رفتن به محتوای اصلی

استراتژی اتحّادِ: جمهوی اسلامی، کشور سوریه، و حزب الله لبنان
18.07.2011 - 13:34

■ روابط اسلامگرایان رژیم تهران و کشور سوریه علیرغم اتفاقات بسیار مهمّی از جمله جنگ ایران و عراق، دو جنگ آمریکا و متحدانش در مقابل عراق و برکناری صدام حسین، و تغییرات بنیادی که با مرگ خمینی در سال 1989م. در ایران رخ داد، همچنین درگذشت پرزیدنت حافظ الأ اسد در سال 2000م. این روابط پا بر جا مانده است. سفر پرزیدنت بشار الأ اسد بعد از درگذشت پدر به تهران در سال 2001، و دیدار های رسمی ایشان در زمان پرزیدنت احمدی نژاد در تهران، در مقابل سفر آقای خاتمی از سوریه در سال 2002م. و دیدار رفسنجانی از دمشق و دیدارهای آشکار و پنهانی گرم مقامات بلند پایه هر دو حکومت حاکی از آن هست، که ولایت فقیه و رهروان خمینی و حکومت دمشق مایل به ادامهء این روابطِ ضدِ منافع و ناسیونالیسم ایرانی در خاورمیانه و جهان هستند.

■ در سیاست خارجی و درونی کشور سوریه و خانوادهءِ الأسد (پدر و پسر با و ابستگان) بخوبی نمایان هست که یک سیستمی پراگماتیسم، کاملأ اپورتونیستی بر مبنای ناسیونالیسم عربی با هژمونی خاندانی مدار بسته ای را مبنای سیاستِ خود قرار داده اند. رژیم تهران چه در حیاتِ خمینی و چه بعد از آن هم یک سیاست پان اسلامیسم به مانند دورهءِ صفویان را در سر می پروراند که با دیدگاه حکومتگرانِ دمشق سازگاری نداشت و ندارد.

 اهداف مشترکِ نظام جمهوری اسلامی و کشور سوریه،

آنچه این دو سیستم متضاد را در کنار هم میگذارد نقاط و اهداف مشترکی است که در چهار فاکتور میشود آنها را خلاصه کرد: 1- برخورد سیاسی هر دو رژیم در مقابل دشمن مشترک، یعنی حکومتِ بعثِ عراق و شخص صدام حسین بود 2- سیاستگذاری و منافعِ مشترک آنها در کشور لبنان و برخورد با آمریکا و اسرائیل در این کشور 3- دیدگاه و سیاست ورزی مشترک آنها در بحرانِ خاور نزدیک یعنی کشور اسرائیل و مردم فلسطین میباشد 4- هر دو رژیم دارای سیستمهای دیکتاتوری یک آخوند سالاری و دیگری خاندانی موروثی هستند و مشروعیّت خود را از مردم نمیگیرند.

■ در جنگ هشت سالهءِ ایران و عراق حکومتِ سوریه تنها کشور عربی بود که بر علیهِ ایران فعالیّتی نداشت و حتی با وجود تحریم های نفتی و اقتصادی و سیاسی از سوی سایر کشورهایِ عربی که به اشکالِ گوناگون پشتیبانِ صدام حسین بودند، از ایران حمایت کرد و لوله های ترانسپویت نفتی کشور عراق را که از خاک سوریه میگذرد تا به دریای میانه برسد را در زمان جنگ بست در نتیجه خسارات فراوان اقتصادی به رژیم صدام حسین وارد آورد. رهبران نظام اسلامی تهران در مقابل این حرکتِ حکومتِ سوریه، مبالغ بسیار بیش از خساراتِ وارده بر این کشور را، در همهء عرصه ها جبران کرد و هنوز هم میپردازد.

در مقابل کشور سوریه که در سال 1976م. وارد خاک لبنان شده بود و به همین مناسبت کمک های نفتی و مالی و سیاسی کشورهای نفت خیز عربی به کشور لبنان قطع و یا بسیار کاهش یافته بود و سوریه بتنهایی قادر نبود این نیازها را برآورده کند، حکومت اسلامی تهران بعد از به قدرت رسیدن در این مورد هم حکومتِ سوریه را تنها نگذاشت و کمکهای چندگانهء فراوانی را بیش از مجموعهءِ جهان عرب به سوریه در لبنان کرد.

