشته اند جز مدینه اسلامی ورجعت به صدر اسلام که هویت تاریخی همه آنها را به یک دیگر پیوند می داد.برای مثال همین سازمان مجاهدین خلق ایران خود را هنوز ادامه دهنده راه انقلابیون عصر مشروطیت می داند بی آنکه به عنصر اصلی آن انقلاب که در تثبیت قانون و مدنیت گره خورده بود اعتنائی کرده باشد.انقلاب اسلامی در فقدان نیروهای وفادار وصدیق به حکومت سکولار به وقوع پیوست نه عامل دیگر!

مزدک

زبان فارسي، زبان جهان دانش

با درود بر دوستان ایران گلوبال و خسته نباشید!دو موضوع را من فکر کردم که مطرح کنم تا شما هم نظر دهید!

1.توهین به اسلام و مقدساتی اسلامی .دوستان الله ومحمد و اسلام و قرآن و علی و فاطمه و کعبه ...که از مقدسات مسلمانان هستند افراد حقیقی و حقوقی نیستند و اینها کاملا عمومی مثل هر فکری و ایدیولوژی و یا افراد مشهوری که تاثیرات منفی و یا مثبت بسیاری در زندگی میلونها انسان گذاشته اند بوده و کسی نمی تواند ادعای مالکیت نسبت به آنها داشته باشد. وبهمین جهت می بینید که وقتی روزنامه دانمارکی محمد را به لجن می کشد و یا در سوید اورا به سگی(که بنظر من این بزرگترین توهین به ان نوع سگ بیچاره بود لاقل باید به سگ درنده و خونخوار وحشی تشبیه میشد)تشبیه می کنند دولت دانمارک و یا سؤید نمی تواند جلوی روزنامه را قانونی بگیرد.زیرا این مخالف قانون آزادی مطبوعات است.مقدسات اسلامی که برای گروهی مقدس است برای ما و بسیاری موجب تنفر است. بنابراین هر گونه توهین و به لجن کشیدن مقدسات اسلامی آزاد و غیره قانونی نیست.بخصوص وقتیکه ما موضوعات تاریخی مثل بردن سنگ کعبه توسط قرمطیها و سالیان درازی بصورت آبریزگاه مورد استفاده قرار دادنش!و ابتر بودن محمد وکه خود قران مطرح می کند و ابتر یعنی دم بریده وبقول امروزی استریل و نازا!که دال بر شیادی و دروغگویی محمد است

...دوستان موضوع دوم! سایت شما تا آنجا که من عقلم می رسد سایتی فارسی زبان است واین بدین معنی است که زبان فارسی در آن نوشته می شود و ایرانی است . در دنیای اینتر نتی چنین سایتهایی حکم سفارت ملتی را دارند و خواه و ناخواه مثل سفارت عمل می کنند لاقل در حوزه فرهنگی و زبانی.اگر کسانی در این سایت قلم می زنند ویا کامنت می گذارند باید به زبان فارسی باشد و چنانچه موضوعی را بزبانی دیگر می نویسند باید ترجمه فارسی اش را هم اضافه کنند.ولی می بینیم که گروهی معلولاحال پان ترک ...به دشمنی با زبان و تاریخ و فرهنگ ایرانی مشهورند کامنت به زبانهای دیگر(انگلیسی و یا ترکی ...)می گذارند بدون اینکه تر جمه اش را بنویسند.با توجه به این امر که این حرامیان از فارسی متنفرند و از هر فرصتی برای توهین به زبان و فرهنگ و تاریخ ما استفاده میکنند.آیا بهتر نیست که آنها را وادار به نوشتن فارسی و یا ترجمه نوشته شان به فارسی کرد؟این کار اصلا غیر قانونی نیست کسی و شما می توانید با توسل به هر سیستم دمکراتیک اینکار را بکنید.

