*******
آقای مهتدی، با سپاس از شما برای شرکت در این گفتوگو، اگر ممکن است ابتدا توضیح کوچکی از شرایط کوبانی تا امروز (دوشنبه ۱۳ اکتبر) بدهید.
عبدالله مهتدی: همانطور که همهی خبرگزاریها گزارش دادهاند، نزدیک به یک ماه اخیر کوبانی محل نبردهای سنگینی بوده بین نیروهای گروه «داعش» و کردهای سوریه. کردهای سوریه و نیروهای مسلح این شهر تاکنون مقاومت جانانهای در مقابل داعش داشتهاند و هرچند نیروهای داعش چندین بار به درون شهر رخنه کردهاند، اما مدافعان شهر تا این لحظه توانستهاند از شهر حراست کنند. این که سرنوشت و آیندهی کوبانی چه خواهد شد، بر هیچکس معلوم نیست. امیدوارم کوبانی محلی باشد که داعشیها از آن درس میگیرند. کوبانی بر خلاف نقاط دیگر، تا همینجا هم با مقاومت جانانه و حماسیای کرده است و حتی اگر داعش بتواند نهایتاً شهر را تصرف کند، کسی نیروهای کرد را مقصر نخواهد شناخت. چرا که آنها از جان و از همهی وجودشان برای این مقاومت مایه گذاشتهاند.
آقای مهتدی، همانطور که گفتید مقاومت در کوبانی بالاست و رزمندگان کرد تا پای جان از خانه و کاشانهی خود دفاع میکنند. اما میتوان گفت که دولتهای بزرگ و دولتهای منطقه تا این لحظه نظارهگر بودهاند. دولت امریکا به چند مورد بمباران داعش اکتفا کرده که چندان کارساز نبوده است. ارزیابی شما از نقش این دولتها چیست؟
در مورد نقش دولتهای بزرگ، امریکا همراه با چند کشور عربی، نیروی اصلیای است که در سوریه وارد عملیات هوایی بر علیه داعش شده است. امریکاییها برای خودشان استراتژیای تعیین کردهاند که مرکزهای کنترل و فرماندهی، انبارها، مراکز تسلیحات، محل تجمع، خودروها و... داعش را مورد حملهی هوایی قرار بدهند، تا نیروهای علیه داعش بتوانند بهتر با آن بجنگند و حداقل پیشروی داعش در مرحلهی اول کند شود. در رابطه با کوبانی هم با وجود اینکه امریکا برنامهای ظاهراً برای این کار نداشت و از نظر استراتژی امریکا نقطهی سوقالجیشیای به حساب نمیآمده، معهذا اطراف شهر را بمباران کردهاند و تا حدی هم مؤثر واقع شده است. ولی همانطور که بسیاری از کارشناسان نظامی هم اعلام کردهاند، تنها با حملات هوایی شکست داعش ممکن نیست و امریکا هم دستکم تا این لحظه، هیچ قصدی برای فرستادن نیروی زمینی در سوریه یا عراق ندارد. بنابراین وضع به همین ترتیب مانده و نقش امریکا به همین حد محدود مانده است.
بر اساس اخبار منتشر شده، حکومت اقلیم کردستان عراق اصرار زیادی به امریکاییها کردهاند که مواضع داعش را در اطراف کوبانی بکوبند و چندین بار هم این کار انجام گرفته، ولی کاربرد و نتیجهی محدودی داشته است.
چرا با آنکه پیروزی داعش در کوبانی، احتمالاً به فاجعهای بزرگ منجر خواهد شد، واکنش امریکا به همین حد محدود مانده است؟
دولت اوباما به هیچوجه خواهان دخالت نیروی زمینی امریکا در نبرد با داعش نیست. اصولاً اوباما با شعار مخالفت با جنگهای خارجیای که دولت بوش در عراق و افغانستان و... به راه انداخته بود، وارد میدان سیاست شد و با این شعار برندهی انتخابات ریاست جمهوری در امریکا شد. به طور کلی، دولت کنونی امریکا، حتیالامکان طرفدار آن است که هیچ دخالت نظامیای در جهان نکند و تصمیم به همین حد از حضور نیروی هوایی امریکا را هم با اکراه و با کمی تاخیر، پس از آنکه متوجه شد اگر دخالت نکند، احتمال سقوط بغداد و حتی اربیل هست، گرفت. بنابراین سیاست دولت اوباما همین است که میبینید.
آقای مهتدی، کوبانی در مرز ترکیه قرار دارد و با چشم غیرمسلح میتوان نبردها را دید. با این حال، ترکیه واکنش لازم را در این زمینه نشان نمیدهد. علت آن از نظر شما چیست؟
ترکیه در این زمینه با دو مشکل روبروست: یک مشکل ترکیه سیاست امریکا در این زمینه است و دومین مشکلاش کردها هستند. مشکل ترکیه با امریکا این است که امریکا و در استراژیای که علیه داعش در پیش گرفته است -که شامل ایجاد یک ائتلاف بینالمللی متشکل از هم کشورهای غربی و هم کشورهای عربی برای مقابله با داعش است- اولویت اصلی به نبرد با داعش، تضعیف و نهایتاً شکست آن داده شده است و پرداختن به مسئلهی رژیم سوریه و بشار اسد در این استراتژی کاملاً حاشیهای است. در حالی که ترکیه خواهان آن است که امریکا سیاستی را اتخاذ کند که بر طبق آن، تضعیف و نهایتاً کنار زدن و سقوط بشار اسد هم جزو استراتژی علنی و اثباتی امریکا در این مرحله قرار بگیرد و برای این کار و برای تقویت مؤثرتر اپوزیسیون سوریه علیه بشار اسد، منطقهی پرواز ممنوع ایجاد کند. امریکاییها با وجود آنکه خیلی تلاش کردند، موفق نشدند ترکیه را با اینکه از لحاظ اصولی خود را جزیی از ائتلاف ضد داعش اعلام کرده، راضی به برداشتن گامهای عملی بکنند. چون ترکیه میخواهد به امریکا فشار بیاورد که شروط او را بپذیرد؛ یعنی منطقهی پرواز ممنوع ایجاد کند، مخالفان میانهرو بشار اسد سرپناهی در داخل خاک سوریه پیدا کنند و امریکا منطقهی پرواز ممنوع را حفاظت کند و سقوط بشار اسد را هم جزو اهدافاش اعلام کند. تا امروز امریکا با چنین شروطی موافقت نکرده و در نتیجه ترکیه هم از ورود عملی به نبرد علیه داعش خودداری کرده و از جمله در مورد کوبانی.
دلیل دیگر ترکیه، بر میگردد به مشکلی که ترکیه با کردها دارد. ترس دولت ترکیه از آن است که دفاع از کوبانی باعث تقویت پ.ک.ک بشود. گرچه این گروه هماکنون در یک پروسهی صلح با ترکیه قرار دارد، اما سالها بر علیه ترکیه مبارزهی مسلحانه کرده بود و امروز هم همین نیروهای پ.ک.ک یا وابسته به آن هستند که در شهر کوبانی مقاومت میکنند و با داعش میجنگند. بنابراین دولت ترکیه نمیخواهد کاری کند که با ضربه زدن به داعش و با نجات کوبانی از دست داعش، کردهای مسلح وابسته به پ.ک.ک را تقویت کند.
البته از نظر من، این سیاست ترکیه، سیاست بسیار اشتباهی است و فکر میکنم برعکس، با توجه به اینکه مواضع داعش در تیررس توپخانهی ترکیه قرار دارد و ترکیه با نیروی هوایی و حتی زمینی میتوانست به داعش حمله کند، اگر این کار را میکرد و به نفع کردهای سوریه وعلیه داعش وارد عمل میشد و داعش را عقب میراند، بینهایت از لحاظ استراتژیک به نفع خود ترکیه تمام میشد و این کشور میتوانست بر بیاعتمادی دهها سالهای که بین کردها و دولت ترکیه قرار دارد فائق بیاید. طبعاً پروسهی صلح در ترکیه صددرصد تثبیت میشد و بعد از تبعیضات و ستمگریهایی که طی دهها سال رژیمهای مختلف ترکیه علیه کردها اعمال کرده بودند، حکومت کنونی ترکیه با این سیاست جدیدش میتوانست به عنوان دوست کردها خود را تثبیت کند و به نظر من حتی میتوان گفت گارانتی میشد برای آن که مبارزهی مسلحانه بین کردها و حکومت ترکیه، جای خود را به مشارکت کردها در پروسهی سیاسی بدهد. ولی متاسفانه ترکیه این کار را نکرد و به عقیدهی من، نه فقط از لحاظ فاجعهی انسانی به ضرر مردم کوبانی است و کردها و بسیاری از نیروهای آزادیخواه را در دنیا بسیار ناراحت و منتقد سیاست ترکیه کرده، بلکه از لحاظ منافع درازمدت به نفع خود ترکیه هم نیست.
