رفتن به محتوای اصلی

امان‌خواهی خدا از شیطان 6
25.12.2010 - 15:30

 

بخش های قبلی را می توانید در لینک های زیر جستجو نمائید:

وسوسۀ شیطان یا خدا؟

ودیعه‌های شیطانی

پایان فاصلۀ برزخی شیطان و خدا_(بخش سوم)

مجادله‌ای با زردشت بر سر راه‌کارهای خدائی و شیطانی_4

آمیزه‌ای از شیطان و خدا_(5)

گلایه‌ای پیش از سر سطر:

اندیشیدن در جهان نیندیشندگان بی‌پادافره نیست؛ به این می‌‌ماند که پرتو نوری، گو فروغ خرد شمعی را پیش پای آنانی که به کورمال رفتن عادت دارند بیفروزی؛ چشمشان را می‌زند و دستشان از لمس دیوار بازمی‌ماند و سکندری می‌روند: نیندیشندگان دانشمند یا کتاب‌‌خوانده کورترین کورمال‌روندگانند: آنان یاد گرفته‌اند به جای اندیشیدن صفحات کتاب‌های این یا آن اندیشندۀ شناخته شده را (که باید نامی غربی داشته باشد) در ذهن ورق ‌زنند؛ کاپیتال مارکس یا مجموعه آثار لنین یا هر چه در باب «دهکدۀ جهانی» یا مواهب آزادی سرمایه در جهان غرب خوانده‌اند و اغلب نیز نخوانده‌اند، بل شنیده‌اند. این می‌شود که به توی اندیشنده بند می‌کنند که چرا می‌اندیشی؟ طعنه و تسخر تنها سلاح آنان است در مصاف نامبارکشان با توی اندیشنده و وقتی هم تحویلشان می‌گیری و با احترام پاسخشان را می‌دهی می‌شنوی یا می‌خوانی دست آخر که «بعله... شما درست می‌گوئید.»

مرد! چرا پس به میدان آمدی آخر...... نیندیشندۀ کبیر؟!

نوشتم در پایانۀ بخش نخست این زنجیره‌نوشتار «وسوسه‌ای از سوی شیطان یا خدا» که این نوشته‌ها باب میل آنانی که پای هر نوشتۀ سیاسی یا شبه سیاسی را کامنت‌باران می‌کنند نیستند؛ پس یعنی در واقع، توصیه کردم به آنها که از خواندن این وجیزه‌ها صرف‌نظر کنند. در صفحۀ نخست همین ایرانگلوبال و نیز دیگر سایتهای اینترنتی روزانه دهها مطلب درج می‌شوند؛ با ذره‌بین بگردید اما، و ببینید چقدر اندیشه در یکی‌شان موجود است: تکرار..... تکرار ..... تکرار... جز اطلاع‌رسانی‌ها که بسیار ارزشمندند اگر چیزی برای آموختن، برای به اندیشه فرورفتن و تامل‌کردن یافتید مرا هم خبر کنید.

مرا مواخذه می‌کنند که چرا از زردشت حرف می‌زنی. یعنی اگر من سخن زردشت را (در بارۀ قصد و اختیار و خبط و اتفاق) از زبان کسی مانند مثلا «ماکسیم دوناکس» یا «فرناندو ناجا» بیاورم بر من حَرَجی نخواهد بود؟! آیا این سقوط به ژرفای یک تحقیر ملی نیست؟ مرا سرزنش می‌کنند که «چرا از شیطان و خدا حرف می‌زنی؟! داری یعنی، ثنویت متافیزیکی را آوازه می‌دهی.» و نمی‌اندیشند که این دو مفهوم حدغائی دوسپهردر اندیشگی انسان‌اند و بدون جایگزین: دائی‌ی خدابیامرز من ضرب‌المثلی را در پاسخ چنین کسان ورد زبان داشت: «عاقل به یک اشاره، نادان به صد....» نه! قسمت دومش را کامل نمی‌نویسم. بی‌ادبی‌ست. آقا! نوشتن هر کس، در هر باب، سبک و سیاقی دارد: اثر باید در متن حل شود، در ذهن حل شده باشد یعنی، تا قلم در بنان بچرخد و زبان در کام؛ زردشت به قول نیچه نخستین انسانی‌ست که از اخلاق سخن گفت و جهان را به دو سپهر اهورائی و اهریمنی بخش کرد. این بخش از اندیشه‌های من در بارۀ تداخل ناگزیر این دوسپهر جز در واگوئی با او ممکن نمی‌شد. اگر خدا و شیطان غلغلکتان می‌دهند، بخوانیدشان خیر و شر یعنی دو دغدغۀ همارۀ جهان انسان از آنگاه که از جهان حیوان جدا شده است بی این که به کل غیرحیوان شود. اگر حرفی برای گفتن دارید بسم‌الله و اگر ندارید لطفا سکوت را ترجیح دهید و اجازه دهید این ترهات، این یاوه‌ها، این چرت‌وپرتها............. یا هرچه شما می‌نامیدشان اندیشیده و نوشته شوند، (در این زبان مهجور که من متاسفانه، نوشتن به زبانی دیگر را به این توانائی نمی‌توانم.) شاید این ترهات در ناکجائی از زمان و مکان از میان راه‌جویان، کسانی یا کسی را به اندیشه فروبرند و از جهان آیه‌های مقدس و اوراد مطنطن لختی فرود آرند یا رها کنند؛ اگر هم می‌خواهید نقد کنید، لطفا موضوعی سخن بگوئید: بنویسید بر کدام یک از جنبه‌هائی که من طرح می‌کنم یعنی بر کدام یک از نقدهای من خرده دارید و چرا.........؟

تا من هم برگردم سر سطر:

چطور است همه چیز را به حال خود رها کنیم؟

نظم حسی یا خودانگیخته: فریدریش فون‌هایک به کشف بزرگی نایل شد: «قیمت (در بازار آزاد) میانگین خرد همه‌ی انسانهای جامعه است و نمی‌توان خرد بوروکرات را جایگزینش کرد.» و با این کشف، بیست سال پیش از سقوط اردوگاه سوسیالیستی، فروپاشی اقتصادی این اردوگاه را پیش‌بینی کرد و بعد اما به افسانۀ اقتصاد لیبرال جامۀ نوی پوشاند : «نظم حسی» یا «نظم خودانگیخته». اگر همه چیز را به اختیار سود بگذاریم، اگر دخالت نکنیم، اگر مکتب کینز را هم حتی را رها کنیم، جوامع به سمت نظم حسی خواهند رفت و به تعادل پایدار خواهند رسید.

فون‌هایک سقوط از آن سر بامی بود که سر دیگرش مارکسیسم و تعبیر استالنینیستی از آن باشد: این هر دو نحله «مالکیت محورند» یکی هر سد و بندی را از سر راه مالکیت برمی‌دارد و دیگری مالکیت خصوصی بر وسائل تولید را به کل برنمی‌تابد و، چه بخواهیم و چه نه، قیمت را تابع خرد بوروکرات می‌کند؛ باید چندین دهه از انقلاب قیصرفرموده و مارک‌ساختۀ روسیه (به دو ترجمۀ این نگارنده در آرشیو نویسندگان سایت زیر نام «انقلابی اعلیحضرت» رجوع فرمائید) می‌گذشت تا ثابت شود که مالکیت دولتی تحت ارادۀ بوروکرات، بدسرانجام‌ترین گونۀ تولید کالائی ماشینی را ارمغان خواهد آورد: پوسیدگی و فساد سرتاسری را.

و نیز، باید ده‌ها سال از این نابخردی شگفت‌آور فون هایک خردمند می‌گذشت تا وزیر دارائی چندین سالۀ آمریکا «آلن گرین اسپن» اعتراف کند که «ما می‌پنداشتیم بازار آزاد می‌تواند تعادل ایجاد کند و این اشتباه بود.» اما در این چند ده سال سیاست‌های تحمیل شده از سوی صندوق بین‌المللی پول، که کماکان ادامه دارد، تمدن‌های بحرانی بسیاری را به سوی جهنم تمدن‌شکستگی سوق داد: حماقتی که هم‌اکنون در کشور ما زیر نام هدفمند کردن یارانه‌ها (یعنی تقسیم بخشی از درآمد رو به پایان نفت میان مردم، دارد اجرا می‌شود و دو روز از آن نگذشته، با عقب‌نشینی در برابرکامیون‌داران و مرغ‌داران کشک بودنش را ثابت کرد و بعد هم حتما نوبت نانوایان و دامداران و تره‌بار فروشان و.... خواهد رسید که البته در مهار تورم لجام گسیخته در کشوری که حتی جاده و اسکلۀ کافی برای واردات ندارد، دیگر نقشی بازی نخواهد کرد.

