رفتن به محتوای اصلی

حلقه های تنگ بحران

حلقه های تنگ بحران

اوضاع سیاسی در کشور کاملا ًغیرعادی است. جامعه آبستن حوادثی ناگوارتر از آنچه که تاکنون با آن مواجه بوده است، میباشد. دامنه بحران از هر سو سرتاپای رژیم را فراگرفته است. جنگ قدرت دربین جناح بندیهای حکومت هر روز ابعاد گسترده تری بخود میگیرد. بتازگی از سوی آیت الله حسینعلی منتظری یکی از بلندپایه ترین مراجع تقلید شیعیان، اصل مرجعیت آیت الله علی خامنه ای به زیر سئوال رفته است. ادعای شگفت انگیزی است که امروز پس از دودهه از سیادت سیاه آیت الله علی خامنه ای برایران، جعلی بودن مقام مرجعیت او مورد پرسش قرار میگیرد. امّا بهررو طرح موضوع در کنه خویش پیش درآمد بحران عمیق تر دردرون حاکمیت است که ریشه درقانونمندیهای اسلام شیعه دارد. در گذشته هم اشاره شد همیشه جنگ قدرت در بالاترین نقطه هرم مرجعیت از ویژگیهای اسلام شیعه بوده است؛ بدین منظور کدامیک از این خیل آیت الله ها شایسته داشتن مقام مرجعیت تقلید دوران را خواهد داشت. البتّه لازم است در همینجا اشاره شود پس از فوت آیت الله خمینی و در پی آن مرگ آیت الله اراکی، قرعه مقام ًمعظمیً و مرجعیت بسود علی خامنه ای از کیسه دسیسه های هاشمی رفسنجانی به بیرون آمد که امروز خود او و اعوان و انصارش قربانی این جنگ قدرت در حکومت میباشند.

صرفنظراز این ستیز قدرت بین مراجع دین با یکدیگر، میبایست به فروپاشی شأن و اعتبار روحانیون در نزد مردم اشاره ای کرد که خود یکی از بزرگترین چالش های سیاسی امروز رژیم برای اثبات وجودی خود میباشد. رستاخیزملی مردم ایران علیه حاکمیت جمهوری اسلامی در ماههای اخیر بیانگر یک واقعیت بیش نیست که دیگرمعرکه گیران رژیم فاقد هرگونه مشروعیت سیاسی در بین مردم هستند، بویژه در بین جوانان کشور تا به آنجائیکه هرگاه یکی از مسئولین حکومتی در اجلاسی عمومی حضور مییابد با خفت و خواری ازآن اجتماع طرد میشود. رهبران و سخنگویان حکومت تنها در اجتماعات خودی آنهم درپناه لشکر مأمورین امینتی امکان سخن مییابند. روشن است این انزجار رو به گسترش مردم نسبت به حاکمان جمهوری اسلامی نتیجه سه دهه حاکمیت ظلم بر مردمی است که در همه ی این دوران خواستند به رهبران سیاسی این رژیم اعتماد کنند و گاه آنان را در خصوص جنایاتی که علیه ملت ایران مرتکب شده اند، ببخشایند.

پناه جستن مسئولین کلیدی رژیم در حوزه های نظامی و اتمی به دولتهای بیگانه از جمله نشانه های ریزش نظام از درون میباشد. رهبران جمهوری اسلامی بخوبی واقف هستند فرار و تسلیم برخی از مقامهای نظامی و هسته ای حکومت در سالهای اخیر به برخی کشورهای بیگانه، بمثابه فروپاشی اعتبار نظام در بین خودی ها است. بنظرمیرسد غرب هم موفق گردیده بدین طریق به اطلاعات مهمی در خصوص فعالیتهای هسته ای رژیم دست یابد. بگونه ایکه بسیاری درغرب پیش از آنکه نخستین کلنگ سنگ بنای مرکزی هسته ای رژیم در جایی بر زمین فرود یابد از پیش از زیر و بم آن آگاهیهای کافی دارند. رژیم از هر سو آسیب پذیر شده است و دیگر فاقد حمایتهای انسانی از درون و بیرون نظام میباشد. این واقعیت های را امروز خود سران حکومت میدانند و شاید تنها راه گریز از این مهلکه هم روزی تمکین و سازش پنهان با غربیان باشد تا کیان نظام پیش از این فرو نریزد.

