طبق گزارش رسانههای همگانی از چند روز پيش به اين سو حکومت اسلامی ايران به پايگاههای حزب حيات آزاد کردستان (پژاک) واقع در خاک کردستان عراق يورش برده و اعلام نموده که تا نابودی پژاک اين حملات هوايی و زمينی ادامه خواهند داشت. آماج اين حملات همچنين مناطقی از کردستان عراق و قربانيان آن ساکنان بومی و مدنی اين ديار میباشند. از نظر من اهداف و انگيزههای اين يورشها واضحتر از آنند که نياز به گمانهزنی داشته باشند:
1. دو سالی از بزرگترين جنبش اعتراضی مردم ايران میگذرد. حکومت اسلامی هنوز از آن کمر راست نکرده است و در پی سوژههای جديدی برای انحراف اذهان تودههای معترض از خود است. اين سوژه امروز پژاک است. حکومت پاسداران نياز حياتی به دشمن دارد، نياز حياتی به جنگ دارد، به خشونتگرايی دارد، به بحران دارد. اساساً اين حکومت مشروعيت و دليل وجودی خود را از جنگ و کشت و کشتار، از سرکوب و بگير و ببند میگيرد، نگران از آن است که در نبود چنين فضايی جنبش مدنی مردم سراسر ايران يقهاش را بگيرد و بهزيرش بکشد.
2. میدانيم که در يک سال اخير شکافی در جناح محافظهکار حاکم رژيم که يک قطب آن سپاه پاسداران نظامیگرا و قطب ديگر آن آخوندهای سنتگرا میباشد، بوجود آمده است. چنين يورشی وزن نظامیگرايان رژيم را تقويت میبخشد و آخوندها را متوجه خطرات واقعی و فرضی که آنان را تهديد میکند، مینمايد.
3. حکومت از يک جنبش مدنی وسيع در کردستان وحشت دارد، چون میداند در آن مطلقاً پايگاهی ندارد و در چنين فضايی خواهد باخت. رژيم ديد که در فضای باز، اين گفتمان اپوزيسيون بود که به داخل جوانان و رسانههای نوشتاری راه يافت. من اکنون نشريهی مستقلی در بعد کل کردستان ايران (ايلام، کرمانشاه، کردستان و بخش کردنشين آذربايجانغربی) نمیشناسم که توقيف و يا متوقف نشده باشد. زمانی که آقای دکتر رئيس جمهور هنوز قادر نگشته بود سلطة بلامنازع نظامیاش را از جمله بر فضای مطبوعات بگستراند، تقريباً کل موضوعات و سوژههای محوری مطبوعات منتشره حول راههای تحقق حقوق ملی، دمکراسی و فدراليسم بود. طبيعتاً در پرتو چنين فضايی حوزة عمومی و مدنيت و ديسکورس سکولار و حتی لائيک رشد خواهد نمود و اين در تعارض ذاتی با حکومت نظامی و خشونتگرای اسلامی قرار دارد. چنين يورشی مانع از شکلگيری چنين فضايی خواهد شد.
4. کردستان ايران ديرزمانی است ميليتاريزه شده است. رژيم نيروهای نظامی، اطلاعاتی و رزرو شبهنظامی وسيعی را در آن خطه متمرکز نموده است. بخشی از اين نيروهای [بومی کُرد] در گذشته بخاطر عدم وجود شرايط جنگی و به سبب ارتباطشان با تودة مردم در ارتباط با ماهيت رژيم گمانهايی پيدا کردهاند و از "تبعيض" ناليدهاند. لذا رژيم هر از چندگاهی آنها را جهت توجيه "اهداف انقلاب اسلامی" به ديدار "رهبر عظيمالشأن" و دورههای سياسی ـ ايدئولوژيک و مراسم دولتی میفرستد. اما اين کارزارهای رژيم ديگر کارايی پيشين خود را از دست دادهاند. لذا رژيم برای پيشگيری از عصيان بخشی از اين نيروها نياز به تنش نظامی دارد. گاهی نيز آنها را آماج ترور خود قرار میدهد و سوءقصد را به مخالفان خود نسبت میدهد، تا اين نيروها را بر عليه مردم و نيروهای مردمی کردستان تحريک و راديکاليزه کند و به ارتکاب جنايت بر عليه مردم سوق دهد.
5. رژيم اسلامی در گذشته پيوسته از راههای متفاوت در تلاش بوده که تنش موجود بين خود و مردم کردستان را به تنش بين ترک [طرف دولت] و کُرد تبديل نمايد. در اين ارتباط اعوان و انصار بومی [ترک] خود در منطقه و در حکومت [من جمله مجلس رژيم] را [ که در جنايت بر عليه مردم و روشنفکران آذربايجان نيز يد طولانی داشتهاند] برای تحريک بر عليه جنبش کردستان بخدمت گرفته است. اين نقشه تاکنون با هوشياری مردم آذربايجان و کردستان و احزاب کُردی نقش بر آب شده است، معالوصف يورش تبليغاتی اين عوامل به کردستان و نمادهای آن در سالهای اخير در لوای يورش به حکومت اقليم کردستان عراق و پژاک افزايش يافته است.
6. حکومت کردستان عراق خاری در چشم حکومت اسلامی میباشد. واردآوردن ضربه و فشار بر آن از راههای با و بلاوسطه جزو برنامههای حکومت اسلامی ايران بوده است. بخشی از گزارشات اعمال نفوذ در آن خطه انتشار يافتهاند که حاکی از واقعيت پيشگفته است. تحميل يک جنگ داخلی به آن از اهداف اعلام شدة رژيم ايران بوده است و هدف بیثباتکردن اين خطه و باشکستروبروساختن اين تجربه را دنبال میکند.
7. ما در منطقه با تدوام جنبش اعتراضی مردم سوريه و اعمال جنايات بزرگ رژيم حاکم بر آن کشور بر عليه مردم مدنی به ياری پرسنلی و معنوی حکومت اسلام در ايران و قريبالوقوعبودن سرنگونی رژيم بشار اسد روبرو هستيم. در چنين حالتی حکومت اسلامی ايران مهمترين همپيمان استراتژيک خود را از دست خواهد داد. اين امر بلاشک لطمهای بزرگ به نفوذ فيزيکی و سياسی آن وارد خواهد آورد و حلقهی محاصرهی اين حکومت را تنگتر خواهد نمود. اين رژيم به ميدان کنش ديگری برای پرکردن اين خلاء نياز دارد. فعالترکردن سپاه قدس در کردستان و کل عراق میتواند به اين هدف ياری رساند.
8. ما همچنين با اعتلای جنبش سياسی ـ مدنی کردستان ترکيه که بزرگترين جريان سياسی هنوز قانونی آن آشکارا هدف دستيابی به خودمختاری برای آن خطه از ترکيه را اعلام نمود روبرو هستيم، روندی که محتملاً به کاهش تنش بين جنبش کردی و حکومت آن کشور و دستکم به مجارغيرنظامی افتادن کامل معضل مربوطه در آن کشور منجر خواهد شد و اين طولانیمدت بدون تأثير بر کردستان ايران نخواهد بود.کاهش کشمکش در ترکيه حول مسألهی کرد و در بُعد درازمدت تشکيل يک حکومت خودمختار کردستان در آن کشور کابوس حکومت اسلامی است. لذا اين رژيم درصدد است با اين حمله اين روند را معکوس و يا کند نمايد و ترکيه را هم وارد فاز جديد نظامی کند. اگر ديروز اين ترکيه بود که در تلاش بود حکومت اسلامی ايران را به چنين ميدانی سوق دهد، امروز اين "جمهوری" اسلامی است که نفع بيشتر خود را در شعلهورشدن جنگی وسيع در منطقه با مشارکت دولت ترکيه میبيند.
9. در اربيل، پايتخت حکومت اقليم کردستان عراق، کنسولگری آمريکا گشايش يافت. اين امر پيوند سياسی کردستان و آمريکا را تسهيل نموده و محتملاً افزايش خواهد بخشيد، اقدامی که بدون شک با خشنودی حکومت اسلامی حاکم بر ايران روبرو نخواهد شد.
10. و بلاخره اينکه حکومت اسلامی بطور واقع از سوی احزاب کردستان ايران احساس خطر میکند، آنهم خطر بالقوه. رژيم میداند که سرنوشتی همانند رژيم صدام در انتظارش است؛ دفاع رژيم از تروريسم بينالمللی و تلاشهايش برای دستيابی به سلاح اتمی و بلاخره سرکوب داخلی، آن را ديريازود در مقابل جامعة ايران و جامعة بينالمللی قرار خواهد داد. اين تقابل با توجه به سرشت رژيم احتمالاً نظامی خواهد بود. و چنانچه چنين شود احزاب کردستان سهمی نهکم دربهزيرکشيدن حکومت اسلامی و رهايی مردم ايران از يوغ آن ايفا خواهند کرد. رژيم تجربة عراق را که در آن احزاب کردستان بخشی از کشور را از زير سلطة صدام خارج ساختند و سپس در بنای يک عراق جديد مشارکت نمودند، پشت سر دارد و میداند که چنين سناريويی میتواند در ايران فردا نيز روی دهد. لذا تاکنون از انجام هيچ اقدام پيشگيرانة سخيفی برای نابودی اين احزاب فروگذاری نکرده است، حتی اگر اين اقدام به قيمت آوارشدن و کشتار انسانهای بیگناهی در نوار مرزی و زيرپاگذاشتن حريم يک کشور همسايه باشد.
و اما سخن پايانی:
با عنايت به آنچه شرحش رفت، يورش غيرقابل توجيه رژيم به مناطق مرزی در خاک کردستان عراق و درگيرشدن با نيروهای رزمی پژاک که بيش از يک سال است تحرک نظامی انجام نداده است، تنها در راستای مقاصد و اميال رژيم است و در تعارض با مصالح امروز و آيندة کل مردم ايران قرار دارد. نه حمله به سازمان مجاهدين خلق ايران و برچيدن پايگاههای آن و کشتار فرزندان مجاهد خواست مردم ايران بوده است و نه حمله به حزب حيات آزاد کردستان ايران و کشتار چريکهای فدائی کُرد آن میتواند در انطباق با منافع و مصالح عمومی مردم ايران و کردستان قرار داشته باشد. لذا وظيفة هر انسان شريف و آزاده ـ صرفنظر از اينکه در مورد پژاک چگونه بيانديشد ـ تنها میتواند اين باشد، اين يورش را محکوم نموده و در کنار حزب حيات آزاد کردستان و مردم کردستان عراق باشد.
آلمان، 25 ژولای 2011
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید