رفتن به محتوای اصلی

سخنی با ابراهیم حاتمی‌کیا
21.09.2014 - 16:17

 

دوستان سلام، جسارت مرا ببخشید، اما اگر نگویم خفه میشوم.

آیا سینما ارث پدری استاد ابراهیم حاتمی کیاهاست ؟ طلب چه میکنی ای انسان به یک عیادت رفتی حول کردی شماها چرا به عیادت مردم مریض ایران نمیاید؟ آقای حاتمی کیا با خودت کمی خلوت کن تو حاتمی کیا از جنگی می‌گویی که هیچ مفهومی‌ برای ملت ایران دیگر ندارد این جنگی که تو برایش میلیاردی خرج میکنی یک( پریود ) زمانی برای ملت ما بود آنها هشت سال تو بطن جنگ بودن تو حتئ نمی توانی در ارتباط با جنگ صادقانه حرف بزنی آیا به این جمله من ایمان داری آقای حاتمی کیا (از آزادی خرمشهر تا گروگان گیری یک ملت ) آیا یک بار شهامت ساخت فیلمی را داشتی به عنوان: (از آزادی خرمشهر تا گروگان گیری یک ملت) خرمشهر آزاد شد اما حکایت همچنان باقی است،خرمشهر در طول سال فقط یک بار دیده می‌شود و با فرا رسیدن غروب سالروز فتح خرمشهر و فروکش کردن هیاهوی تبلیغاتی برای جنگی خانمانسوز، فراموشی دیگری و سکوتی خفقان آور برای این شهر محروم توسط صدا و سیما و به دست مسئولین آغاز میشود.

از نام زیبای خرمشهر پس از۳۱ سال از آزادی خرمشهر و ۲۲ سال پس از پایان جنگ و ۳۶سال پس از آغاز به کار جمهوری اسلامی با تمام باندهای مختلفش تنها نامی از خرمی که تداعی‌کننده روزهای باشکوه قبل از جنگ و قبل از تاسیس جمهوری اسلامی و تداعی رونقی این شهر در زمان شاه است بر ذهن ها و خاطره ها باقی مانده است اما خرمشهر همچنان خرم نیست و بسیاری از مردم شهر محروم خرمشهر حتی آب شرب مناسب ندارند و این سرنوشت پر درد مردم خرمشهر و مردم به گروگان گرفته شده ایران زمین توسط نظام ولایت مطلقه فقیه است.

آری آقای حاتمی کیا هنوز فراموش نکرده ایم که چند وقت پیش آقای طائب، در جمع مسئولان بسیج دانشجویی دانشگاه‌ها گفت:'' اگر دشمن بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم(!) چون سوریه استان سی و پنجم(!) و یک استان استراتژیک برای ماست. خوب به یاد داریم پس از مرگ صدام در نوار غزه فلسطین توسط گروه های حماس و جهاد فلسطینی که جمهوری اسلامی حامی آنهاست در غم مرگ صدام که قاتل صدها هزار ایرانی بود سه روز( عزای عمومی ) اعلام کردند. آقای حاتمی کیا آیا توانستی فیلمی با عنوان :(سرباز بچه ها) بر روی پرده تاریک سینما به نمایش بگذاری ؟

میدانم اصلا" نمی دانی چیست من به تو میگویم به عنوان یک دانشجو آری :در زمانی که اصول گراها و اصلاح طلبان امروزی سرگرم اعزام سرباز بچه ها به خط مقدم جبهه بودند و در حالیکه بسیاری ازآخوندها گفتند «جنگ، جنگ تا پیروزی» ولی خود به جبهه نرفتند و حتی فردی مثل مصباح یزدی پسرش را به کانادا فرستاد یعنی همان موقعی که محمد خاتمی به فرمان امام خمینی به سرپرستی مؤسسه مطبوعاتی کیهان منصوب شده بود و همان موقع که محمد خاتمی با عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با نیروهایش مشغول فریب کودکان و نوجوانان برای اعزامشان به خط مقدم جبهه بود و با وجودی که پس از آزادی خرمشهر صدام حاضر به صلح شد و هیتی از کشورهای عدم تعهد به ایران آمدند و خواستار پایان جنگ و پرداخت غرامت از طرف صدام بودند و در زمانی که اصول گراها و اصلاح طلبان امروزی چشم ها را بسته و عربده زنان بر طبل جنگ میکوبیدند اما یک مرد برای نجات سربازبچه های اسیر شده دست بکار شد نامی که الان کمتر فردی پیدا میشود که او را نشناسد فریدون فرخزاد سه بار برای نجات سرباز بچه ها به عراق سفر کرد و تمام سعی و تلاش خود را برای جلب توجه سازمان ملل و ایرانیان مقیم دیگر کشورها در جهت حمایت از نجات کودکان سرباز گرفتار شده بکار بست و توانست تعدادی از این سربازبچه ها را که حتی در میان آنها کودک نه ساله هم بود نجات دهد. او یک هنرمند بود. میدانی چرا چون مرگشم هنرمندانه بود.

آقای ابراهیم حاتمی کیا چرا فکر میکنی سینما و سینما گران همه به تو بدهکار هستند چرا فکر میکنی تو رسالت یافته ی تا یک سری بزهکار را نجات دهی چرا فکر میکنی که سینام ارث پدری ات هست .... متاسفم که بگویم ابراهیم حاتمی کیا و مسعود ده نمکی و امثال شماها جزوء فاحشه های ذهنی این مملکت و متاسفانه زگیل جدا نشدنی سینمای ایران عزیزمان هستند .... آقای حاتمی کیا من دانشجو به تو یک یاد آوری میکنم و میگویم یک هنرمند وظیفه داره وقتی ملتی در بند و اسارت هست و با مشکلات عدیده دست و پنجه نرم میکند با فقر کشتی میگیرد و شانه اش به خاک مالیده میشود وخاک میشود وحکو متش هیچ کاری برای آن ملت نمیکند حداقل راه بی افتد و حرف بزند و انتقاد کند نه اینکه خود را چون فاحشه ای به حراج بر سر چهارهای ستم بکند آقای حاتمی کیا من این حرف را از اساتید سینمایی که تو و امثال تو ارث پدری ات میدانی یاد گرفته ام . این را بگو از کدام صداقت و حقانیت حرف میزنی استاد حاتمی کیا پای چه چیز در سینما ایستادی دلت برای کدام آدمها تنگ است تو از اصل خود دور شدی درست است .

گفتی صداقت بگذار بگویم آیا از آسایشگاه بقیه الله تهران خبر داری استاد میگویم تا شاید بی خبر نمانی :سونامی در آسایشگاه بقیه الله تهران : مسعود زریبافان با حضور دوباره خود در آسایشگاه بقیه الله با دستور قطع کامل آب ، برق، گاز و تلفن مجموعه و همزمان تخریب ساختمان عیدی خود را در آخرین روزهای کاری خود به جانبازان می دهد توجه توجه ( جانبازان هشت سال دفاع مقدس) تا ثابت کند خادم جامعه ایثارگری کشور است. میدانیدچند مجروح و جانبازان نخاعی در آنجا هست که شاید یکی از آنها فرمانده اش (چ) باشد همان حرف معروف جنابعالی میدانی مسعود ده نمکی با جنگی شوخی کرد که یک ملت را عذاب داد می دانی هنوزم در خانه ها ی شهدا و جانبازان جنگ وجود دارد تو صداقت نمی دانی آقای حاتمی کیا تو دروغ گو و یاوه گویی بیش نیستی تو هنرمند مردم نیستی بلکه هنر مند اربابانی هستی که به راحتی گذشته خود را فراموش کرده اند و نمی دانند چه کسانی آنهارا بر این تخت منزلت نشانده اند.

آقای ابراحیم حاتمی کیا این سینما برای بزرگانی چون :داریوش اسدزاده، مرتضی احمدی، عزت‌الله انتظامی ، محمد ورشوچی، محمدعلی كشاورز، داود رشیدی، علی نصیریان؛فخری خوروش؛اصغر بیچاره؛ولی شیراندامی؛شاپور قریب؛داوود رشیدی؛مازیار پرتو؛علی نصیریان؛جمشید مشایخی؛داریوش ارجمند؛مهری ودادیان وغیره ....می باشدو همچنین کارگردانانی همچون :رخشان بنی اعتماد؛بهرام بیضایی؛کامبوزیا پرتوی ؛جعفر پناهی؛کمال تبریزی ؛ناصر تقوایی؛علی حاتمی؛عبدالرضا کاهانی؛اصغر فرهادی؛شاپور قریب؛عبدالرضا کاهانی؛واروژ کریم مسیحی؛عباس کیارستمی؛و بزرگانی دیگر ......میباشد این نامها را برای یادآوریت گفتم استاد. چه داری استاد که با شهامت منت میگذاری وفخر میفروشی تو داری آبروی خودرا میفروشی و خود را به حراج گذاشته ای.. من به عنوان یک دانشجوی سینما متاسفام که از شما به عنوان یک هنرمند و یا یک فرهیخته نام ببرم با این سخنان چند وقت اخیرتان جای شما بودم رسما" از تریبون خانه سینما از تمام بزرگان و حتئ مستخدمین و ره گذران سینما هم عذر خواهی میکردم گرچه میدانم شهامت ندارید استاد حاتمی کیا؟این را بدان آن کسانی که دور شدند و صداقت و صممیت ندارند آن کسانی که دور شدند شماها بودید و شما ها هستید و در آخر امیدوارم هیچ درسی از شمااساتید یاد نگیرم بیسوادی به از باسوادی شماست استاد....

 (مرثیئه سکوت دلقک همیشه گریان) حسین سوری 1393/6/1 فصل پائیز گوشه ای از سخنان اخیر این آقا زاده: (ابراهیم حاتمی کیا بالاخره دست حکومت بر روی سرش است)دلم تنگ است برای آن روزهایی که بیش از هر کسی پای سینمایت ایستادم و نوشتم: «سینمای حاتمی کیا خلاصه شده در دو واژه صداقت و صمیمیت.» دلم تنگ است برای آن جهانی که همه را در حقانیت سهیم می دانستی و کسی را بد نمی دیدی. دلم تنگ است برای آن دنیایی كه آدم‌هایت به احترامِ سرباز عراقیِ رویِ دكل، تا پایین آمدنش صبر می‌كردند و بعد منفجرش می‌كردند... و دلم می گیرد از این همه دور شدنی که همه چیزت شد سهم و سهم و سهم، همه چیزت شد من و من و من. توان و تحملی نیست برای نگاهی به پشت سر. سهمت را که بیش از این گرفتی و دیگر احساس اقلیت بودن نکردی، خودت نگاهی کن به پشت سرت. برای چند لحظه نه، که فقط برای لحظه ای. دلت را صاف کن با خودت و ببین ذره ای از آن صداقت و صمیمیت در وجودِ امروزت هست یا که نه. همین.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.