سیاستی که حکومت ترکیه در قبال کوبانی گرفت، با سیاست آشتی با کردها و پروسهی صلحی که با کردهای این کشور داشت، در تناقض قرار گرفته و موجب اعتراضات شدید کردها در داخل خود ترکیه شده است. و این اعتراضات نه فقط از طرف کردهای ترکیه، بلکه از سوی افکار عمومی جهان نیز فراتر از آن است که چرا این کشور در عقب راندن داعش کمک نمیکند، بلکه دولت ترکیه متهم است که دستکم در تقویت داعش نقش داشته است. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
این انتقاد چه در داخل ترکیه و چه در خارج از این کشور نسبت به دولت ترکیه وجود دارد. حتی جو بایدن، معاون اوباما در سخنانی در دانشگاه هاروارد، ترکیه و بعضی دولتهای عربی را -اگر نگوییم در خلق- در تقویت جریانی که امروزه داعش نام دارد، مقصر شناخت و بعداً تحت فشارهای دیپلماتیک مجبور به معذرتخواهی شد. بنابراین این اعتراض و انتقاد، از راست و چپ، از کرد و غیرکرد، به ترکیه وارد میشود. اما ترکیه میتوانست تمام این پرونده را تطهیر کند، اگر نقش مثبتی را به سرعت در کمکرسانی به کوبانی بازی میکرد. به نظر من، پیوندهای محکم دوستی بین دولت ترکیه و کلاً بین جامعهی ترک در کشور ترکیه و کردها خیلی تقویت میشود.
نقش واکنشهای اعتراضی در حمایت از کوبانی را که در حال حاضر در تمام دنیا جریان دارد، چگونه میبینید؟ به خصوص فشاری که در حال حاضر کردهای ترکیه به حکومت این کشور وارد میکنند، میتواند عاملی در جهت تغییر سیاست این کشور باشد؟ و به طور کلی چنین حرکاتی میتواند قدرتهای بزرگ را به واکنشی عملی و مؤثر در حمایت از کوبانی وادارد؟
اعتراضهای جهانی همواره تاثیرگذارند. همهی دولتها، جز دولتهای کاملاً منزوی و بسته، معمولاً در قبال انتقادهایی که از آنها میشود حساساند. به خصوص که در رابطه با کوبانی، این انتقادها و اعتراضها به یک یا دو کشور محدود نمانده و همانطور که میدانید در بسیاری از کشورها بروز پیدا کرده است. بنابراین، من این حرکات را کاملاً مؤثر میدانم. اما پیشبینی اینکه موجب تغییر سیاست ترکیه بشود و یا اینکه امریکا و دولتهای همپیمانش وادار خواهند شد گام دیگری بردارند یا موفق خواهند شد به ترکیه فشار مؤثری را وارد بکنند، هنوز مشکل است.
البته این نوع تظاهرات و اعتراضها و انتقادها بدون شک همیشه مؤثرند و کلاً نیروهای آزادیخواه و مترقی، بایستی زبان حال وجدان آگاه و مسئول بشری باشند. طبعاً این فاجعهی بزرگ انسانی که چه در عراق در شهر شنگال علیه کردهای ایزدی اتفاق افتاد -و حتی دامنهاش از کوبانی هم بسیار پرتراژدیتر و تأثربرانگیزتر بود- و چه در شهر کوبانی و در قبال کردهای سوریه، باید از سوی وجدانهای آکاه در جهان مورد اعتراض و انتقاد قرار بگیرد و افکار عمومی دنیا به آنچه دارد میگذرد آگاه بشود. در غیر این صورت، مردم چگونه خواهند توانست روی سیاست دولتها تاثیر بگذارند. علاوه بر آن، این نوع تظاهرات و انتقادها فقط در سطح خیابان نمانده و نخواهد ماند. هماکنون به مطبوعات و رسانههای معتبر و بسیار بانفوذ جهانی کشیده شده و مطمئناً این حجم از توجه جهانی، کار خودش را خواهد کرد.