ملایان میدانند حتی ارجاع به طبقات تهیدست جامعه برای حمل چرخ لنگان رژیم در آینده چندان کارآیی ندارد. از همین رو است رژیم در این خصوص به تکاپو افتاده است. طرح ًهدفمند کردن یارانه ها ً همان رسم گداپروری است که به گمانی قرار است با طمیع هر چه بیشتر تهیدستان، آنها را باز به چماق رایگان دولت علیه ندای دادخواهی مردم تبدیل کنند. به همین رو طرح ًهدفمند کردن یارانه ها ً چند مقصود را دنبال میکند، از جمله قرار دادن مردم در برابر یکدیگر. گفته میشود برخی آنچنان صاحب مکنت و ثروت هستند که هیچ نیازی به خدمات دولتی ندارند، ولی در مقابل مردمانی تنگدستی وجود دارند که سخت نیازمند ًیارانه های ً مستقیم دولتی اند. پس آنهائیکه تحت عنوان مستمندان بهره مند از کمکهای دولتی میشوند میبایست در همه حال مُرید و گوش بفرمان دولت باشند تا به پاس خدمتگذاری و جانفشانی بسود دولت پاداش گیرند. امّا از سویی دیگر طرح ًهدفمند کردن یارانه هاً ًی دولتی بمعنای ورشکستگی دولت در پرداخت سوبسیدهای دولتی به کالاهایی که برای مردم حیاتی است و مصرف روزانه دارند.

دانشگاهها یکبار دیگر تبدیل به مراکز تجمع و اعتراض علیه رژیم شده اند. دیگر نمیشود اظهار داشت مبارزات دانشجویی برعلیه حکومت محدود به پایتخت است.همه ی گزارشات دانشجویی نمایانگرعمومی تر شدن ستیز جوانان در سرتا سر ایران برعلیه حکومت است. همه بپاخاسته اند از پیر و جوان، مرد و زن. همه با ابتکارات خود به خیابانها آمده اند تا راهی برای تحول و دگرگون ساختن حاکمیت دینی در کشور بیابند. مطالبات مردم از خواستهای رهبران ًراه سبز امید ً و ًاپوزیسیون رنگین کمان ً پیشی گرفته است و همه اینبار مصمم شده اند تا موجودیت کّل نظام را به چالش کشند.

مردم بدون رهبری به خیابانها آمده اند و برای به زانو درآوردن حکومت فقط به فقط از خلاقیت های خود بهره میجویند. مبارزات مردم در هر کوی و برزن خودجوش و خود انگیخته است. آنان بخوبی فراگرفته اند که چگونه در نقاط مختلف شهرهای خود با پراکنده ساختن نیروهای سرکوب رژیم، پیکار خود برعلیه این نظام دینی را پیش برند. از ویژگیهای نبرد اخیر حملهِ مستقیم به ًرهبر ً ونظام ولایت فقیه و به زیر کشانیدن تمثل ًرهبر ً به زیر دست و پا بود. بی شک اقدامی که خوشایند هیچیک از رهبران ًراه سبز امید ً نیست. حمله به ًولایت فقیه ً حمله به اصل موجودیت نظام جمهوری اسلامی است که تا بامروز فراگردانهای ًراه سبز امید ً به آن باور نداشته و همچنان برای حفظ نظام تلاش میکنند.

سخنی تازه ای هم با دیگر مدعیان اهل سیاست در برون مرز ندارم که همه در بهت گستردگی این جنبش مردمی مات مانده اند. امّا هنوز امیدی است. امید به مردم و نبرد بی امان آنها، آنهم بر علیه یکی از بی خردترین حکومتهای تاریخ بشری. مردمی که هنوز با سبعُانه ترین روشهای مقابله حکومت با آنها، خانه نشین نشده اند باز دوباره به خیابانها خواهند آمد. بی گمان آنها باز به خیابانها خواهند آمد تا در بزنگاهی تاریخی جولانگاه رجزخوانی ملایان را به قبرستان آنها تبدیل کنند.

استهکلم – 7 نوامبر 2009

koroush_etemadi@hotmail.com

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید