رفتن به محتوای اصلی

یادداشت یک دختر چادری درباره آزادی های یواشکی در رسانه حکومتی

یادداشت یک دختر چادری درباره آزادی های یواشکی در رسانه حکومتی
تفسیر از:
اقبال اقبالی

درد دل خانم  فهمیه سادات طباطبایی نائینی روانشناسی حاکم در جامعه ایران را نشان می دهد و نوید اینکه ورق برگشته است! ایرانیان به پوشش عربی اسلامی، سیاست اسلامیزاسیون عربیزاسیون کشور، و بازگرداندن جامعه به عصر بربریت نه می گویند. جمهوری اسلامی با زور سرنیزه مزدورانش حکومت می کند. اکثریت ملت ایران خواهان آزادی، دمکراسی، دادگری و گذر از حکومت اسلامی هستند. آری، رژیم توانست تا کنون بر سرنیزه تکیه کند، ولی نمی تواند روی آن بنشیند!

******

سایت حکومتی پارسینه نوشته است:

يكي دو هفته اي است كه صفحه آزادي‌هاي يواشكي در فيس بوك راه افتاده است كه خوب مورد استقبال بسياري از زنان و دختران ايراني هم قرار گرفته و حتي به يكي از بحث هاي داغ فيس بوك تبديل شده. 

من هم به عنوان يك دختر محجبه از اين صفحه استقبال مي كنم. من هم مدافع آزادي زنان هستم، من هم اعتقاد دارم بايد حجاب اختياري باشد.من دوستاني دارم كه از نظر حجاب نقطه مقابل من هستند، اما با هم دوستيم، با هم مسافرت مي‌رويم، گردش مي‌رويم، مهماني خانه هم مي‌رويم، در يك كلام رفيقيم و به عقايد هم احترام مي‌گذاريم. اما من از برخي موضوعات پيش آمده در اين صفحه دلگيرم و آن عدم توجه به آزادي تمام زنان ايراني چه محجبه و غير محجبه است. چون فكر ميكنم ربطي به حجاب ندارد، ما همه در بنديم!من خودم چادري هستم و چادرم را دوست دارم. اما من هم آزاد نيستم! 

من هم احساس آزادي نمي‌كنم وقتي كه مي‌خواهم با دوستم به كافه‌اي بروم و با هم ساعتي را گپ بزنيم و همه از مسئول كافه تا آدم‌هايي كه نشسته‌اند، مرا با چشم‌هاي متعجب تا سرميز بدرقه مي‌كنند؟ كه مگر چادري هم كافه مي آيد؟! 

من هم احساس آزادي نمي‌كنم وقتي دوست خبرنگاري فرهيخته مرا در جمع دوستانش اين طور معرفي مي كند كه " بچه‌ها اين فهيمه است، به چادرش نگاه نكنيد، دختر باحالي است!". من هم احساس آزادي نمي‌كنم وقتي بحث سياسي مي‌شود و من از اصلاح طلب و و ...حمايت مي‌كنم و طرف مقابل من را به چشم جاسوس و در خوش بينانه‌ترين حالت به چشم منافق نگاه مي‌كنند. من هم احساس آزادي نمي‌كنم وقتي مسئول كافه‌اي كه ميزهايش خالي است، با استرس به من مي‌گويد جاي خالي نداريم، شرمنده!

 من هم احساس آزادي ندارم وقتي مي‌خواهم يك كفش شيك آنچناني از يك بوتيك در پاسداران بخرم و فروشنده تمام حواسش به دختر با پوشش راحت است و وقتي بعد از 10 دقيقه به حرفهاي من توجه كرد، گفت اين خيلي گران است، به درد شما نمي خورد!! من هم احساس آزادي نمي كنم وقتي پسري با تريپ روشنفكري وسط خيابان مي‌گويد: گرمت نيست، گوني مشكي كشيدي به سرت؟!

 من هم احساس آزادي نمي كنم وقتي مسئول فلان روزنامه‌اي مرا به خاطر حجابم استخدام ميكند و نه به خاطر استعداد و توانايي‌هايم و مسئول روزنامه ديگري مرا به خاطر همان حجاب نميپذيرد و... دوستان طرفدار آزادي يواشكي، من هم آزاد نيستم.
آهاي طرفداران آزادي يواشكي، از من چادري هم حمايت كنيد. من هم آزادي ميخواهم.

 فهمیه سادات طباطبایی نائینی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید