رفتن به محتوای اصلی

جنبش سبز ودو استراتزی متفاوت (یادداشت هفتگی_3)
03.12.2009 - 15:27

3

یادداشتهای سیاسی (3)این هفته را به بهانه پاسخ به سئوالا ت اساسی کاربری بنام حامد اختصاص می دهم :

یکی از کاربارن سایت به نام «حامد» در پای مقاله محسن سازگارامطلبی نوشته و از من می خواست که کامنت او را حذف نکنم :« این جناب سازگاراحتمابااین مشعشعات خودراتئوریسین ورهبری ازجنبش مردم میداند!! درجای گرم ونرمی بفاصله ی دوری ازمیدان واقعی مبارزه ایستاده وبقول قدیمی ها میگویدلنگش کن!انسان واقعا حیرت میکندچراباوجوداینهمه رهبران دانشمندهنوزدرایران انقلابی صورت نگرفته؟ »

و پاسخ چنین بود :

جناب حامد ؛ کامنت شما ، اشکالی ندارد و طبیعتا حذف نخواهد شد ولی اینکه ایا من ، شما ویا سازگارا که در خارج و جای امن و گرمی نشسته و اینکه حق اظهار نظر نداشته باشیم ؛ دور از انصاف است و یک نوع خودسانسوری و یا دگر سانسوری است. اما منهم معتقدم بایستی نظرات روزانه ویدئویی سازگارا را مورد بررسی دقیق قرار داد . بنظر می رسد که هدف او با هدف استراتزیک موسوی و کروبی یکی نباشد و ایشان در جنبش موسوم به سبز، "ساز" خود را می زند و بدنبال انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی باشند؛ در حالی که به دلایل مختلف استراتزی سیاسی موسوی بر اساس تحولات نرم و یا مخملی قرار دارد که با فشار از پائین و سازش با بخشی از حاکمیت سیاسی، ولایت فقیه را به یک امر تشریفاتی تقلیل دهد و بخش جمهوریت نظام را صحنه گردان سیاست آینده کشور نماید .

از این رو موسوی سعی دارد که ولایت فقیه تشریفاتی و درحد قانون اساسی مشروطیت تنزل یابد تا او و رهبران جنبش سبز بتوانند در چارچوب همین جمهوری اسلامی و بدون رهبر ی خامنه ای و دخالت سپاه پاسداران دست به رفرم های سیاسی و اجتماعی بزنند .

جامعه شناسان جنبش سبز بر این اعتقادند که جامعه ایران در پائین ترین سطح از همبستکی ملی قرار دارد و در صورت انقلاب و یا سرنگونی رزیم و یا هر گونه خلاء سیاسی ... از کشور واحدی مثل ایران چیزی باقی نخواهد ماند . می دانیم ایران کشوری است با اقلیت های اتنیکی _ فرهنگی بسیار گوناگون و متاسفانه هیج یک از مدافعان جنبش سبز در باره تفاوت های اتنیکی _ فرهنگی سخن نمی گویندو عملا سکوت اختیار نموده کرده اند .

و از سوی دیگر ، اکثر فعالان سیاسی با ذهن خود یار و رفیق جنبش سبز شده اند و متاسفانه هوداران جنبش سبز به مسایل تئوریک و استرتزیک جنبش چندان کاری ندارند و بدبنال حوداث و روز مرگی و بدون یک دید استراتژیک ، از جنبش جاری تنها و تنها حمایت می کنند .

بنظر من، سازاگارا یک تئوریسین و یا بعبارتی دقیق تر یک استراتژیست سیاسی نیست او بیشتر یک فعال سیاسی با افکار لیبرالی و پراتیک انقلابی است و این تناقص را می توان در جریان طرح فراخوان ملی رفراندم دید.

سازگارا 5 سال پیش با طرح فراخوان ملی رفرندوم به خارج کشور آمد او بدون کنکاش و بررسی وضیعت اجتماعی و سیاسی به طرح رفراندم در بین فعالان سیاسی برآمد و این امید کذاب را دامن زد که با امضای اینترنتی طرح ، شرایط برای انجام فوری رفراندم در ایران اماده خواهد شد و این طرح پس از جمع آوری 35000 امضای اینترنتی و تشکیل دو نهاد یکی موسوم به «نشست برلین» و دیگری گنگره جهانی رفراندم در بروکسل ... بی سر و صدا شکست خورد و جناب سازاگارا هر گز این موضوع را بررسی نکرد و بدون اینکه مسئولیتی در این زمینه از خود نشان دهد در باره رفراندم سکوت کرد .(شخصا شاهد بودم که پس از شکست طرح رفراندم بخش بزرگی فعالان سیاسی منفعل شده و از سیاست کناره گیری کردند) ایشان چند سالی بعنوان کارشناس و تحلیل گر مسایل سیاسی ایران در صدای امریکا با جریان نئو کانها هم نوایی می کرد پس از برکناری بوش و آغاز دوران اوباما او همان سیاست ها را ادامه داد تا به مقطع انتخابات که همچنان از تحریم حمایت می کرد ولی پس تقلب انتخاباتی به یکی از« رهبران »جنبش سبز ( موسوی رای مارا پس بگیر )مبدل شد!!!

از این رو بهتر است که سخنان و دستور العمل های روزانه سازگارا به دقت مورد بررسی قرار گیرد و ضروری است بطور سالم نوشته ها و گفتار های او نقد شود ( سخنان روزانه او در ایران مورد بازدید فراوان قرار می گیرد )

از سوی دیگر با شعار و هوچیگری نمی شود افکار و عملکر د دیگران را تخته نمود؛بنابراین پیشنهاد می کنم سازگارا را با سئوالات مشخص مورد پرسش قرار دهید که آیا خود او می داند استراتزی جنبش سبز چیست و چه زاویه ای با دیدگاه موسوی و کروبی دارد؟

اینکه به دانشجویان گفته شود چه ساعتی و کجا تظاهرات 16 اذر را آغاز نمایند به دلیل نبود ستادی در داخل کشور ؛ رهنود های سازگارا شاید مفید هم باشد و او خود را عملا ستاد علیاتی جنبش سبز می خواند.

طبیعتا به دلیل اختناق و سرکوب بهتر است جنبش سبز ستادی در خارج تشکیل دهند که از این طریق مبارزه مردمی در ایران به لحاظ تکنیکی و تاکتیکی هماهنگ نماید ولی اینکه شخصی با استراتزی دیگری سوای جنبش سبز قصد رهبری آن را داشته باشد ، از اخلاق بدور است و چیزی جز یک فرصت طلبی سیاسی نیست.

سئوالات بعدی را حامد در اینجا بخوانید

پاسخ به سئولاات دوم حامد:

جناب حامد قبل از اینکه به سئوال شما پاسخ دهم؛ خاطر نشان می کنم اینجانب تحلیل گر مسایل سیاسی نیستم ودر تیتل نام خود «روزنامه نگر اینترنتی» را عنوان کردم؛ کاری که چند سال است بطور جدی و پیگر در حال انجام آن هستم. بنابراین بهتر است سئوالات سیاسی را از کسانی که خود را تحیلگر سیاسی می نامند ،به نمائید ؛ با این وجود به چند سئوال شما در حد سواد سیاسی ام پاسخ می دهم :

در مورد اقلیت های اتنیکی_ فرهنگی می توان با شما موافق بود که در واقع «اکثریتی »هم وجود ندارد، بهتر است از گروههای اتنیکی _ فرهنگی نوشت و یااز تفاوت های فرهنگی _ سیاسی در ایران سخن گفت.

شما همچنین سئوال کردید که :«

... درسایت ایران گلوبال عملا نویسندگان غیرفارس (بهردلیلی)حظورندارندوفعالین سیاسی ملل غیرفارس درسایتهای دووگاهآسه زبانه ی خود(زبان ملی خودبعلاوه فارسی وانگلیسی )ترجیحآقلم میزنندواین متاسفانه وصدافسوس بسودجنبش سرتاسری نیست ونخواهدبود.»

همانطور که می دانید در ایران گلوبال سانسور نظری وجود ندارد یعنی حتی اگر ما نوشته ای را چاپ نکنیم باز هم کاربر و یا نویسنده مطلبی می تواند که نوشته را بطور مستقل و بدون اجازه ما آن را در بخش دیدگاهها و یا بخش اظهارنظر بگذارد و ما تا کنون مانعی در این راه ایجاد نکرده ایم، اگر سانسور مشخصی را در نظر دارید ، لطفا با ذکر نوشته مشخص مرا در جریان آنچه سانسور شده است ، قرار دهید.

اما واقیعت این است از زمان شروع جنبش سراسری موسوم به جنبش سبز ؛ نا گهان فعالیت گروههای اتنیکی فروکش کرده است که بازتاب ان در همین ایران گلوبال می توان دید.

از سوی دیگر ما یعنی «مجموعه اینترنتی فرهنگ گفتگو» یک سایت صرف ژورنالیستی نیستیم بلکه گروهی فعال در زمینه حقوق بشر هستیم که در مقابل هر دستگیری و یا اعدامی فورااز خود واکنش نشان داده و در این زمینه فارس و غیر فارس نکرده ایم؛ بلکه کوشش داشته ایم که سراسر ی عمل کنیم . همچنین بار ها نوشته ام که جنبش سبز اگر تا مهاباد ، تبریز ، زاهدان، ترکمن صحراو مناطق عرب نشین جنوب ایران گسترش نیابد ....قارد به تغییرات اساسی در ایران نخواهد بود.

بطور خیلی فشرده بگویم که 2 استراتزی در مقابل فعالان سیاسی وجود دارد :1__ تشویق ابر قدرتها به تجاوز نظامی به ایران که نتجیه قطعی آناز پیش روشن است و آنهم تجزیه کشور ی بنام ایران و جنگ های نا محدود داخلی که کل منتطقه را نا دهها سال ناامن خواهد کرد 2 _ استراتژی تغییر نرم و یا مخملی بگونه ای که خلاء قدرت در کشورایجاد نشود و بنظر من استراتزی موسوی _ کروبی و جنبش سبزی که آنان رهبری می کنند چنین است . این استراتژی مبتنی بر فشار از پائین و سازش با بخش جمهوریت حاکمیت ایران یعنی حذف عملی ولی فقیه و سازمانهای مدافع رهبری نظام است.

بنظر می رسد که رهبران گروههای اتنیکی _ فرهنگی مابین دو استراتزی سر در گم اند (شواهد بیرونی نشان می دهد که قدرت بزرگ جهانی مثل روسیه ، امریکا، انگلیس و ترکیه و.... مخالف حمله نظامی و تجزیه کشور وخلاء قدرت و بی ثباتی در ایران باشند ). نکته اخر در موردسوابق شخصیتهای سیاسی ایرانی(نسل انقلابی ها) که سر شار از اشتباهات تا مرز جنایت بوده است و هیج رهبری و شخصیت سیاسی ایرانی(اپوزیسیون و یا پوزیسیون) را سراغ ندارم که فردی پاک، منزه ، معصوم و بدون خطا بوده باشد .بایستی مشوق جوان تر ها در جنبش سیاسی ایران بود.امیدوارم تحلیلگر های سیاسی در این خصوص به سئوالات شما بطور دقیق و بهتر پاسخ گویند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.