 سرزمین لبنان میدان برخوردها،

لبنان سرزمینی است کوچک به مساحت ده هزار و پانصد کیلومتر مربع، با جمعیّتی تقریبأ چهار میلیونی، استقلال خود را در سال 1943م. ازکشور فرانسه که قیمومّبت آنرا دارا بود بدست آورد. لبنان را در امر بیطرف بودن آن در سیاست، سویس شرق میخواندند. کشور لبنان از سال 1970 تا 1990م. جنگ داخلی بین جنبش ملّی لبنان که از مسلمانان، فلسطینی ها، و گروههای چپ تشکیل میشد در مقابل جبههء ملّی لبنان که اغلب از مسیحی ها بوجود آمده بود را تجربه کرده است.

■ ارتش کشور سوریه در سال 1976م. نابهنگام با بیست هزار سرباز وارد خاک لبنان شد و به طرفداری مسیحیان سیاست ورزی و عمل کرد و تا اواخر آپریل 2005 در این کشور حضور داشت. سرزمین لبنان در سال 1979م. شاهد جنگ و درگیریهایی: بین سنّی ها و شیعیان، بین لبنانی ها و فلسطینی ها، همچنین بین "چریکهای سازمان ال عمل" که طرفدار سوریه بود و حزب اللّه در سمپاتی به تهران بود. یکی از فاکتور های اصلی بروز جنگ داخلی در لبنان ورودِ گروههای مسلحِ فلسطینی (PLO) در سال 1970 در لبنان بود که باعث بهم خوردنِ موازنه قدرت بین ساکنین این سرزمین را شامل شد، به عبارتی دیگر گروههای فلسطینی اقدام به تشکیل یک "حکومت مسلح نظامی" در سرزمین لبنان و در مقابل حکومتِ ملّیِ این کشور را کردند.

■ ارتش کشور اسرائیل بخاطر در هم کوبیدن چریکهای آزادیبخش فلسطین (PLO) در سالهای 1978، 1982، 1985م. به جنوب لبنان حمله کرد که در نتیجهء آن یک امنیّت منطقه ای برای شمال اسرائیل فراهم آمد. در سالهای 1994 و 1995م. محل استقرار حزب اللّه را در جنوب لبنان بمباران کرد. ارتش اسرائیل در ماه می 2000م. تمام ارتش خود را از سرزمین لبنان بیرون آورد.

■ با ترور رئیس دولت لبنان"رفیق حریری" در تاریخ 14.02.2005، اپوزیسیون لبنان و ایالات متحدهء آمریکا مسئولیّت این ترور را به وابستگانِ رهبرانِ حکومتِ سوریه نسبت دادند و با همکاری کشور فرانسه، رهبران سوریه را تحت فشار گذاشتند که بطور کلی سربازان این کشور از سرزمین لبنان خارج شود. کشور سوریه بر اثر فشار بین المللی مجبور شد ک آخرین سربازان خود را اواخر اپریل 2005م. از سرزمین لبنان فرا بخواند. نخست وزیر طرفدار کشور سوریهء لبنان "عمر کرامی" در همان آپریل 2005 مجبور به استعفای خود شد.

■ سرزمین لبنان مکانی بود و هست که اسلامگرایان تهران و سوریه در یک وحدتِ سیاسی ولی با اهدافی ناسازگار و بعضأ متضاد باهم در کنار هم سیاست ورزی میکنند. در کنار این وحدت بی سرانجام، در همین مکان اختلافاتِ سیاسی بین رژیم اسلامی تهران و حکومتِ سوریه هم بخوبی آشکار میشود، زیرا کشور سوریه بعد از ورودِ به خاک لبنان خود را مسئول قانونی میدانست که سرنوشتِ این کشور را بتنهایی ورق زند و با حضور نظامی و با ائتلافِ زمانی با گروههایِ سیاسیِ لبنانیِ طرفدار خود، موقعیّتِ خود را در لبنان استحکام بخشید.

■ بعد از انقلاب اسلامی در ایران، رهبران اسلامی بویژه در دوران جمهوری اوّل یعنی از سال 1979 تا 1989م. که با مرگ خمینی پایان می پذیرد، شعارهای تند ضد آمریکایی و اسرائیلی، صدور انقلاب، تأثیرگذاری سیاسی در جهان اسلام و بطور خاص در جهان عرب را مبنای سیاست خارجی خود گذاشتند. در همین رابطه در دهء هشتاد شیعیان لبنان که تحت رهبری موسی أل صدر فعالیت سیاسی خود را از سر گرفته بود را حمایت میکردند. "سازمان أل عمل" گرچه شیعه بودند اما فوندامنتالیست و بنیادگرای ایدئولوژیک نبودند و دیدگاه آنها با اسلامگرایان تهران و قم تفاوت داشت و رهبری آنرا " نبیه أل باری" که فردی مذهبی هم نبود بر عهده داشت. محور سیاسی "سازمان أل عمل" فقط بهبودی موقعیت شیعیان در لبنان بود. بنابراین پایگاه خوبی برای رژیم تهران نمیتوانست باشد.

