رفتن به محتوای اصلی

بگذار بجای نئوکانها وال استریت از ما حمایت کند( استقلال جنبشهای رفع تبعیض)
07.04.2014 - 11:25

خبر

به گزارش گونئی نیوز، ژنرال ولی کوچوک که با خبرگزاری آپا APA مصاحبه می‌نمود، ادامه داد: ” در گردهمایی “داک” DAK -کنگره جهانی آذربایجانیها)در کلن مرا به عنوان دبیر انتخاب نمودند بعد از آن دولت‌های امپریالیست بیشتر از پیش بر من فشار آوردند. من همچنین در گرد هم آیی های آزربایجانیان آمریکا هم شرکت می‌کردم. بعد از آن دولت آمریکا از من برای تشکیل دولت برای آزربایجان جنوبی کمک خواست، اما من در آن زمان مخالف این کار بودم.چون معتقد بودم هنوز زمان مناسب آن نرسیده و امکانات کافی وجد ندارد.”
آقای ولی کؤچؤک که در پرونده “ارگنه کون” در ترکیه بعد از تحمل ۷۴ ماه حبس به تازگی آزاد شده است گفت: “در دادگاه من بارها اعلام داشته‌ام که من ملی‌گرای ترک هستم، اگر شرط ایجاد اتحادیه‌ای باشد، باید اتحادیه ترک‌ها ایجاد شود. ترک‌ها با ۳۰۰ میلیون جمعیت می توانند نقشه جهان را تغییر دهند” 


دیالوگ


آ.ائلیار: قهرمان قنبری گرامی، در صورت امکان این ژنرال  ولی کوچوک را کمی معرفی کنید: اهل کجاست؟ چه رابطه ای با مسایل آذربایجان و داک دارد. علت طرح این مسایل توسط او چه میتواند باشد؟ فکر میکنید او دروغ میگوید؟با تشکر از شما.


Missing media item.

ولى کوچوک


قهرمان قبنری:
 با سلام جناب اىليار،ولى کوچوک متولد ١٩٤٤ در شهرستان بيله جيك،بعضا خود را از اذربايجانى هاى تركيه خوانده،فرمانده هى ژاندرمرى در استانهاى،وان،اغرى،گيره سون،اسكى شهير،حاتاى و اخرين وظيفه اش فرمانده ژاندرمرى در بيله جيك (محل تولد)كه در سال ٢٠٠٠ بازنشته مى شود،مورد اتهام در حادثه سوسورلوك كه منجر به قتل رئيس پليس و زخمى شدن نماينده مجلس شانلى اورفا از حزب رفاه كه اين حادثه را بخاطر تضعيف حكومت اىتلافى رفاه،يول حدس مى زدند،او بعدا متهم به تشكيل jitem نهاد اطلاتى مستقر در ژاندارمرى بدون اطلاع دولت و ستاد كل نيروهاى مسلح مى شود كه امر قتلهايى در تركيه است كه به فاعل مجهول معروف است، بعد از بازنشستگى در سال ٢٠٠٢ درخواست كانديداتورى در مجالس و عضويت در AKP مى كند كه درخواست عضويت و كانديداتوريش در حزب از طرف كميته تفتيش رد مى شود،و بعدها حتى نفرت و ناراحتى خود را از اين مسله ىى كتمان نمى كند و مى گويد كه در سال ٢٠٠٤ وقتى به طور اتفاقى با اردوغان در هتلى در امريكا روبرو مى شود از دست دادن با او خوددارى مى كند و بنوعى به او بى احترامى مى كند.

چند شركت تأمين امنيت در تركيه تأسيس مى كند و به نوعى وارد بازاد تجارت مى شود،بنا به ادعاى خودش در اجلاس ٢٠٠٥ داك در المان بعنوان مهمان شركت مى كند و در همين زمان بعنوان صدر داك انتخاب مى شود و ادعا مى كند تا زمان دستگيرى در ٢٠٠٨ صدر اين تشكيلات بوده(بنده اطلاع دقيق ندارم،اين ادعاى فرد است)ولى اژدر تقى زاده در جلسه داك در تاريخ ٢٠٠٩/٢/١١ در سيدنى كه به ميزبانى خانه ترك سيدنى تشكيل شده،در اخر سخنرانى با عصبانيت كه توام با حمله به دولت رجب طيب اردوغان است خواستار ازاد شدن ژنرال ولى کوچوك مى شود و از او نه به عنوان عضو داك، يا صدر داك،بلكه به عنوان دوست نزديك خود كه دغدغه ازادى قره باغ دارد ياد مى كند.

در رابطه با چگونگى رابطه او و اذربايجان ،بى شك او روابطى با بعضى از اشخاص و مقامات در جمهورى اذربايجان داشت، و نقطه مشترك اين روابط جنگ اذربايجان و ارمنستان است،حتى او متهم به تهديد تلفنى وكيل هراند دينك شده است،و در اين شكى نيست كه در اجلاس ٢٠٠٥ كلن داك شركت كرده،ولى اين سوال پيش مى ايد كه او رابطه اى مبارزات مدنى در اذربايجان داشته يا نه،يا حتى داك چه تاثيرى بر مبارزات يا رهبرى اين مبارزات داشته. ولى کوچوك در همان مصاحبه اعلام مى كند كه بخاطر اينكه با درخواست امريكا مبنى بر تشكيل كشور اذربايجان جنوبى مخالفت كرده به زندان افتاده،اين نقطه كليد طلايى اين مصاحبه است كه او اصولا به مسله ملى يا حقوق انسانى در اذربايجان ايران اعتقاد ندارد و اصولا اين مسله را توطئه امپرياليست و امريكا مى داند!

اين مسله البته در قشر فاناتيسم تركيه مسله اى همه گير است و نشات گرفته از مبارزه خلق كورد در داخل تركيه مى باشد كه اين مبارزات را نه مبارزات خلق كورد،براى حقوق انسانى يا در نتيجه تبعيض بلكه مبارزه اى مى دانند كه توسط كشورهاى خارجى و دشمنان تركيه براى تجزيه و ضعيف كردن تركيه استفاده مى شود،و اصولا مخالف و الرژى دارند با مبارزات كه بقول خودشان بوى تجزيه طلبى مى دهد،و مبارزه خلق اذربايجان هم از اين امر استثنا نيست و انها اين مبارزات را با پيش ذهنيت مبارزات كوردهاى تركيه،ساخته و پرداخته غرب و امپرياليست مى دانند، و خوب مى دانند كه اگر مبارزات خلق ها،الخصوص خلق تورك در ايران به نتيجه برسد(هر نتيجه اى كه الگو باشد)اين يعنى كوردها در ايران هم به نتيجه مطلوب مى رسند و اين يعنى يك قدم به خيل خودشان به فروپاشى تركيه نزديك تر مى شوند، و بخاطر اين اولترا ناسيوناليسم و فاشيسم كه ولى کوچوك نمونه اى از ان است نه حامى خلق اذربايجان در مسله ملى،بلكه دشمن طرح اين مسئله است با پيش ذهنيت كوردهاى تركيه، و بخاطر ان سعى مى كند با امپراطورى سيصد ميليونى كه وعده مى دهد (توهم) و هم فاشيسم خود را ارضا كند و هم سعى میكند كه سدى جلوى مبارزات انسانى خلق اذربايجان بگيرد، و هم اين جنبش نو را بد نام كند.

