رفتن به محتوای اصلی

تو برو خود را باش!
03.10.2013 - 16:18

تعجیل نداشته باشید، اندکی دیگر صبر کنید، هروقت دوباره «خط امام»تان راه افتاد و شما راهم سوار قطارش کرد و قبل از رسیدن به جهنم در یکی از ایستگاههای نزدیک قم پیاده کرد، بروید آنجا بساط ژدانفی تان را به راه بیندازید. به شماها نیامده که به شاعر و طنزنویس آن هم در خارج از ایران و آن هم در اروپا که سانسور و حکم صادر کردن برای هنرمندان جرم و جنحه و بی فرهنگی و بنیادگرایی و تعصب فرقه ای تلقی می شود این بکن و آن نکن کنید و وارد «معقولات» شده به بهانه آن آثار نویسندگان را تدوین کنید.

در همین مطلب نشان می دهید که شما یک آدم فرهنگی نیستید، بلکه بی قرارانه به دنبال راهیابی به دل ملاها هستید؛ وگرنه آمدن یک آخوند که شورای نگهبان به مردم تحمیل کرده و همه جناح های رژیم کمابیش پشت سرش بوده اند و هنرش این است که نماینده خامنه ای در شورای امنیت نظام بوده است را برگزیدء مردم ایران نمی دانستید. کدام مردم ایران ایشان را کاندید کرده اند؟ نکند «مردم ایران» اسم مستعار شورای نگهبان نظام اسلامی است؟

درضمن، جای بسی شگفتی است که سی و چهار سال توهین وخفت و خواری عظیمی که به واسطه حکومت آخوندها بر ملت ایران و بر کودک و زن و جوان و پیر می رود، دل شما – که خود را سیاستمدار می نامید – را به درد نمی آورد، اما شعر طنزآمیز یک نویسنده صاحب سبک مثل خرسندی آن هم در جامعه ای که بیش از صدسال پیش (دوران مشروطیت) شاعرانش به هیچ شغالی باج نمی داده اند – و هادی یکی از میراثداران آنهاست – قلم شما را در اعتراض به او تیز کرده است. شما نگران ادب و اخلاق و اینجور چیزها هستید یا قصد دلبری از یک آخوند و باندهای حاکم را دارید؟ خیلی عجیب است....

این خوش خدمتی های شما می تواند در کادر جمعی ورشکسته سیاسی که بار خطیر و سابقه و نامِ درحال حاضر بی مسمای «چریک های فدایی خلق» ( دیریست که این واژه ها همه فاقد معنا شده اند؛ اگرچه شماها نه از فدائی اش دست بر داشته اید و نه از خلقش!) سابق را هم بر دوش دارند موجه باشد؛ اما اگر بخواهد جامۀ منتقد ادبی یا معلم اخلاق بپوشد، مضحکۀ جوانان کوچه و بازار خواهد شد. برای من قطعی است که پنجاه سال دیگر و صد سال دیگر و دویست سال دیگر اثری از آثار مقالات رنگارنگ سازمانهای سیاسی از نوع سازمان شما باقی نخواهد ماند؛ و آیندگان از همین شعرهای هادی و طنزهای او و با خواندن آثار شاعران و نویسندگان دیگر خواهند دانست که بر نسل های پیشین – که معاصران ما باشند – در دوران حکومت آخوندها چه رفته است.

این نکته را با توجه به دوران مشروطیت گفتم؛ زیرا آنچه که واقعا در ذهن و در خاطرۀ جمعی ما ایرانیان از آن دوران باقی مانده، قسمت اعظمش حاصل همان سروده ها و نوشته های شاعران بزرگی مثل دهخدا، ایرج، بهار، عشقی، فرخی، عارف، لاهوتی و نسیم شمال است. مقاله نویسان حزبی و فعالان سیاسی که البته بسیاری از آنها چهار سر و گردن از مشهورترین سیاسیون امروز سر بوده اند، غالبا به اشباح پیوسته اند؛ تاچه رسد به امثال کسانی که در دوران ما زیستند و نه در سطح فکر و اندیشه از خود اثری نهادند و نه در عمل برای خود آبرویی دست و پا کردند. لذا شما هم بهتر است به جبران مافات بپردازید، که اگر صد سال دیگر هم وقت داشته باشید، همچنان بر روی پلکان نخستین تان ایستاده اید.

 

م.سحر

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.