 ایجاد سازمان "حزب الله" از سوی نظام جمهوری اسلامی در لبنان

در اوایل دههء هشتاد سازمان حزب اللّه که بسیاری از مفسرانِ سیاسی بر این اعتقاد دارند که جمهوری اسلامی تهران آنرا بنیاد گذاشته است، در میدانِ سیاسی لبنان مطرح شد و ارگانِ مناسبی برای اسلامگرایانِ تهران بود، زیرا دیدگاه آنها با مُدلِ حکومتِ شیعه گری و آسمانیِ ملایان در تهران همخوانی داشت، بنیادگرای افراطی هستند، نظامی و مسلح میباشند، خشونت گر، و هدف خود را تشکیل حکومتی مانند سیستم اسلامی نظام اسلامی تهران بیان داشتند. این سازمان در ایدئولوزی شیعهء دوازده امامی رادیکال و در مقابل جنگ اسرائیل و فلسطین آشتی ناپذیر به مانند آیت الله خمینی بودند و هستند، در همان سالها مأموریت های رادیکال تروریستی را در مقابل ارتش آمریکا که مطابق با دیدگاه تهران و دمشق بود انجام دادند.

■ رهبران سازمان حزب اللّه از جمله "حسن نصراللّه" تحصیلات خو را در رشتهء تئولوگی ( اسلام شناسی شیعه) در ایران بپایان رسانده و دوره های مختلفی را در ایران گذرانده است. حسن نصراللّه یکی از فرزندان خود را در پیکار و جنگ با اسرائیل از دست داده است به همین مناسبت در بین مردم فلسطین و سازمانِ حزب اللّه از مقام برجسته ای برخوردار شده است. اسلامگرایانِ تهران سالیانه علاوه بر کمکهایِ نظامی و اقتصادی، تقریبأ پنجاه هزار میلیون دلار به حزب اللّه در لبنان کمکِ مالی میکنند.

■ دیدگاهِ مذهبی حزب اللّه و تشکیل یک حکومتِ شیعه مانند تهران، با سیاست سوریه و اهدافی که در لبنان داشت هماهنگ نبود، همچنین دیدگاهِ سوریه نسبت به مسئلهء اسرائیل و فلسطین با دیدگاه سازمان حزب اللّه تفاوت داشت. سوریه بر این هدف بود که موقعیت و حضور نظامی خود را همچنان با همکاری گروههایِ بومیِ در لبنان حفظ کند، از سویی دیگر تا به یک ثبات سیاسی در دمشق دست یابند و جایگاه بهتری در جهان عرب کسب کند و اگر ممکن شود از سازمان حزب اللّه هم به عنوان ابزاری برای به میز مذاکره کشاندن اجباری اسرائیل برای پس گیری قسمت اشغالی سرزمین خود یعنی "بلندیهای گُلان" استفاده کند.

این روش دو گانهء سوریه باعث میشد که حتی گروههای سیاسی لبنانی مخالف اسرائیل و سوریه را هم سرکوب کند و خود هم خواهان یک درگیری خشن مستقیم با کشور اسرائیل هم نبود و امروز هم نیست.

■ کشور سوریه از حمایت حزب اللّه از چریکهای فلسطینی که در لبنان مانده بودند خشنود نبود و "سازمان أل عمل" را در مقابل حزب اللّه دست نشاندهءِ نظام اسلامی تهران وامیداشت، یا از اتحّاد حزب اللّه با سنّی ها و شیعیان و جمع شدن آنها دور "شیخ شعبان" از تریپولیس بشدت نگران بودند. در مجموع سوریه برای اسلامگرایان تهران و برای دست نشاندگان آن یعنی حزب اللّه و سایر احزاب و گروههای موجود در لبنان تکلیف معین میکرد. بدون اجازهء دمشق، آخوندهای تهران اجازهء هیچ حرکتی را در لبنان نداشتند.

 پروسهءِ صلح در خاورمیانه واختلافِ بین رژیم تهران و سوریه

■ با آغاز دوران صلح در مورد خاور نزدیک ( اسرائیل و فلسطین) اختلاف نظرات بین اسلامگرایان تهران و سوریه روشن تر گشت. کشور سوریه در سال 1991م. در کنفرانس صلح مادرید اسپانیا شرکت کرد، که ملاهای تهران را به تعجّب واداشت و مطبوعاتِ وابسته به نظام اسلامی تهران به این حرکت سوریه تند تاختند و آنرا "کمپ داویدی" دیگر از نوع کشور سوریه آن نامیدند.

علی رغم انتقادات سوریه در مقابل قرارداد اسلو و قراردادِ صلح بین کشور اردون و اسرائیل در سال 1994م. کشور سوریه در سالهای 1995، 1999، 2000م. با کشور اسرائیل برای رایزنی های سیاسی فقط به نفع خود بدون مذاکره با اسلامگرایان تهران به گفتگو نشست، این گفتگوها حتی تا یک قدمی صلحی پایدار بین اسرائیل و کشور سوریه بیش رفت، که در عمل سوریه را در مقابل ملاّ های تهران قرار میداد.

بعد از بی نتیجه ماندن این مذاکرات در بین دو کشو سوریه و اسرائیل، کشور سوریه دوباره در کنار رژیم تهران قرار میگیرد و عهد و پیمان جدیدی در چند فاکتور را از سر میگیرند از جمله: 1- هر دو حکومت یعنی رژیم اسلامی تهران و کشور سوریه، فلسطینی های مسلمان رادیکال و حزب اللّه را تا حد امکان حمایت چند گانه کنند 2- یک استراتزی مشترک بین دو کشور برای ساختن سلاحهای کشتار جمعی (هسته ای) تدارک ببینند 3- هر دو کشور به عنوان کشورهای محور شرارت یک استراتزی دفاعی قوی را در مقابل غرب و هم در برابر پیمانان آنها در منطقه بنا نهند.

 شورای هماهنگی خلیج و نقش رهبران کشور سوریه

■ رهبرانِ کشور سوریه از «شورای هماهنگیِ خلیج کشورهای عربی» ناحیهءِ خلیج فارس که در سال 1981م. صرفأ برایِ جلوگیری از سیاست و خطراتِ احتمالی از سوی ایران و عراق که از مجموعهء کشورهای کویت، بحرین، عربستان سعودی، قطر، امارت متحد عربی، عمان و یمن هم تقاضا عضویت در آنرا کرده است، تشکیل شده است، حمایت کرد. مرکز این شورا در شهر ریاض پایتخت کشور عربستان سعودی میباشد که هر ساله در نشستِ عمومیِ خود خواهانِ مالکیّت سه جزیره در دهانهء تنگهء هرمز ایران را دارند و از هر کوششی برای تغییر نام خلیج فارس کوتاهی نخواهند کرد. این شورا در سال 1991م. رسمأ از کشور سوریه و مصر در خواست عضویت کردند که هر دو کشور بتوانند نقشی اساسی را در هژمونی و امنیّت خلیج فارس بسودِ اعراب بازی کنند. هر دو کشور اصول این شورایِ پان عربیسم را امضاء نمودند. آمریکا، انگلستان و فرانسه بطور فعّال و دگر کشورهای غربی هم از این شورا غیر مستقیم پشتیبانی میکنند.

 نظام جمهوری اسلامی بازیچهء دستِ حکومت سوریه و اعراب

■ با توجّه به مطالب بالا میتوان این برداشت را داشت که حکومتگرانِ سوریه رژیم تهران را به عنوانِ ابزاری مانند گروههایِ دیگر در لبنان و منطقه برای پیشبردِ اهداف و منافعِ ملّیِ سرزمین سوریه و ادامهءِ حکومتِ خاندانی و موروثیِ اسد بکار گرفته است: رهبرانِ سوریه جمهوری اسلامی را در مقابل کشورهای عربی، در مقابل اسرائیل، در مقابل سیاست آمریکا در خاور میانه و نزدیک، و بویژه سیاستمداران کشور سوریه، همکاری با اسلامگرایان تهران را وحدتی در مقابلِ اتحّادِ بین اسرائیل و کشور ترکیه ارزیابی میکردند.

■ روابط کشور سوریه و ایران، بر اساس ایدئولوژیکِ دین اسلام و بر پایهءِ یک استراتژیکِ دمکراتیک و استواری نیست و صرفأ یک روابطِ سیاسی سطحی و زودگذر هست که اگر سوریه در منطقه به اهدافِ سیاسیِ خود برسد و با کشور اسرائیل پیمان صلحی ببندد، از همان دیدگاهِ ناسیونالیسم عربی هم که باشد در مقابلِ رژیم اسلامی تهران خواهد ایستاد. زیرا کشور سوریه و مصر خواهانِ سیاست برتر ایران در ناحیهء خلیج فارس و در خاورمیانه نبودند و نخواهند بود. هدف این کشورها تضعیفِ ناسیونالیسم ایرانی در خاورمیانه و ناحیّهءِ خلیج فارس میباشد. پیشتازان اتنیکی و قومی اقلیّتِ عرب تبار در استان خوزستان ایران با همین انگیزه از سوی کشورهایِ عربی حمایت و هدایت میشوند.

■ در مجموع جهان عرب در ایران یک جمهوری اسلامی ایی را میخواهد که: 1- تبلیغ دین اسلام و ترویج فرهنگِ عربی محور سیاسی آن باشد 2- ناسیونالیسم ایرانی را تحقیر کند و بکوبد 3- هیچگاه ادعایی را نکنند و پیوسته در کنترل و زیر سقفِ پان عربیسم قرار داشته باشد، در غیر اینصورت جهانِ عرب متحّد در مقابل آن خواهند ایستاد.

■ اتحّادِ اسلامگرایان رژیم تهران، کشور سوریه، و سازمان حرب اللّه، اهدافِ سیاسی و منافع ملّی کوتاه و دراز مدت حکومتِ دمشق و رادیکالهایِ مسلمانِ لبنان و فلسطین و افغانستان و سودان و در مجموع جهان اسلام رادیکال و تروریست خواهد بود که با سرمایه ملّی ایرانیان بر آورده و تضمین میشود، نصیب ایرانیان جز ویرانی بیشتر، بیکاری، از دست رفتن استقلال کشور، لکه دارشدن سرزمین و فرهنگ و نام ایران و ایرانی چیز دیگری نخواهد بود. اسلامگرایان رژیم تهران و کشور سوریه سازمانِ حزب اللّه را هم فقط برای بحران آفرینی، تربیت کرده اند تا در زمانِ مناسب و مکان دلخواه مأموریت هایِ تروریستی را از جمله در ایران و در خارج کشور مثلأ در رستورانِ میکونوس برلین آلمان انجام دهند،

■ بیرون رفتن سوریه از لبنان و خلأ تأثیرگذاری آن در این کشور، زمینهءِ فعالیّت و همکاری برای رژیم تهران و سازمان حزب اللّه لبنان مساعد شد که به رادیکال شدن اوضاع در لبنان دامن زد. با وجود این اکنون تمام تلاش رهبرانِ رژیم اسلامی تهران و حزب الله بر این هست که علاو بر پر کردنِ قدرتِ سیاسی در شرایطِ نبود سوریه در لبنان از سال 2005 میلادی:

1- آبروی از دست رفتهء سوریه را بازپس گردانند که دو باره بتواند در خاک لبنان حضور فعّال خود را دوباره از سر گیرد و از امتیازات سیاسی قبلی برخوردار شود 2 - مسئلهء اتمی ایران را به تعویق و یا با کسب امتیازی بتواند از این بحران بیرون آید و جنبش اوج گرفتهء آزادیخواهی ایرانیان را با بحران آفرینی جدید سرکوب و منحرف کند و دوباره به کُشتار آزادیخواهان بپردازد 3- زمینه حاکمیّتِ حزب اللّه و شیعیان را در لبنان فراهم آورد تا بر مردمانِ دیگر و مسیحیان در لبنان ستم روا دارند 4- تا از هژمونی جهان غرب و دموکراتیزه شدن کشور لبنان، از شکل گیری حکومتی بر پایهءِ وحدت ملّی، و تا از بازگشتِ آرامش و امنیّت در کشور لبنان جلوگیری کنند 5- تقویّت و فعال کردن سازمان حمس و حاکمیّت انتخاب شدهء آن در فلسطین با به رسمیت شناحتن آن در عرصهء جهانی و برخورداری آن از کمکهای اروپا و سازمان ملل و غیره.

■ روش و استراتژی را که جمهوری اسلامی و حزب الله و پشتیبانان آنان انتخاب کرده اند نه اینکه هیچکدام از اهداف در بالا مذکور را بدست نخواهند آورد، بلکه بر پیچیدگی حل آنها بسیار افزود و جهان غرب و دموکراتیک را متحّد کرد و به برنامهء عملی شدن خاور میانه بزرگ شتاب بیشتری بخشید.

 رژیم اسلامی تهران، سوریه، و ترکیه

■ رهبرانِ کشور سوریه با روابطِ دوستی ایران و ترکیه به مناسبتِ مشکلاتِ مرزی زمینی و آبی رودِ فرات بین سوریه و ترکیه و پیمانِ دوستی حکومتِ ترکیه و کشور اسرائیل، خشنود نبودند، از سویی دیگر ترکیه هم با روابط ِ سوریه و ایران در رابطه با مردم کُرد و رهبر آنها که از پشتیبانی کم و بیش کشور سوریه برخوردار بودند موافق نبود و نیست. کشور ترکیه بعد از پذیرفته نشدن در اتحادیّه اروپا، با نا امیدی و شرمندگی دوباره به اسلامگرایی عثمانی روی آورد و به پیروی از شعار محوری رژیم اسلامی تهران در مقابل حکومت اسرائیل موضعگیری کرد.

■ رهبران نظام جمهوری اسلامی تهران با دادنِ امتیازاتِ سیاسی و اقتصادیِ کلان به این دو کشور (به ویژه به کشور ترکیه) موفق شد که این دو دشمنِ دیرینه «ترکیه و سوریه» را سر یک میز بنشاند و اتحّادِ مثلثیِ: تهران، آنکارا، و دمشق را بوجود آورند. این اتحّاد تنها بسود چند وجهی پان تُرکیسم بود و هست. شخص علی خامنه ای یکی از قطب هایِ اصلی برای پیشبردِ منافع تُرک تباری در منطقه و بعد از کمال آتاتورک تنها فردی است که رشدِ منافع تُرک تباری را هموار کرده است. علی خامنه ای این محمّدعلیشاهِ قاجار دوّم فضایِ سیاسی سرزمین ایران را بسویی هدایت میکند که به این خیال که بعد از سرنگونی رژیم اسلامی، تُرک تباران کشور ترکیه، جمهوری اران و پایگاههای تُرک تباری دورنِ سرزمین ایرانِ آنها بتوانند نقشی قابل توجّه را ایفا کنند.

■ بهار عرب که جنبش دمکراسی خواهی سکولار را در شمال آفریقا و خاورمیانه با خود به ارمغان آورد، استراتژیِ اسلامیزاسیون کردنِ فضایِ سیاسیِ این جغرافیایِ پهناور به شیوهء تُرکانِ عثمانی و قرار دادنِ آن در مقابل غرب و تقویّت رژیم اسلامی بسود تُرک تباری از سوی رهبران ترکیه و علی خامنه ای را، نقش بر آب کرد.

■ با شرایطِ جدید در خاورمیانه و شمال آفریقا اکنون زمانِ آن هست که رهبرانِ کشور ترکیه روشن کنند که این مردم و حکومتِ آن شرقی هستند یا غربی، حکومت این کشور سکولار هست یا تئوکراتیک و کلریکال، در جهت فرهنگ راسیونال در حال تکامل هست یا فرهنگ دینی و خلیفه گری عثمانی، ناسیونالیست عثمانی هستند و یا اینترناسیونالِ پایبند به دمکراسی و حقوق بشر؟!. آنچه که مسلم هست فرهنگِ سیاسیِ غیر دمکراتیک، پرخاشگرانه و خشونت آمیز، و سیاستِ دوگانه و اپورتونیستی با سوءِ استفاده هایِ اقتصادیِ فرصت طلبانهءِ حکومتهایِ ترکیه بیش از هر عاملی و بیشتر از هر دیکتاتوریهای دیگر از نهادینه شدنِ دمکراسی و بر قراریِ امنیّت و آرامش در منطقه جلوگیری کرده است.

■ زمانیکه اتحّادِ جماهیر شوروی و اردوگاهِ سوسیالیسم از هم فروپاشید، حکومتِ ترکیه نقش راهنما و دستکَشِ کشورهایِ غربی را در آسیایِ میانه بر عهده گرفت و در مقابل این خدمت گذاری و دلالی سهم و امتیازاتِ اقتصادی و سیاسی را نصیب خود کرد، امروز هم همین کشور ترکیه ایکه تا دیروز با کمکِ علی خامنه ای تلاش بر گسترشِ اسلامِ رادیکال در خاورمیانه را داشت، با نا امید شدن از این استراتژی در نتیجهءِ بهار عرب، اکنون دوباره دمکراتیک و سکولار شده و مانند زمان فروپاشی شوروی، نقش دلالی و افسارگیر اسب جهانِ غرب در جنبشِ بهار عرب را بر عهده گرفته است. ترکیه اکنون مهماندار نشستهای برکناری قذافی را تدارک می بیند و برای اپوزیسیونِ کشور سوریه همایش های نا معلوم آنچنانی را در استانبول فراهم میکند، این رفتار سیاسی میتواند مفید واقع شوند ولی بشرطی که حکومتِ ترکیه خود دمکراتیک باشد و از فرهنگ و اخلاقِ سیاسیِ راسیونال و مطابق با حقوق بشر امروز آموزش لازم و اندک اندوخته ای داشته باشد !.