محسن کردی

ارتش ترکيه وارد خاک عراق شد

هیچ زبانی و هیچ فرهنگی از میان رفتنی نیست. کسان می توانند به هرچه میخواهند باور داشته باشند. حتا اگر تخت جمشیدی وجود نداشته باشد باور به وجود آن ضرری به کسی نمی زند. اینکه کسانی باور داشته باشند که زبان ترکی بهتر از زبان فارسی است ضرری به کسی نمی زند. آنکه هم به زبان پهلوی می بالد بازهم ضرری به کسی نمیزند. اینها مشکل مردم ایران نیست. این بحثها انحرافی است. مشکل ما این است که در ایران بزور حجاب بر سر مردم می کشند و تحمل مذهبی وجود ندارد. مشکل ما این است که مردم ما نمیتوانند کشور را به دست خود و نمایندگانشان اداره کنند. مشکل ما این است که دین از مساجد و گوشه سجاده خانه به داخل اجتماع آمده و باید آنرا به جای اولش بازگرداند. این بحثها چیست که شما می کنید؟ هیچ کس بیشتر از جمهوری اسلامی از این بحثها خوشحال نیست. ما باید به مسائل ایران بپردازیم. در این سایت، مطالب بسیاری در مورد مسائل ایران درج میشود اما بحثها همه نا مربوط به مساله سیاسی اصلی در ایران، یعنی جمهوری اسلامی است. دشمنان واقعی جمهوری اسلامی نباید اسیر بحثهای مشتی عقده ای شوند و کار و زندگی پیکارشان با رژیم را رها کرده و به دنبال جر و بحثهای بی پایان بروند. متاسفانه باعث و بانی این بحثها بیشتر خود پارسی گویانی هستند که با دمیدن به آتش به خیال خود دارند به پاسخگویی بر می خیزند و به بحثهایی دامن میزنند که همه آکادمیک و مربوط به دانشگاههای تاریخ و ادبیات است نه عرصه سیاست عملی. بگذار عقده ای ها شعارهای شان را بدهند و بگذار ما به سیاست بپردازیم.

هرآنکس که سخنی در تحقیر یا حذف یک زبان یا فرهنگ به هر دلیلی میکند آدم نابکاری است. هیچ زبانی و هیچ فرهنگی ذلیل نیست و ایران ما فرش زیبا و رنگارنگی است فرهنگها و زبانهاست. حال اگر یک ترک یا کرد یا فارس همگی اندک و استثناء به یکدیگر می تازند از بلاهت شان است. بگذار همه به زبان مان به فرهنگ مان بنازیم از زبان و فرهنگ یکدیگر لذت ببریم. من معنی این همه دشمنی این اندک آدمها را نمی فهمم. این بحثها به عصبیت نالازمی دامن میزند. من لذت می برم وقتی در نشستها می بینم هم میهنان کرد و ترک به زبان اصلی شان مشغول بحث و گفتگو هستند و همه ما را زبان فارسی به هم متصل می کند. آن پان ترکی که با زبان فارسی مشکل دارد و دلش میخواهد زبانی که ما را به هم متصل می کند انگلیسی یا ترکی یا کردی باشد، برود حرفهایش را در محافل علمی زبان شناسی در داخل ایران مطرح کند. وقتی در ایران کسی مثل پورپیرار تاریخ ایران را انکار می کند و به مشکلی هم برخورد نمی کند و برعکس هواداران و انجمن هوادارانی به تعداد بسیار می یابد شما نیز مشکلی نخواهید داشت. بروید در ایران آزادانه نظرتان را تبلیغ کنید. بگذارید اینجا به همرایی سیاسی دست یابیم. من بارها گفته ام که حملات دشمنان زبان فارسی و فرهنگ ایرانی ارگانیزه و برای انحراف بردن مبارزات آزادیخواهانه است. سایر سایت های سیاسی نیز اگر در و پیکرشان مثل فرهنگ گفتگو باز بود بحثهایش همینگونه توسط عاملان با و بی جیره و مواجب جمهوری اسلامی مورد تاثیر قرار می گرفت. نباید فراموش کرد که ما با دشمن دغلی روبرو هستیم که خیلی کارها از وی بر می آید.

جمهوری اسلامی، دشمن شماره یک ما ایرانیان، از آغاز وجودش، اگر توانست با ترور و اگر نتوانست با تجهیز فرهنگی و سیاسی به مقابله با دشمنانش که ما باشیم برخاست. در آغاز با براه انداختن نشریات انحرافی در مقابل نشریات مبارز خارج از کشور و سپس براه انداختن رادیو به زبانهای گوناگون. پس از تشکیل چند ماهواره مخالفین رژیم عاقبت رژیم بر تابوهای خود فائق آمد و چند برابر کانال های سیاسی کانالهای سرگرم کننده ماهواره ای و فیلمها و سریالهای سرگرم کننده و جذاب ساخت که توجه میلیونها تماشاگر را از کانالهای سیاسی به خود جلب کرد بطوری که توانسته است حتا تلویزیون صدای آمریکا را نیز تحت تاثیر قرار دهد و از رونق بیاندازد. بعد دیگر تبلیغات آنها استفاده از خستگی نیروهای مبارز سابق و جذب آنها به بازی های سیاسی داخلی اصلاح طلب و تند رو است که حاصل آن بازی خوردن امثال فرخ نگهدارها، بهروز خلیق ها، ملیحه محمدی ها و غیره در این بازی است. ضربه ای که اینها به جنبش میزنند بسیار عمیق تر از خزعبلات دشمنان فرهنگ ایرانی و زبان فارسی است و مشکل اصلی در این جا نهفته است. متاسفانه پان ترکها، پان کردها و حتا پان فارسها دانسته در مقام دفاع در مقابل حملات پان ترک و پان کرد، به این انحراف مبارزه و انحراف توجه از جمهوری اسلامی دامن میزنند. پرداختن به این بحثها شاید خارشی بر سوزش ناشی از متلکها باشد اما مبارزه ای بر علیه جمهوری اسلامی نیست و این بحثها در این سایت، هرگز و هرگز تاثیر بر میلیونها بیننده کانالهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی به زبانهای کردی و ترکی ندارد. پانهای غیر فارس زبان اگر خیلی تعصب فرهنگی دارند بروند و فکری به حال ان چند میلیون بکنند. بحثها با پان فارسها در اینجا مبارزه به حساب نمی اید بلکه یک جر و بحث خصوصی است و همه به نفع جمهوری اسلامی.

ایران گلوبال

دوستان گرامی!

کامنت ها یی که به ملت و وقومی توهین نمایند ؛کل کامنت پاک خواهد شد مثلا کامنتی که بجای اسم کامنت گذار از نامی استفاده کرده که به ملتی توهین کرده بود ؛پاک شد

کیانوش توکلی

زبان فارسي، زبان جهان دانش

_یکی چند وقت پیش در همین جا؛ از جناب مزدک پرسید ؛ چزا با نام اصلی خود این نوشته های ضد اسلامی و ضد مسلمانی را بچاپ نمی رسانی ؟

_مزدک اما پاسخ داد :" بخاطر ترس از جانم " چرا که اوباشان ..... مرا خواهند کشت !

_کاریکاتوریست فقیر دانمارکی این روز ها به برکت تهدید تروریستها ؛ وضع مالی خوبی پیدا کرده و در بهترین هتل های جهان زندگی می کند و مجرب ترین مامورین امنیتی دانمارکی و یا شاید امریکایی هم؛ مراقب اش هستند و مطئنن جان اورا حفظ خواهند کرد ؛همانطور که از سلمان رشدی مراقبت کرده اند

_اما جناب مزدک اگر مطالب ضد اسلامی و ضد مسلمانی شما در ایران گلوبال درج شود ؛ انوقت چه کسی ؟؟؟ !!!

از جان کیانوش توکلی _که شماره تلفن خانه وآدرس دقیق محل زندگی اش را در سایت درج شده است _ دفاع خواهد کرد

حالا من به کنار" شهید" هم بشم غمی نیست؛ شاید در آن دنیا خوشحال هم شدم!!

مگر هدف اصلی ما یعنی ایران گلوبالی ها و از جمله خود شما این نیست که روزی بین دولت و اسلام و یا شاید بهتر باشد ؛ بین اسلام و سیاست برای همیشه جدایی بیفتد

خوب ؛وقتی شما از صبح تا شب همین مردم مسلمان را _ که قرار است وظیفه آگاه سازی آنان را شما و سایر ایران گلوبالی ها بعهده بگیرند _ ارزال و اوباش می نامی ...

خوب ما سکولار ها چه خاکی برسرمان کنیم که چهار تا مسلمانی که ضد رژیم اخوندی هستند را به طرف اخوند های حاکم پرتاپ می کنی !!! اینهم شده کار ... خوب ما برای اینکه از کار بیکار نشیم؛ این روزها به برکت تعدد همکاران ایران گلو بال با اجازه شما ؛ برخی مطالب ضد مسلمونی تان را سانسور کرده ایم تا بینیم نظر سنجی ایران گلوبال چه نتیجه ای را اعلام خواهد کرد؟ اما شما کار بر گرامی ! بگوئید "کار "ما چقدر نادرست و یا صحیح است؟

سودا مهرپور

فارسی شکر است

. در مورد اين كه ايران كشوري است هيچ بحثي نيست. هر چند كه همان طور كه قبلا نيز اشاره شد به دلايل سياسي همواره ايران تعبير به فارس و زبان فارسي شده است و چند مثال نيز كه تناقض تعريف ايران با جغرافياي سياسي موجود و نيز ايران تماما فارس زبان در پيش گفته شد به آن چند نمونه مي توان بحث شعراي ايراني را نيز افزود براي مثال بحث مولوي، نظامي، رودكيو چه بسيار از اين دست كه با فاكتور ايراني تعريف مي شوند و تنها وجه اشتراك آنها با ايران در فارسي سرايي آن ها مي باشد. براي مثال در مورد مولانا شما را به مقاله مولانا و ايران نوشته دوست عزيز سيد حيدر بيات ارجاع مي دهم. موضوع ديگر كه پيشتر نيز به نوعي به آن اشاري شد موضوع تار ايراني است كه در مقابل آن تار آذري تعريف شده و تناقض موجود در تعريف جنابعالي با تعريف خفته در بطن جامعه را نشان مي دهد. شايد مشكل اصلي مسائل ملي ملل در ايران در تعريف ايران فاكتور ايرانيت و نيز هويت حاكم بر جامعه باشد به طوري كه در صورت صحبت با هر كدام از جوانان غير فارس موج بحران هويتي در انها قابل رويت است و همين بحران هويت تبديل به ناسيوناليسم مي شود و در صورت عدم دريافت پاسخ از طرف روشنفكران فارس(بهتر است بگوييم سراسري) در حال راديكال شدن است.

مسائل مربوط به هويت در مقاله ارزشمند دكتر طاعي با عنوان هويت چيست؟ منتشر شده و در دسترس است. اميد است شما به عنوان يك روشنفكر از امروز به جاي استفاده از موسيقي اصيل ايراني از موسيقي فارسي و به جاي استفاده از شعراي ايراني از شعراي فارسي گو استفاده كنيد تا حداقل بر من مشخص شود كه زماني از شما پرسيدند زبان ملت ايران( البته به تعبير شما) چيست بگوييد. ملت ايران زباني ندارد و ايران تنها يك كشور و جغرافياي سياسي است. همچنين در صورت نام بردن از افسانه ها از رستم و كوراوغلو، زمان نام بردن از شاعر از سهند و سهراب، زمان نام بردن از قهرمان ملي از پيشه وري و اميركبير به طور همزمان نام ببريد. البته بحث مربوط به تعريف ايران و فاكتور ايراني بسيار پيچيده است و در چند جمله نمي گنجد.

2 و 6. از آنجايي كه اين دو مورد به هممرتبط هستند در يك مورد آورده مي شود. شما در مورد 6 فرموده ايد كه "درمورد برگزاري كنكور و تدريس در دانشگاه ها به زبان انگلیسی در رشته هایی که زبان علمی انگلیسی است, بسیار منطقی است" . البته تا آنجايي كه بنده اطلاع دارم در تمام رشته هاي علوم پزشكي، علوم كشاورزي، علوم فنب و مهندسي، علوم انساني( به جز زبان وادبيات زبان ها) زبان علمي غالب انگليسي است. پس بنده با شما در تدريس اين علوم به انگليسي توافق داريم و همان طور كه ذكر فرموديد در برگزاري آزمون كنكور نيز به زبان علمي غالب يعني انگليسي توافق حاصل مي شود. حال به نظر شما كسي كه قرار است كنكور را انگليسي بدهد آيا منطقي نيست كه دروس خود را در حداقل در دوره دبيرستان به انگليسي بخواند؟ يا هر پدر و مادر براي يادگيري انگليسي فرزندشان بايد مبلغ كلاني را به صورت خصوصي پرداخت كنند(كاري كه در حال حاضر در ايران انجام مي شود)؟ پس در صورتي كه اين مرحله را قبول داشته باشيم زبان فارسي موقعيت امروز خود را كه به قول شما "درحال حاضر زبان مشترکی بنام فارسی داریم ونیازی به زبان مشترک دیگری نداریم" از دست داده و با برنامه ريزي صحيح "که حداقل چند نسلی طول خواهد کشید" زبان انگليسي تبديل به زبان مشترك خواهد شد. استفاده از اين تكنيك علاوه بر افزودن دامنه استفاده از زبان مشترك در دنيا مساله احساس برتري زباني را نيز در جامعه از بين خواهد برد.

3.در مورد اعمال عمدي سياست در مورد از بين بردن زبان فارسي به دست جمهوري اسلامي شديدا با شما مخالفم و بنده از لحاظ سياسي معتقد هستم كه جمهري اسلامي سكه اي است كه دو رو دارد جنبه پان ايرانيستي و جنبه مذهب شيعي راديكال و حتي زمان تداخل منافع اين دو مورد جنبه مذهبي قرباني جنبه پان ايرانيستي حاكم خواهد بود. دلايل و استدلال ها از اين دست فراوانند براي نمونه شعار تيم ملي در جام جهاني، شعار به ظاهر مذهبي و در عين حال جعلي در اسكناس 5000 توماني (براي اطلاعات بيشتر مراجعه شود به مقاله فرزاد صمدلي) و مهمتر از همه آنها موضع جمهوري اسلامي ايران در مناقشه قره باغ شيعه. از اين دلايل بسيار است براي مثال تاييد شدن چهرگاني در انتخابات مجلس و بعد فشار فراوان به او به علت افكار ناسيوناليسم، تفاوت در بودجه اصفهان و اردبيل در حالي كه اردبيل به مراتب شهر مذهبي تري از اصفهان است و ان را قلب تشيع مي توان ناميد. نامهاي فراوان بر روي بانك هاي خصوصي از قبيل پارسيان، پاسارگاد و... نامهاي خودروهاي داخلي از قبيل سمند، پرشيا( كه در اثر اعتراض فرانسه به پارس تبديل شد)، سورن و .... چه توجيهي با وجهه ضد فارسي حكومت ايران دارد؟ براي اتمام اين قسمت توجه شما را به تلاش رسانه هاي خارجي و اپوزوسيون در استفاده از كلمات ابداعي فرهنگستان از قبيل رايانه، يارانه، تارنما، پست الكترونيكي و غيره جلب مي كنم.

. در مورد تاثير پذيري زبان ها از يكديگر كاملا با شما موافقم ولي ادغام و از بين رفتن زبان ها و تبديل آن به يك زبان واحد را قبول ندارم. دنيا به سمت تكثر گرايي در حركت است. چنان كه در اتحاديه اروپا مساله زبان همچنان باقي است و حذف زبا نها به نفع زبان ديگر غير ممكن است.