با تشكر از لطف تان جناب اىليار،البته يكى از رهبران فكرى ولى کوچوك ،دوغو پرينچك *صاحب امتياز روزنامه جمهوريت،رهبر حزب كارگر(ايشچى پارتى)كه همراه با ولى كوچوك از زندان ازاد شد(متهم در پرونده أرگنه گون)كسى كه وقتى بازداشت شد،ألكساندر دوگين ،ادعا كرد كه اين دسيسه اى از طرف غرب بر عليه دوستان روسيه بود! او بعد از ازادى در ميتينگ خود در ٢٢ مارس ٢٠١٤ كه در ازمير برگزار كرد،باز همان ادعا هاى ژنرال ولى كوچوك را تكرار كرده اينبار در مقياسى بزرگتر،او همان طرح (bop) را خواسته و دسيسه امپرياليست ها معرفى كرده كه مى خواهند نقشه همه خاورميانه را به هم بريزد،و جالب است كه گفته جوانان پرشين در مقابل امريكا قهرمانانه مقاومت مى كند،لازم به توجه است كه او مخصوصا از لفظ پرشين استفاده كرده، (حتما در مقابل عوامل امپرياليست كه توركهاى اذربايجان،كوردهاو عربها باشند.چون كه محور سخنانش فروپاشى و تجزيه تركيه و ديگر كشورهاى خاورميانه بود)از ايران استفاده نكرده در اين قسمت،تا نشان دهد كه با فاشيسم پرشين افتخار مى كند مثل فاشيسم توركى اش.

و ادامه داده كه طرح هاى امريكا و امپرياليستها توهينى به ملتهاى تورك،فارس و عرب است و ابراز اميدوارى كرده كه اين نقشه ها را نقش بر اب خواهد كرد،و در اخر اميد داده كه با همه كشورهاى منطقه اعم از سوريه،عراق،تركيه،ايران و اذربايجان طرح امريكا را براى تجزيه اين كشورها به شكست خواهيم كشاند و اتحاد مان را با هم قوي تر و محكم تر مى كنيم. باز هم تكرار مى كنم كه اين طرز تفكر در چرايى مبارزات خلقها به دنبال عوامل اصلى كه شايد احتياج به سواد يا دانش انچنانى نمى خواهد،فقط كمى وجدان مى خواهد در ديدن نابرابرى ها ،نيست! انها با كور شدن چشمانشان اميخته با فاشيسم،مبارزات خلقها فقط دسيسه خارجى مى دانند،بخاطر همين هم است كه ولى کوچوك دچار توهم شده و ادعا مى كند كه امريكا از او خواسته كه ايران را تجزيه كند و اذربايجان جنوبى را ايجاد كند!يعنى امريكا اينقدر نادان است كه فكر مى كند ولى کوچوک مى تواند كشور اذربايجان ايجاد كند.

اصولا اگر قرار بر پيشنهاد باشد،او در رده ده هزار هم نمى گنجد،بخاطر ان قويا اعتقاد دارم كه واقعيت ندارد و اين ادعا زاده توهم و ترسش از مبارزات خلق كورد در داخل تركيه است كه عوض قبول صورت مسله، و درمان ان،ان را به دسيسه غرب متهم مى كند.همانند فاشيسم فارس در ايران كه عوض قبول مسله و درمان ان،ان را به غرب و كشورهاى خارجى حواله مى دهد،يا حتى مثل تمام فاشيستها،و در اين بين ولى و امثال ان نمى پرسند كه چرا امپرياليست توركها در تركيه و فارسها در ايران را گول نمى زند تا انها هم از تبعيض و ستم كه به انها مى رود رهايى بيابند،ولى کوچوک تجسمى از فاشيسم و توهم ترس از تجزيه كشور است كه حتى اذربايجان هم برايش اهميتى ندارد،او ادعا مى كند كه دوست اذربايجان است بر عليه ارمنستان،ولى او اشتباه مى كند او دشمن خونى ارمنستان است،و مى خواهد فقط شهوت خون و نفرتش را از ارامنه ارضا كند،وگرنه اذربايجان براى او اندازه سكه اى ارزش ندارد،اذربايجان گوشت قربانى است كه او وجدانش و نفرتش را تسكين بدهد.

آ.ائلیار:

قنبری گرامی، ممنون از توضیحات مبسوط شما. وضعیت این جناب روشن شد. اما آنچه من در مورد دوری مبارزه رفع تبعیض در آذربایجان، از این گونه جریانات و نظیر آنها میتوانم بگویم این است که: بله قدرتهای بزرگ، عواملشان، دولتهای همسایه و منطقه، تنها به خاطر «منافع مختلف خود» - سیاسی- اقتصادی - فرهنگی- قدرت طلبی وو، یعنی پروژه های خود-با جنبشها ارتباط برقرار میکنند، و میکوشند این مبارزات را توسط عناصر خود در دایره اهداف خودشان کنترول و هدایت کنند. هر وقت هم جنبش از خواسته های آنها نافرمانی کرد افشاگری راه بیندازند و به آنها ضربه بزنند. من با توجه به تجاربی که جنبشهادرسطح جهان در طول این یک قرن در این موارد داشته اند در مقالاتم چنین نوشته:

«در رابطه با پیوند و جایگاه جنبش رفع تبعیض آذربایجان (ایران) با تشکلهای دموکراتیک و مردمی زحمتکشان ترکیه، باید گفت ایده ی درستی ست و ضرورت دارد که کوشندگان راه رفع تبعیض سیاست بیرونی خود را در این سمت و سو گسترش دهند. بجای تکیه بر ناسیونالیستهای دولتی و غیر دولتی و دیگر جریانها. این گزاره در مورد جمهوری آذربایجان هم صادق است. » یعنی جنبش رفع تبعیض ما در همه جهان و در جوامع همسایه میتواند روابط همبستگی و حقوق بشری و دموکراتیک خود را بامبارزه دموکراتیک «تشکلهای مدنی مترقی » این جوامع پیوند زند- نه با دولتها-عوامل آنها- احزاب حکومتی- یعنی تنها با مبارزات دموکراتیک جاری در آنها- همبستگی متقابل ایجاد کند.

از این طریق میتواند استقلال و عدم وابستگی و سلامتی خود را از ضربات احتمالی بازیگران حفظ کند. مبارزه رفع تبعیض آذربایجان استقلال خود را در مقابل مداخله عوامل مخرب جهانی و منطقه ای چون مردمک چشم خود ضرورت دارد حفظ کند. و گرنه آن را بازی میدهند و به شکست میکشانند. این خلاصه تجارب قرن اخیر مبارزات دموکراتیک و رفع تبعیض در جهان است. متأسفانه این مسئله از آغاز در بین فعالان جدی گرفته نشده است. مخصوصاً در خارج. فعالان داخل بهتر است بر اساس استقلال فکری و تشکلی خود بکوشند.و این تجارب را همیشه مد نظر داشته باشند.

Missing media item.

مبارزات دمواتیک و رفع تبعیض در جوامع همسایه ازجمله میتوانند این مبارزات باشند: حرکت زنان-کارگران-روشنفکران و نویسندگان-دانشجویان-هنرمندان- ملیتها- تشکلهای سیاسی دموکراتیک خواهان برابری و رفع تبعیض- تشکلهای زحمتکشان مثل سندیکاها و اتحادیه های کارگری و غیره. اینها نمود مبارزه جاری سالم در جوامع یاد شده است. این مبارزات میتوانند پشتیبان ما باشند. گور پدر احزاب حکومتی.و عواملشان. که همه عامل بدبختی مردم ستم کشیده آن اجتماعات اند. و آماده ضربه زدن به حرکات ستمکشان. آنها را لازم است بایکوت نمود. بجای حمایت نئوکانهای آمریکا، بگذار وال استریت از ما حمایت کند. ما تبعیض دیدگان با وال استریت همبستگی داریم نه با نئوکانها. آنها بخاطر پیاده کردن پروژه های خود بدنبال ما هستند.

« پروژه نرم ترکیه1- و خاورمیانه بزرگ قدرتهای جهانی» ، و جود دارند و نیروهایی آنها را پیش میبرند. نمونه :دکترین داوداوغلو 2 و پروژۀ نئو عثمان گرایی 3. این پروژه ها4 « مبارزه علیه تبعیضات در آذربایجان» را برای رسیدن به اهداف خود وسیله کرده اند. کسی در این پروژه ها دلش به مردم تحت ستم آذربایجان نمیسوزد. اینان در اندیشه ایجاد جریانهای تحت حمایت و کنترول خود هستند. افسوس که خیلی از ستمدیدگان آذربایجان آگاهی دقیقی از این نقشه ها ندارند... اینست که من همیشه در نوشته های خود به استقلال مبارزه علیه تبعیضات تأکید کرده ام. مبارزه مردم آذربایجان برای رفع ستم ملی ، رفع بیعدالتیها ، و تعیین سرنوشت خود، برای حاکم شدن به اداره امورات خود - مثلاً از طریق « حکومت دموکراتیک آذربایجان» ضرورت دارد مستقلاً عمل کنند و این « پروژه های بردگی و استبداد و دیکتاتوری» را کنار بزنند. نه « پروژه نرم ترکیه راه رهایی ماست و نه خاورمیانه بزرگ » آمریکا .

رهایی ما بدست خودمان ممکن است و در همبستگی با همه ستمکشان جامعه. از راه رفع استبداد و دیکتاتوری و تبعیضات همه جانبه. کرد ها در طول یکقرن اتکا به همسایگان را آزموده اند و چیزی هم گیرشان نیامده است. کسی که استقلال فکر و عمل خود را از همین حالا به این پروژه ها ببازد آینده خود را هم باخته است. گروه « ری زی چی ها» در آذربایجان در خدمت این پروژه ها ست. تئوری و شعارهایشان هم دلیل این خدمتگزاری ست. شبکه « مهران بهاری» که آنرا براه انداخته - با توجه به تئوریهای نادرست و استبدادیش- جزیی از همین «پروژه نرم و خاورمیانه بزرگ» است.

ضرورت دارد تشکلهای آذربایجانی راه مستقل خود را در بیرون از این نقشه ها دنبال کنند. در غیر این صورت همه چیز را باخته اند. پروژه نرم ترکیه- و پروژه خاورمیانه بزرگ، مکمل یکدیگراند. وهردو رهگشای استبداد و بردگی برای مردم آذربایجان. انتخاب راه آزاد است و هرکس مسئولیت انتخاب خود را به عهده دارد.پاسخ آ.ائلیار برای این پروژه ها یک « نه»ی قاطع است. اساس تئوریهای داود اوغلو تکیه به « گذشته و تاریخ» است. گذشته ایکه اکنون تنها بصورت « زندان ملتها» برای مردمان گوناگون معنا دارد. روشن است که بنای سیاست برچنین اساسی مفهومی جز زندانی کردن دوباره آنها- به شیوه نرم- ندارد.

برنامه « خاورمیانه بزرگ» که سیاست و دکترین داود اوغلو نیز جزیی از آن است، اگر تحقق هم بیابد به فرجام مورد نفرت مردمان ستمکش قرار خواهد گرفت. همچنان که اجرای این پروژه در کشورهای مختلف افغانستان و عراق و لیبی و حالا سوریه و جاهای دیگر « مشکلات اساسی» مردمان ستمکش را حل نکرده است و هرگز هم قادر به حل آنها نیست. این برنامه برای برآوردن منافع اقتصادی و سیاسی و ... آمریکا و دیگر غولهای جهانی ست. راه رهایی مردمان و ملتها در بیرون این نقشه هاست.

اینکه سیاست درست در برخورد با پروژه های یاد شده چه میتواند باشد، حفط سیاست مستقل در رابطه با رفع مشکلات و مسایل ستمدیدگان برپایه نیازهای عینی، تعیین میکند. نباید ابزاری در دست پروژه ها شد، بل ضرورت دارد محیط مناسب را در خدمت سیاست مستقل ستمکشان بکارگرفت. سرخم کردن به «آلترناتیو سازی»های مد روز مثال تپیک «ابزار» شدن است. دنباله روی از سیاست « عظمت طلبی ترکی یا فارسی وغیره» نمونه دیگری از « ابزار» شدن است. امید بستن به باکو و کنگره آمریکا برای استقلال و تشکیل آذربایجان واحد، توسط دینا رورباکر ها و اقداماتی مانند آن نیز باز نشانه دیگری از « ابزار» شدنهاست. ابزار ها تنها میتوانند در خدمت بکار بردگان آنها - پروژه ها- باشند، و نه در خدمت ستمدیدگان. آزادی ایکه قرار است دیگری بدهد، آزادی نیست بردگی ست. این نهایت درماندگی ذهنی ست که برای آزادی خود- اندیشه و دستان خویشتن را فراموش نمود- و بدنبال این و آن موس موس کرد.

-----------

1-قدرت نرم ترکیه و پروژه خاورمیانه بزرگ 
http://www.iranglobal.info/node/9688

2-به تئوریهای نئوامپراطوریسم داود اوغلو در این جمعبندی دقیق شویم:

« مولفه های تشکیل دهنده دکترین عمق استراتژیک داود اوغلو را می توان چنین نام برد: ۱) ‌ترکیه باید نقش پررنگ، فعال(proactive) و متناسب با تاریخ پرشکوه گذشته و عمق جغرافیایی خود ایفا کند؛ ۲) برای اجرای بهتر آن می بایست بر روی قدرت نرم خود سرمایه گذاری کند. چرا که به نظر او کشورش با همه مناطق ذکر شده دارای روابط تاریخی و فرهنگی است؛ ۳)نهادهای سیاسی داخلی این کشور می توانند الگویی برای کشوهای این مناطق باشند؛ ۴)اقتصاد آن بازوی قدرتمندی برای پشتیبانی از این روابط است؛ ۵) باید در مدیریت بحران های منطقه ای و بین المللی نقش مهمی را ایفا کند؛ ۶) با همکاری اقتصادی، سیاسی و امنیتی با کشورهای منطقه، نیاز به مداخله قدرتهای خارجی را از بین ببرد و ۷) به جای التماس و صرف هزینه های گزاف برای پیوستن به اتحادیه اروپا، باید روی کشورهای منطقه سرمایه گذاری کند مخصوصاً کشورهایی که زمانی جزء امپراطوری عثمانی بوده اند.»

نقل شده از : بررسی مولفه های دکترین "عمق استراتژیک" داود اوغلو- نوشته سعید شکوهی- مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC - ایران گلوبال*

3- پانترکسیم از رحیم رئیس نیا

  در ترکیه نیز پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، سیاست «نگاه به شرق » فعال شده است . براساس این سیاست ، دولتمردان ترکیه نقش جدیدی برای این کشور در منطقة آسیای مرکزی و قفقاز قائل شده اند (عطایی ، ص 112ـ113، 121). وجود پنج جمهوری ترک نشین آذربایجان (در قفقاز)، ترکمنستان ، قزاقستان ، ازبکستان و قرقیزستان (در آسیای مرکزی ) و اشتراکات زبانی ،فرهنگی ، قومی و دینی به توسعه و تحکیم روابط ترکیه با این جمهوریها منجر شده است . دیدگاههای ترک گرایی افراطی دربارة نقش ترکیه به عنوان «برادر بزرگتر» در مناسبات با این کشورها و طرحهای پان ترکیستی اولیه ، چون «تشکیل جامعة ترک » با محوریت ترکیه و شرکت جمهوریهای ترک منطقه و طرح تشکیل «وزارت جهان ترک » به دلیل مخالفتهای روسیه و غرب به اجرا درنیامد (انصاری ، ص 298ـ300، 304ـ306). با اینهمه ، ترکیه برای ترویج ترک گرایی و معرفی این کشور به عنوان الگوی موفق حکومت مردمی ، غیرمذهبی و مبتنی بر نظام سرمایه داری اقتصاد بازار، سیاستها و برنامه های فرهنگی و آموزشی ویژه ای را در منطقة آسیای مرکزی و قفقاز در پیش گرفته است . تشویق کشورهای این منطقه به تغییر خط خود از روسی به لاتین (مانند ترکیه )، کوشش برای تبدیل ترکی استانبولی به زبان مشترک منطقه ، برگزاری گردهماییهایی با شرکت سران کشورهای ترک زبان منطقه ، پخش شبانه روزی برنامه های تلویزیون خصوصی و دولتی برای این جمهوریها، تأسیس مدارس دینی و مراکز آموزش حرفه ای در کشورهای منطقه برای ترویج فرهنگ ترکیه و آتاترکیسم و پذیرش دانشجو در دانشگاهها و مراکز آموزشی ترکیه از مهمترین این فعالیتهاست (عطایی ، ص113ـ116؛ رابینز، ص 602ـ 608).

پان ترکیسم در استانهای ترک زبان ایران و بویژه در آذربایجان ، به عللی چون اختلاف مذهبی بین آذربایجان و ترکیه ، جنگهای طولانی بین ایران و عثمانی و تجارب تلخ اشغال آذربایجان از سوی نیروهای عثمانی ، زمینة رشد قابل ملاحظه ای نداشته و به طور کلی بیش از آنکه درون جوش باشد، پدیده ای ناپایدار بوده است ( رجوع کنید به ارانی ، ص 126ـ133؛ کاتم ، ص 157ـ 158؛ احمدی ، ص 328؛ اتابکی ، ص 67ـ70، 199ـ 204). پان ترکیسم -رحیم رئیس نیا
http://www.iranglobal.info/node/23832

4 -توجه به وجود نئو امپراطورییسم دولت ترکیه در معادلات سیاسی:

 نظر کمال اُکویان، رهبر حزب کمونیست ترکیه، پیرامون نئو امپراطورییسم دولت ترکیه ، در پاسخ سئوال خبرنگار نامه مردم : 
 ”نامه مردم“: آینده سمت‌وسوی رخدادها در ترکیه را چگونه می‌بینید؟
کمال اُکویان: سرمایه‌داری آمریکا و اروپا، شامل بورژوازی ترکیه، تلاش دارد این جنبش مردمی[پارک قیزی] را با به‌وجود آوردن گزینه‌یی بدون اردوغان، از راه خود منحرف کند. نوعثمانی‌گرایی، که الگوی ”حزب عدالت و توسعه“ بوده است، در سوریه و اینک در مصر شکست خورده است. امروز این الگو در درون ترکیه هم در حال شکست خوردن است. برای همین هم آن‌ها [سرمایه‌داری آمریکا، اروپا، و بورژوازی ترکیه] در تلاشند تا گزینه تازه‌یی به وجود آورند و جنبش مردم را به بیراهه بکشانند و عقیم بگذارند. ... "نامه مردم"، شماره 925، 24 تیرماه 1392

* ایده در مورد دوغوبیچک تصحیح میشود: روزنامه جمهوريت يکی از قديمی ترين روزنامه های ترکيه و خط سوسيال دموکرات را دارد و صاحب امتيازش « İmtiyaz Sahibi : Cumhuriyet Vakfı Adına Orhan Erinç » موقوفه جمهريت است. و با دغو پرينجک اختلاف بارز سياسی دارد.

--------
در پیوند: از آ.ائلیار:
بگذار بجای نئوکانها وال استریت از ما حمایت کند( استقلال جنبشهای رفع تبعیض)
 http://www.iranglobal.info/node/31175

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.