رفتن به محتوای اصلی

مصاحبه ایران گلوبال با دکتر یحیایی در باره مسئله ملی _ قومی
05.11.2010 - 11:08

مصاحبه توسط کیانوش توکلی

دوست گرامی آقای توکلی با درود و سپاس فراوان از اینکه این مسئله مهم سیاسی و اجتماعی جامعه را گشوده راه کار های لازم را در این راستا جستجو می کنید. جامعه چند فرهنگی چند زبانی و چند گانه ما نیازمند بررسی های جامعه شناختی در همه ابعاد آن است که بتواند زمینه های همکاری پایدار را در بین واحد های گوناگون ملی و قومی فراهم آورد. و حالا به جواب پرسش های شما می پردازم و امیدوارم بتوانم با توان محدود خود قدری روشنگر باشم.

- 1- بنظر شما ،آیا در ایران مشکل تبعیض ملی _ فرهنگی وجود دارد؟ و یا به عبارتی دیگر، آیا ما مشکلی بنام مسئله ملی _ قومی و اتنیکی _ فرهنگی در ایران داریم؟ اگر آری چگونه و اگر خیر چرا؟

ایران سرزمین پهناور با تاریخ دیرینه ای است که در آن مردمانی با تبار. زبان . آداب و رسوم و فرهنگ گوناگون زندگی می کنند. این مردمان هم سرنوشت با هزاران بند و ریسمان پیدا و ناپیدا و عاطفه ای که با تاریخ شکل گرفته و تقویت شده به هم پیوستند. در دو سده واپسین هم دوش هم برای رهایی از ستم استبداد مبارزه کردند. جنبش های گوناگونی با نام و خواسته های متنوع آغاز کرده گاهی موفق و گاهی هم ناکام ماندند. جنبش مشروطیت را با جانفشانی پیش بردند و برای حفظ و نگهداری آن از منطقه آذربایجان یاری خواستند. ستار خان و باقر خان با تعدادی از همرزمان خود به سوی تهران حرکت کردند. قانون اساسی مشروطه با همه کاستی های خود این همکاری و همدلی را باز تاب داد. مجلس اول قانون انجمن های ایالتی و ولایتی را به تصویب رساند و آن را از اصول تغییر ناپذیر خواند. این ایالات و یا ممالک عبارت بودند از آذربایجان. خراسان. فارس و کرمان و بلوچستان. بقیه مناطق ولایات و بلوکات بودند. در قانون اساسی مشروطه زبان رسمی برای کشور انتخاب نشده بود و همه زبان ها کارآیی و ارزش یکسان داشتند.

با قدرت گیری رضا شاه و تثبیت آن قانون اساسی مشروطه به کناری نهاده شد و اجرای فرامین دیکتاتور و استبداد حاکم بر کشور جایگزین آن شد. گرایش به ایران باستان. زبان فارسی و آئین کهن با شعار های دروغین و ساختگی آریایی در راستای ملت سازی با زبان واحد فزونی گرفت. تمرکز قدرت در مرکز با نام ایجاد امنیت در کشور که لازمه استبداد است با خشونت پیش رفت. اجرای این سیاست همراه با تحقیر و توهین نه تنها همبستگی ملی را تقویت نکرد بلکه به یکی از موانع مهم در راستای همکاری ملل و اقوام ایرانی و همچنین رشد اقتصادی. اجتماعی و سیاسی شد. این ساختار مرکز گرا و مستبد خوشآیند رژیم ولایت بود و آن را با آموزه های شیعگری تقویت کرد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با ماهیت شبه فاشیستی خود. تبعیض آمیز. غیر دمکراتیک و مغایر با دستآورد های بشر در همه منشور ها و کنوانسیون های جهانی است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی زبان رسمی کشور فارسی. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد...( اصل پانزدهم) این اصل تبعیض آمیز و هیچ انگاری زبان های دیگر در کشور است. میلیون ها مردم غیر فارس مالیات می پردازند. در شرایط نابرابر مجبور به پذیرش قانونی هستند که زبان و هویت آنان را در راستای تقویت یک زبان دیگر نابود می کند. بنابرین مسئله ملی. قومی. اتنیکی و فرهنگی در ایران امروز و فردا یکی از گسل های مهم اجتماعی است و باید با درایت و هوشیاری بدور از تعصب و وابستگی کور به آن پرداخته شود.

3- آیا در صورت حاکم شدن یک حکومت دمکراتیک در ایران فردا و برقراری حقوق شهروندی در کشور؛ مشکلات اتنیکی – ملی ما قابل حل هستند؟ اگر پاسختان منفی ، چرا؟

حاکم شدن یک حکومت دمکراتیک آرزوی همه مردم در گستره ایران است. آزادی وجدان. آزادی از قید و بند های خود ساخته و نظام دمکراتیک بخش مهمی از خواسته های انسان مدرن را بر آورده می کند. حقوق شهروندی امکانات و فرصت های مساوی و مناسب را در اختیار شهروندان قرار می دهد ولی دمکراسی کاویدن. جسنجو کردن سپس به اختیار و آزادانه انتخاب کردن را می طلبد. بنابرین تنها حکومت دمکراتیک کافی نیست باید واحد های ملی و قومی داوطلبانه و هوشیارانه آن را بپزیرند و به عملکرد آن باور داشته باشند. از همه مهمتر در شکلگیری آن مشارکت مستقیم داشته باشند.

- 3_ آیا تقسیمات کشوری بر اساس اقوام و مناطق اتنیکی و همچنین تدریس زبان مادری در مدارس کشور، می‌تواند قدمی در جهت حل مشکلات ملی_ قومی در ایران باشد؟

-- تمرکز قدرت همراه با درآمد های هنگفت نفت و گاز و بی نیازی به مردم زمینه ساز یک استبداد خشن. بی رحم و فاسد است. مردم مظلوم. ستم دیده و کتک خورده از استبداد شاه و شیخ سال های طولانی آن را تجربه کرده است. تغییر ساختار بویژه تقسیمات کشوری نیازمند رهایی از اینگونه رزیم های خود سر است. تقسیمات کشوری نیازمند کارشناسی( مردم شناسی. جامعه شناسی. قوم شناسی . تبار شناسی و جغرافیای سیاسی) است. تقسیمات کشوری بر اساس اقوام و مناطق اتنیکی بخش کوچکی از خواسته های آنها را برآورده می کند. هر ملتی حق دارد سرنوشت سیاسی خود را خود تعیین کند و این حق در منشور سازمان ملل قید شده است. بنابرین چگونگی نوع تقسیم اداری و سیاسی کشور به دست مردم آن منطقه سپرده خواهد شد.

در رابطه با تدریس زبان مادری در مدارس کشور باید گفت این شگفت انگیز و غم انگیز ترین حق کشی واحد های ملی در ایران امروز است. ممانعت از تدریس زبان مادری لطمات و زیان های جبران ناپذیری به فرهنگ عمومی جامعه وارد کرده است. نگاهی به ضعف زبان فارسی و عقب ماندگی آن در این سال ها نشانگر شکست و ناکامی این سیاست های نادرست فرهنگی و اصرار بر گسترش یک زبان و همگانی کردن آن است. با تقویت فرهنگ و زبان های دیگر در کشور فارسی هم تقویت و غنی تر می شد. با آغاز تدریس زبان مادری در مدارس بخشی از هویت ملی که سال ها تخریب شده باز سازی می شود و با گسترش و تدریس عمومی زبان مادری در واحد های ملی یادگیری زبان های دیگر از جمله فارسی و دیگر زبان ها آسان تر می شود. تکنولوژی پیشرفته امروز این امکان را فراهم می آورد که کودکان بتوانند چند زبان و فرهنگ های گوناگون را هم زمان یاد گیرند و با شناخت بیشتر همزیستی با دیگران داشته باشند.

4- نظرتان در باره جریانات هویت طلبی آذربایجان و جنبش کردان ، بلوچها ، عرب ها ، ترکمن ها چیست؟

جامعه چند فرهنگی و چند زبانی ایران با بحران هویت روبروست. سال های طولانی کوبیدن بر طبل نژاد. زبان و ملت واحد و در سال های اخیر امت واحد بحران موجود را عمیقتر کرده. مردم بویژه جوانان را به تاریخ. اسطوره های تاریخی و گاهی خیالی سوق داده است. در این میان جوانان واحد های ملی از جمله ترک های آذربایجان. کرد ها . بلوچ ها. عرب ها و ترکمن ها. واقعیت های تاریخی را با اسطوره ها و خیال درهم آمیخته. تاریخ و هویتی برای خود ساخته اند که با واقعیت هم خوانی و هم سویی ندارد. نظام استبدادی حاکم بر جامعه در گذشته و حال مانع از پژوهش در تاریخ و هویت آنان شده. با انکار هویت. زبان و تبار آنان زمینه فعالیت گروه های افراطی و گاهی مغرض را فراهم کرده است. هرگونه پژوهش در راستای شناخت هویت و تاریخ این ملل و اقوام را خیانت به ملت . تجزیه طلب و عامل بیگانه خوانده با توسل به خشونت آن را سرکوب کرده است.

در سال های اخیر شرایط دیگری بر جوامع چند فرهنگی و چند زبانی حاکم شده است. جنبش آزادی خواهی و حق تعیین سرنوشت به خواسته عمومی این جوامع تبدیل شده. جنبش از پائین و هسته های مقاومت را در راستای آزادی شکل داده است. هرچند اغلب آنها خواستار آزادی برای همه واحد های ملی از جمله فارس زبان ها هستند. گاهی در میان آنان گروه های افراطی با تمایل های فاشیستی و ارتجاعی هم یافت می شوند که تخم نفاق و دشمنی می کارند و مورد حمایت استبداد قرار می گیرند. آزادی اندیشه و بیان دستآورد مهم بشر در طول تاریخ است. آن را نمی توان در انحصار گروه و یا افرادی قرار داد و دیگران را از آن محروم کرد. بنابرین همکاری نزدیک آنان باهم که در سال های اخیر زیر عناوین مختلف زیاد شده نوید بخش آینده درخشان و سرنوشت ساز است زیرا این همکاری در ادوار و سال های پیشین وجود نداشت.

- 5- به نظر شما چه رابطه‌ای می تواند میان جنبش سبز و جنبش های اتنیکی در سراسر ایران به وجود آید؟

جنبش سبز جنبش فراگیری است که به سرعت در اعتراض به کودتای انتخاباتی شکل گرفت. در مدت کوتاهی رژیم استبدادی ولایت را به وحشت انداخت و پایگاه های نظامی و امنیتی آن را متزلزل کرد. این پیشآمد غیر منتظره و خود جوش مردمی نه تنها رژیم را هراسان کرد. رهبری جنبش را هم شگفت زده کرد. آنان دچار حیرت شده به چاره اندیشی پرداختند. از یک سو آنان متوجه شدند که مردم خواستار ادامه شرایط موجود نیستند. و برای تغییر آن آماده هر گونه فداکاری هستند و از سوی دیگر رهبری جنبش این آمادگی را نداشت از آن رو به قانون اساسی غیر دمکراتیک متوسل شد و همه ظرقیت های دمکراسی را در آن جستجو کرد. هر چند در ماه های بعد از آن اندیشه فاصله گرفت. ولی پایبندی خود به قانون اساسی و ولایت به دفعات تکرار کرد. به هر رو رهبری جنبش سبز بیشتر از ملت گرا امت گرا است و از باور به تفاوت های زبانی. ملی و فرهنگی فاصله دارد. در روز های پیش از انتخابات اغلب کاندیدا ها برای رای بیشتر و جلب توجه واحد های ملی و اقوام سخن از اجرای ماده 15 و 19 به میان آوردند ولی در پایان همه آن را فراموش کردند. به نظر می رسد واحد های ملی و اقوام گوناگون به این ساختار و عملکرد دمکراتیک جنبش سبز در آینده باور ندارند و گفتار آنان را بدون انتشار منشور شفاف و روشن در رابطه با ملل و اقوام را کافی نمی دانند.

6- نظر شما در باره سیستم فدرال چیست؟ آیا سیستم فدرال تضمینی برای تمامیت ارضی ایران فرد است و یا منجر به تجزیه کشور خواهد شد؟

نگاهی به تاریخ سیاسی و اقتصادی کشور در چند دهه گذشته نشان می دهد که یکی از مولفه های مهم استبداد در دو رژیم گذشته و حال تمرکز قدرت در یک نقطه به دست یک شخص و یا گروه ممتاز است. اغلب اندیشه ورزان علوم اجتماعی و سیاسی بر این باورند که تمرکز قدرت فساد آور و دور از کنترل و نظارت است. ایران کشور پهناوری است. تمرکز قدرت در یک مرکز غیر عقلانی. غیر سازنده. مانع پیشرفت اقتصادی و اجتماعی با دولت و بروکراسی گسترده با هزینه های هنگفت و غیر ضروری است. تقسیم این کشور بزرگ به ایالات متحده. دولت های مشترک المنافه و یا نظام فدرال با تساوی حقوق در انتخاب و نظارت بر عملکرد سیاسی و اقتصادی همدیگر ضرورت تاریخ .شرایط جغرافیایی و اتنیکی جامعه گانه است. بیش از 100 سال پیش تهیه کنندگان قانون اساسی مشروطه این شرایط را پیش بینی کرده. انجمن های ایالتی اختیارات فراوانی داشتند. آنها در جمع آوری مالیات. عمران. آموزش. انتظامات. دادگاه ها و... فعال بوده زمینه نظارت مردم بر عملکرد خویش را فراهم می آوردند. انتخاب کننده و انتخاب شونده رو در روی هم و نزدیک به هم بودند.

مخالفین فدرالیسم و یا تغییر ساختار و گذار از مرکز گرایی به شیوه های دیگر را مغایر با تمامیت ارضی و تهدیدی برای آن می پندارند و بر این باورند که فدرالیسم از اتحاد چند واحد با منشور مشخص در راستای اتحاد بوجد می آید. بنابرین یک کشور متحد را نمی تواند به واحد ها تقسیم کرد و نام فدرال بر آن گذاشت. این دیدگاه به دلایل زیادی مردود است زیرا ایران چندگانه با کار برد زور و فشار هم هرگز یگانه نشده است. اتحاد داوطلبانه و پیشرفت های همه جانبه در اقتصاد و دمکراسی می تواند پایه های یگانگی و همکاری پایدار را فراهم آورد. آنچه امروز تمامیت ارضی را تهدید می کند عقب ماندگی اقتصادی. تاریک اندیشی سیاسی و استبداد حاکم بر کشور است. هنگامی که مردم بویژه جوانان به آن سوی مرز ها نگاه می کنند و رفاه نسبی اقتصادی و آزادی های سیاسی. اجتماعی و فردی را در گزینش پوشش. موسیقی دلخواه و... مشاهده می کنند به مقایسه می پردازند. جغرافیای سیاسی و جمعیتی کشور به گونه ای است که مرز های امروزی مردم هم تبار. هم زبان و هم فرهنگ را تقسیم کرده و در دو سوی مرز قرار داده است. گسترش رابطه های فرهنگی. اقتصادی. تشکیل بازار های مرزی و لغو روادید به نزدیکی بیشتر آنان می انجامدو بازار گسترده ای شکل می گیرد که زمینه های یک اتحادیه بزرگ را در منطقه فراهم می آورد. انسان امروز بیشتر از زبان و نژاد به منافع اقتصادی. رفاهی و آزادی می اندیشد...

دکتر محمد حسین یحیایی

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.