■ سئوال اساسی از سردمدارانِ حکومتِ ترکیه این هست که اگر شما با اصول دمکراسی آشنایی دارید، چرا در کنار دو سیستم دیکتاتور شناخته در جهان امروز یعنی« نظام جمهوری اسلامی و حکومت موروثی سوریه » جبههءِ مشترک سیاسی تشکیل دادید؟ چرا با چنگ و دندان و با هر وسیله و روشی غیر انسانی و غیر اخلاقی معنوی از نظام جمهوری اسلامی پشتیبانی میکنید؟ این چه معمایی هست که کشور ترکیه و تُرک تباران از بر زمین افتادن نظام جمهوری اسلامی وحشت دارند؟ چرا اپوزیسیون ایرانی نظام جمهوری اسلامی در کشور ترکیّه از امنیّت جانی و سیاسی برخوردار نیست، یا ترور میشوند و یا به نظام جمهوری اسلامی تحویل داده میشوند و بسیار مسائل دیگر ؟

■ زمانی حکومتِ ترکیه میتواند از تمدّن راسیونال و دمکراسی حرف بزند که به حقوق 20 میلیون شهروندانِ اصلی و تاریخیِ سرزمین ترکیه ارزش بگذارد و به اصول اولیّهءِ دمکراسی در کشور ترکیه اهمیّت دهد. جهان عرب یکبار فرهنگِ سیاسی و دینیِ حکومتِ اسلامیِ عثمانی را در سرزمینهای خود تجربه کرده است و در نیمهء اوّل قرن نوزده تُرکان عثمانی را از سرزمیهای خود بیرون انداختند، امید بر آن هست که طبقهء روشنفکر عرب امروز هم به اهداف غیر دمکراتیک و صرفأ چشمداشت اقتصادی و کسب امتیاز تُرک تباری رهبران کشور ترکیه از کشورهای غربی آگاهی داشته باشند.

■ اگر روابط و پیوند پنهان و آشکار رهبر انقلاب علی خامنه ای با کشور ترکیه بر اساس منافع تُرک تباری نیست، پس چرا اکنون که رهبران ترکیه دست کَش غرب در خاورمیانه و در سوریهءِ متحّد دست اوّل 32 سالهءِ نظام جمهوری اسلامی میباشد بجای شعار دادن در مقابل آن موضع گیری و قطع رابطه نمیکند ؟ مگر همین امروز مانند گذشته دستگاههای اطلاعاتی غرب و هواپیماهای آواکس ناتو و غرب در سرزمین و فرودگاههای نظامی ترکیه بر علیه سرزمین و ملّتِ ایران خبر چینی و هر حرکتی را کنترل نمیکنند ؟ مگر کشور ترکیه و جمهوری آذربایجان (اران) جنبش تجزیه طلبی و آشوبگر تُرک آذری را هم بسود جمهوری اسلامی امروز و هم برای فردای بدون نظام جمهوری اسلامی ترتیب و آموزش نداده اند ؟ پس این منافع ملّی ایرانیان در ضرورت داشتن مناسبات اقتصادی و سیاسیِ نزدیک با کشور ترکیه و مردمانِ تُرک تبار در کجاست ؟

◄ خیزش آزادی خواهی در کشور سوریه،

به مدّت 5 ماه است که بهار عرب به جنبشی چشمگیر در کشور سوریه بر علیه دیکتاتوری موروثی خاندان اسد دامن زده است و علیرغم دیکتاتوری لجام گسیخته، همراه باتلفات جانی و فرار و مهاجرت گروهی قابل توجه، و با وجودِ عدم توازن قدرت و ابزارهای نظامی، مردم این کشور با شهامتی بی نظیر برای رهایی از این حکومت نظامی فاشیست راسخ ایستاده است. بدون شک حکومت سوریه یکی از ستونهای تداوم و استمرار استبداد سیاه دینی نظام جمهوری اسلامی و وسیلهءِ تحقق سیاست خارجی و عملی کردن شعارهای ضد مردم و کشور اسرائیل و ضد جهان دمکراتیک و غرب آن بوده است. فروریزی این ستون یعنی حکومت بشار اسد و جایگزینی یک حکومت دمکراتیک نه اینکه بسود ما ایرانیان هست، بلکه خاورمیانه و جهان، از همه مهمتر پروسهءِ تئوریهای دمکراسی در بخشی از کرهءِ زمین از آن بهره مند خواهند شد. بنا بر این وظیفهءِ تاریخی، سیاسی، و حقوق بشری ما ایرانیان هست که از جنبش آزادی خواهی مردم غیرتمند و شجاع سوریه از هر امکان ممکن پشتیبانی کنیم. فروپاشی سیستم بشار اسد در سوریه، تضعیف نظام جمهوری اسلامی و نزدیکی بیشتر به برقراری دمکراسی در ایران میباشد.

■ طبق گزارشات در رسانه های گروهی غرب و شرق، علاوه بر کمکهایِ مالی چند میلیارد دلاری فوری شخص علی خامنه ای برای سرکوب ملّت بپاخواستهءِ سوریه، نیروهای سپاه و بسیجی ویژه رهبر انقلاب در این سرکوبهای غیر انسانی بشکل فعّال شرکت داشته اند، که این عمل علی خامنه ای برای سرزمین و ملّت ایران مایهءِ شرمندگی در سطح جهانی و در بین مردمانِ عرب دمکراتیک است.

■ با فرو ریزی حکومتِ دیکتاتوریِ بشار اسد نظام جمهوری اسلامی دو سرزمین سوریه و لبنان را در همسایگی کشور اسرائیل این دشمن ایدئولوژیکِ خود از دست خواهد و به احتمال زیاد حکومت سکولار و دمکراتیک آیندهء سوریه روش دیپلماسی بر پایهءِ دیگری را با کشور اسرائیل در پیش خواهد گرفت، آنگاه رژیم جمهوری اسلامی بدون استراتژی و شعار محوری در سیاستِ خارجی منزوی تر خواهد شد.

■ مسئلهءِ دیگری که نظام جمهوری اسلامی و کشور ترکیه با اتحاد جبههءِ مثلثیِ خود با کشور سوریه دنبال میکردند، محاصر ه و سرکوب هرچه بیشتر مردمان کُرد گذشته از در ترکیه، در ایران، در قفقاز، در سوریه هم بود که اینکار بدون همکاری و هم نشینیِ نزدیکِ ترکیه و سوریه امکان پذیر نبود که علی خامنه ای آنرا عملی ساخت. با برکناری بشار اسد، مردم کُرد در سوریه به عنوان یک پتانسیل سیاسی در سوریه و در منطقه تبدیل خواهند شد. تکلیف سیاسی همهءِ ایرانیان هست که این پتانسیل سیاسی را در سوریه، در ترکیه، در عراق، در قفقاز، از جهاتِ تاریخی، سیاسی، و فرهنگی تقویت و پشتیبانی کنیم.

■ مردمان کُرد چه بخواهند در سرزمین مادری و پدری خود یعنی ایران بمانند و چه در ساختار کُردستان بزرگ در هر شکل آن این مردمان ایرانی تبار متحّدانِ تاریخی، استراتژیک، و تضمین امنیّت و دمکراسی در جغرافیای سیاسی منطقه هست. بر خلاف دیدگاهِ بعضی از سیاستمداران کُرد، کردستان بزرگ یا کوچک و سرزمین ایران مکمل یکدیگرند و تا زمانیکه دمکراسی و فرهنگ آن با ساختارهای تکنولوژیِ زیر بنایی آن به درجه ای از رشد تکامل و کمال نیافته باشند، هر گونه استراتژی و سرمایه گذاری بر اقوام غیر ایرانی دیگر در منطقه اشتباه جبران ناپذیر تاریخی را برای ایرانیان ببار خواهد آورد.

بعد از برکناری زود و یا درازمدّت حکومت سوریه، نوبت دمکراتیزاسیون کردنِ حکومتِ کشور ترکیه، این ستون و بازویِ اصلیِ دیگر نظام جمهوری اسلامی هست، بدونِ شک وقتی ستونهای اصلی ساختمان و ساختاری فرو ریزند، ریزش سقف آسان تر و حتمی خواهد بود.

Nasser.karami@gmx.de

|یولی| 2011| آلمان|

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.