5. در مورد تعريف ناسيون از لحاظ سياسي كاملا با شما موافقم و از ديد سياسي ملت با دولت تعريف مي شود. هر چند دوستان بسياري از فعالين حركت آذربايجان به نظر شما احترام گذاشته و تشكيل دولت را خواستار مي باشند تا تبديل به ملتي شوند كه ديگر كسي درباره ملت بودن از آنها سوال نكند كه دولت شما كجاست؟ البته همان طور كه در مورد 1 نيز اشاره شد تعريف هويت مقدم بر تعريف ملت است چرا كه با چه تحليلي ترك هاي جمهوري آذربايجان با جمعيت و حتي اقتصاد ضعيف تر نسبت به تركهاي آذربايجاني ساكن ايران ملت حساب مي شوند و ترك هاي ايران قوم. در پايان اين قسمت بايد اين مساله را متذكر شد كه از لحاظ تعاريف مدرن جامعه شناسي ايران كشور كثير ملله است و نه كثير القوم و تاكيد بنده در باره ملت مبني بر تعاريف مدرن جامعه شناسي مي باشد هر چند تاكيد اين نكته خالي از لطف نخواهد بود كه تمام ساكنين ايران از لحاظ جامعه شناسي در مرحله قوم- ملت مي باشند و نه ملت- ملت.

7. در مورد مساله پورپيرار، متاسفانه بنده با اينكه مطالعه بسياري در تاريخ دارم اما خود را در حدي نمي دانم كه نسبت به تمام نوشته هاي پورپيرار قضاوت كنم هر چند حداقل چيزي كه مي توان از نوشته هاي پورپيرار برداشت كرد وجود تناقض ها و بحران هاي اساسي در تاريخ ايران است. هرچند بنده لاجرم مجبور به تكرار هستم كه مجموعه تخت گاه هيچ كس براي تحليل نياز به هيچ كتاب تاريخي يا سند ندارد و به نظر بنده داراي دلايل مهندسي وار است و با توجه به دلايل ارائه شده در آن عدم اتمام بناي تخت جمشيد قطعي است. شايد اضافه كردن اين موضوع كه كتب بسياري در اين باره وجود دارد كه اتمام تخت جمشيد را ادعا دارند خالي از لطف نباشد ولي بنده به عنوان يك مهندس و عقل رياضي وارم كتب را مورد نقد قرار مي دهم نه دلايل رياضي وار را. هر چند من در نظر خود نيز به عدم قطعيت پوريم و ابراز بي اطلاعي در مورد توجيه عدم اتمام تخت جمشيد اشاره كرده ام. فكر نمي كنم در نوشته هاي بنده چيزي در مورد پوريم و جعل يهود ديده شود كه شما از آن برايم نوشته ايد. اگر مطالبي علمي در مورد نحوه رشد سنگ (به جاي فرسايش آن) در طول زمان داريد بنده را شرف ياب فرماييد.

8. در پايان بنده نيز با شما در توافق به هم راي نبودن موافقم، ولي حركات ملي در منطقه نقش بسيار تعيين كننده اي در آينده منطقه خواهد داشت و مساله مهمتري از صحبت در مسائل ملي و تحليل هل و شنيدن نظرات وجود نخواهد داشت. هر چند شما معتقيد "ادامه اینگونه مباحث نه تنها انرژی وتوان ما را هدر خواهد داد بلکه جای مطالب مفید را خواهد گرفت".

ناصر مستشار

آیا ایران توسط سپاه به یغما خواهد رفت؟

در تائید نوشته های جناب بلخی،بنده نیز باید برای چندمین بار تذکر بدهم که نویسندگان بخش اظهار نظر سایت ایران گلوبال متاسفانه مبارزه با رژیم اسلامی و چگونگی و راهکارهای سرنگونی حکومت اسلامی را به فراموشی سپرده اند وبه تحریک معدود ی افراد ناشناخته با نام های مستعار به دعوای حیدری ونعنتی اما از نوع برتری طلبی نژادی یا فرهنگی گرفتار آمده اند و در همین راستا رژیم دارد از دعواهای ما لذت می برد وهمه دعواهای ما را به شکل مسخره ائی نشان می دهد وهمه آنها را به مثابه اینکه ای مردم از رژیم اسلامی حمایت کنید چون نیروهای سیاسی خودشان هم نمی دانند چه می خواهند وفقط می خواهند در ایران تفرقه وحمام خون و جنگ داخلی راه بیاندازند! پس قدر حکومت اسلامی بیشتر در ک کنید!

آیدین تبریزی

فارسی شکر است

اما می توانم شرط ببندم که هیچ یک از پان ترکهای خودی و پان فارسهای غیر خودی (منظورم طرفین دعواست، پانترک نامیدن خودم و بقیه بیشتر جنبه شوخی دارد و می خواهم حساسیت ها را به واژه ها از بین ببرم و همه را به شنیدن حرفهای یکدیگر دعوت کنم حتی پانهای طرف مقابل!) این مقاله را یا نخوانده اند یا سرسری خوانده اند! آقای کردی خودش خوب مشکل را فهمیده: "میدانید چیه؟ مشکل اینها این است که وقتی شما می گویید فارسی شکر است، اینها خیال می کنند که منظورتان این است که مثلا ترکی تلخه داروست!" فکر کنم بعضی فقط عنوان مقاله را خوانده اند و جوش آورده اند! دوستان واقعا ما نیاز داریم تا حرفهای همدیگر را دقیق تر بخوانیم و بفهمیم این خودش هنری است. هرکسی نباید فقط حرفهای خودش را بزند و به حرفهای دیگران اصلا گوش نکند! من می دانم منشا این رفتارها از کجاست، سالها کسانی که تمام تریبونها را به انحصار خود درآورده بودند، زبان های غیر فارسی را در ایران تحقیر کرده اند، آنها را لهجه، گویش، خرده فرهنگ،... نامیده اند. دو پایشان را در یک کفش کرده اند که شما آذری بودید و آن مغولهای فلان فلان شده شما را ترک کردند... اما امروز با عنایت کسانی چون آقای توکلی، دیگر آن جو مسموم گذشته شکسته شده و تریبونهای سابقا انحصاری نیز یکی یکی شکسته می شوند و ما هم می توانیم عقاید مخالفمان را بیان کنیم. پس به جای عکس العمل های عصبی و واکنشی، استدلالهای منطقی مان را ارائه دهیم و از نظرات مخالفانمان بیاموزیم. من آقای کردی را در این سایت نعمتی می دانم که گاهی با حرفهای نغزش، جو عصبی سایت را به خوبی می شکند، مثلا وقتی کامنت آقای کردی به آقای رنجبر را که نوشته بود "به دوزخ خوش آمدید" خواندم واقعا لذت بردم و احساس کردم با آن کامنت از عصبیت آقای رنجبر هم کاسته شد.

مقاله خیلی خوبی نوشته اید که باعث شد جرقه ای در ذهنم ایجاد کند و نکته بسیار مهمی را در مورد بحث زبانها برایم آشکار کند که تصمیم گرفته ام در مورد آن مقاله ای بنویسم.

اما صحبتی داشتم با ساوالان و بقیه پانترکهای! گروه خودی.

آقایان شما را به خدا اول مقاله ای را بخوانید بعد کامنت بگذارید! من قبل از اینکه مقاله را بخوانم تعداد زیاد کامنتهای "کل کل" بین زبان فارسی و ترکی نظرم را جلب کرد و تصمیم گرفتم یک چیزی به این آقای کردی بگویم که مگر بیکارید دعوای تکراری زبان فارسی و ترکی را دوباره علم کرده اید! اما قبل از آن تصمیم گرفتم ببینم که آقای کردی در مقاله اش چه نوشته است که این همه بلوا درست شده! مقاله را که خواندم با کمال تعجب دیدم که این مقاله هیچ چیز قابل اعتراضی ندارد که مثلا برتری زبان فارسی به زبان ترکی و زبانهای دیگر را در خود داشته باشد و برعکس بسیار منطقی و به زبانی ساده، مشکل بزرگی را در حوزه زبان فارسی مطرح کرده که من تحلیلم از آن مشکل را به مقاله ای که در دست تهیه دارم موکول می کنم

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.