رفتن به محتوای اصلی

زبان مادری
19.02.2012 - 00:23

زبان مادری
 
21 فوریه‌ (دوم اسفند)، روزجهانی زبان مادری است. آزاد باد زبان هر انسانی .
چرا این روز برای جامعه ایران مهم و رهگشای بسیاری از مسایل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ست؟
  در ایران مردمان گوناگون با فرهنگها و زبانهای مختلف زندگی میکنند. یک تاریخ عمومی و اختصاصی بسیار طولانی را نیز پشت سر گذاشته اند. در این مسیر، جسمی و روحی- فرهنگی و خانوادگی - و در عین حال با حفظ موجودیت مستقلشان تا حد قابل توجه، و قابل محاسبه درهم آمیخته اند.

از آنجاییکه جامعه کنونی باقی مانده ی جوامع قدیمی با نظامهای استبدادی -درامپراتوریها و حکومتهای گذشته  و امروزی- ست ، «اجبار» ِ در کنار هم زیستن بر زندگیشان حاکم بوده است. آنان هرگز رها از این مسئله نبوده اند. اجبار از یک سو پدیده آمیختگی قابل توجه واز سوی دیگر حذف موجودیت مستقل قابل توجه آنها را از طریق «زور» و خون ریزی موجب شده است. حذف فیزیکی و در بعد بسیار وسیع ، روحی ، فجایع بیشماری به بار آورده است. علت حذف ، اجرای  آگاهانه و نا آگاهانه « سیاست تک فرهنگی و تک زبانی» در طول تاریخ از طرف حکومتها ، و نه مردم، بوده است. 

پرسشی که اینجا مطرح میشود اینست: تا کی این «اجبار» و «سیاست تک فرهنگی و زبانی» باید ادامه یابد؟ این پدیده ها جامعه را به شرایط انفجاری رسانده است. نئوکانها و تبرمن ها و تشکلها یی که در مسیر سیاست این جریان حرکت میکنند اهداف جنگ داخلی و تلاشی جامعه را دنبال میکنند. آیا راه درست و انسانی ، بری از جنگ و تلاشی ، برای رفع این اجبار و سیاست تبعیض گرانه وجود ندارد؟ من راه حل خود را سالهاست در این مورد ارائه داده ام:

1- زندگی مردمان گوناگون در کنار هم ضرورت دارد «  بدون اجبار و آزادانه از طرف خود آنان انتخاب » شود.

2- سیاست تک فرهنگی و تک زبانی ضرورت دارد جای خود را به سیاستی بدهد که رشد و پیشرفت همه فرهنگها و زبانها را هدف خود قرار میدهد.

3- این اهداف وقتی قابل دسترسی ست که قدرت متمرکز برای اداره کشور جای خود را به قدرت غیر متمرکز بدهد.

تحقق آنها بدون همبستگی همه مردمان گوناگون ایران غیر ممکن است. برای ایجاد همبستگی لازم است سیاست تک فرهنگی و زبانی که قاتل روح دهها میلیون انسان ایرانی ست به عنوان «جنایت علیه بشریت» درک و محکوم شود. دلیل ساده ی آن : نزدیک به یک قرن است که از طریق اجرای این سیاست تبعیض گرانه دهها میلیون انسان روحاً کشته شده اند. فرهنگشان نابود شده، صرف نظر از استثناها هیچ آثاری به خاطر ممنوعیت فرهنگی خلق نشده است. هر اقدام و اعتراضی به خون کشیده شده است. اکثریت مردم جامعه را از روح خود تهی کرده اند. این سیاست به غایت ضد انسانی، هیچ نقطه قابل دفاعی ندارد، لازم است عمیقاً درک شده و ملغی شود.

زبان هر انسانی مثل وجود خود او باید به رسمیت شناخته شود. موجویت انسان جدا از زبانش نیست و نباید آنرا ممنوع نمود. آنان که چنین سیاستهایی را اجرا کرده و دنبال میکنند جنایتکارانی بیش نیستند. حل مسئله زبان مشترک کاری ست جمعی و باید از سوی مردمان گوناگون انتخاب شود. 

نگاهم ممنوع
 توضیح هستی و
 هستیم ممنوع

احساس و درک و یادگیریم
گذشته و حال و آینده ام ممنوع
 چرا که زبانم ممنوع ست 

و تا جایی که به خاطر میاورم
 دهانم را درقفل 
 و دستانم را در زنجیر دیده ام

الی باغلی بیزیم ائللر
آغزی باغلی بیزیم ائللر
یاز قئریلسین زنجیرلر
ائلیم زنجیرده زنجیرده 

  دستان مردمان ما
 بسته است
 دهانشان بسته است

 بنویس!
زنجیرها پاره شوند
مردمم در زنجیر است
در رنجیر 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!