باری، نسخۀ جهانی نولیبرالی فون‌هایکی که به دستیاری مارگارت تاچر اجرائی شدنش آغاز شد و توانست در تمدن‌های جاافتادۀ صنعتی با برداشتن سد و مانع از برابر سرمایه، شکوفائی گذرائی ایجاد کند، در تمدن‌های بحرانی، به شکستگی تمدن انجامید چرا که با خصوصی‌سازی‌های بی‌درو پیکر حتی خدمات همگانی (برق، آب، خدمات شهری و بهداشتی و آموزشی و.... مانند اینها) بهایشان را یک باره تا چند صدبرابر کرد وضریب جینی را به مرز جنون‌آسای بالای 60 درصد رسانید. (این ضریب که شکاف طبقاتی را نشان می‌دهد، اگر صفر باشد – که نمی‌تواند باشد - یعنی تساوی کامل و اگر یک باشد – که باز نمی‌تواند باشد- یعنی اختلاف طبقاتی مطلق. بهترین وضعیت در کشورهای اسکاندیناوی اکنون حدود بیست درصد است.)

جنون به مرزی رسید که همگانی‌ترین کالاها (کالاهائی که مصرف کسی باعث کمبود آن برای دیگری نمی‌شود) یعنی امنیت و حتی هوا که نباید کالایش شمرد نیز، دارد در بسیاری از نقاط جهان خصوصی می‌شود: در مورد امنیت که حرفی نیست؛ می‌دانید که در بسیاری از شهر‌ک‌های ثروتمند نشین جهان پلیس خصوصی و حتی در و دروازه و دیوار و خندق به شهروندان خوش‌بخت آرامش و امنیت می‌بخشند. اما چرا هوا؟

سری بزنید به کناره‌های دریاها و نقاط دور از دود و دمۀ دوزخ‌های صنعتی؛ سالها پیش در کناره‌های خزر برای رسیدن به دریا باید کیلومترها از کنار ویلاها و باغ‌های خصوصی‌شده می‌گذشتی و اکنون .......؟

باری هوا را نمی‌شود مانند خاک دربست خصوصی کرد. اما، می‌توان با اعمال مالکیت بر زمین‌هاو سرزمینهای هنوز نیالوده، به نسبیتی از انحصار بر آن دست یافت؛ نظم لیبرالی و تعبیر فون‌هایکی از آن چنین کرد. آب نیز البته که از دست‌اندازی مصون نمانده‌است. آب شیرین و گوارا در کنار شراب‌های مردافکن کهن بر سفره‌های ثروتمندان یافت می‌شود یا خواهد شد... یعنی باش تا صبح دولتت بدمد..... کین هنوز از نتایج سحر است.

همۀ اینها را اگر به گلایه با زردشت واگویم چه خواهد گفت؟

لختی درنگ خواهد کرد. دست بر جبین خواهد گذاشت وپس از تاملی طولانی خواهد لندید:

«چقدر همه چیز پیچیده شده‌است؟! چقدر پیچیده!» و به نجوا خواهد پرسید، شاید از من یا از یک مخاطب مجهول یا از خودش، نمی‌دانم:

«نمی‌توانید بازگردید؟ نمی‌توانید از تولید ماشینی دست بشوئید؟»

می‌گویم: «زردشت! فکرش را هم نکن. شهرهای چند ملیونی و حتی بسیاری از روستاهای ما یک هفته نیز تاب نخواهند آورد. راحت کردن همگانی‌شان با بمب اتمی یا نوترونی گواراترشان خواهد بود تا زجرکش کردن تدریجی‌‌شان از گرسنگی و تشنگی.»

رو به آسمان خواهد گرداند و از جگر خواهد خروشید:

«ای اهورامزدا! جهانت را یک سر به اهریمن سپرده‌ای. اگر هنوز می‌توانی از او امان بخواه.»

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.