آقای مهتدی، به عنوان آخرین سئوال، سیاست جمهوری اسلامی ایران را در این زمینه چگونه میبینید؟ آیا ایران در قبال عراق و کوبانی دو سیاست متفاوت اتخاد کرده است؟ و اگر اینطور است، علت آن از نظر شما چیست؟
حزب کارگران کردستان، یعنی پ.ک.ک طی تمام سالهای گذشته روابط حسنهای با جمهوری اسلامی ایران داشته است. اما توجه کنید که جمهوری اسلامی ایران، نه در سوریه و نه در عراق، بخشی از راهحل نیست، بلکه بخشی از مشکل است. به چه علت داعشیها توانستند به این سرعت موصل و مناطق وسیعی را که ساکنانشان عربهای سنی بودند، اشغال کنند و تحت کنترل خود بگیرند؟ شکی نیست که مورد حمایت و پشتیبانی بسیاری از مردم عرب سنی در عراق قرار گرفتند. باید متأسف بود که چنین است؛ این یک رویداد خیلی منفیای است، ولی در هر صورت علتاش سیاستهای فرقهگرایانه و تبعیضگرایانهی دولت آقای مالکی بود. دولت مالکی امکان هر نوع ابراز وجود و هر نوع مشارکت سیاسی را از عربهای سنی گرفته بود. در نتیجه، آنها به این سمت رانده شدند. و دولت مالکی تحت حمایت چه کسی، غیر از جمهوری اسلامی ایران بود، چه کسی این سیاستها را در عراق پیش میبرد؟! بنابراین دولت ایران اگر از طرق دیگری در تقویت داعش دست نداشته، ولی از طریق تقویت، پشتیبانی و رهنمود دادن به دولت آقای مالکی یکی از مسببین وضعی است که الان در عراق حاکم است.
در سوریه هم همینطور. جمهوری اسلامی ایران از طریق مشورت دادن و کمک مالی گرفته تا کمک تسلیحاتی و نیروی مستقیم فرستادن و تا فرستادن نیروهای حزبالله به سوریه، بر علیه مردم تظاهر کننده و به پا خاستهی سوریه دخالت کرده است. فراموش نکنید که در ماهها و حتی سال اول، تظاهرات مردم سوریه برای حقوق بیشتر، برای دمکراسی، برای عدالت بیشتر و بر علیه استبداد خاندان اسد بود و کاملاً خصلت و فرم مسالمتآمیز داشت. فقط بعدها در اثر تکرار خشونت از طرف بشار اسد و رژیم او و قساوتها و بیرحمیهای فراوانی که علیه مردم انجام دادند، زمینه برای این که طرف مقابل هم دست به اسلحه ببرد فراهم شد.
از سوی دیگر، چه در عراق، توسط آقای مالکی و چه در سوریه توسط بشار اسد، زندانیان بنیادگرای افراطی سنی که در زندانهای این دو دولت بودند، عمداً آزاد شدند. در حالی که هر دو حکومت میدانستند که این زندانیان بعد از آزادی وارد فعالیتهای افراطی خواهند شد که همین کار را هم کردند. در تمام ابن مدتی که در سوریه جنگ بوده، رژیم بشار اسد از طریق شکنجه و اعدام و دستگیری تا بمبارانهای شیمیایی و تا پایین انداختن بشکههای مواد منفجره به داخل مناطق مسکونی، وارد عمل شده، ولی تاکنون حتی یک بار مناطق تحت نفوذ داعش را مورد حملهی هوایی قرار نداده است. بنابراین سوریه و ایران - نه الان که داعش خیلی بزرگ شده - ولی در مراحل اولیه، منتفع بودند از قِبَل فرقهای کردن و مذهبی کردن جنگی که وجود دارد. برای اینکه میخواستند به دنیا نشان بدهند که همهی مخالفینشان یک عده تروریست فناتیک هستند.
به این معنا جمهوری اسلامی، چه در عراق و چه در سوریه، بخشی از مشکل است و مستقیم و غیرمستقیم دستاش به خون مردم بیگناه آلوده است. اما الان که داعش بزرگ شده، الان که مناطق زیادی را در دست گرفته و با توجه به ایدئولوژی ارتجاعیاش که به خصوص ضد شیعه هم هست، البته جمهوری اسلامی ایران احساس خطر میکند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید