رفتن به محتوای اصلی

جمهوری اسلامی بدون آلترناتیو مردمی
23.10.2014 - 19:45

همزمان با سر کار آمدن رژیم اسلامی آخوندی مخالفت با سیاست ها و ساختار حکومتی این رژیم نیز در میان گروههای سیاسی وقت اعم از هم فکران اسلامی و اقلیت های ملی و همچنین مذهبی موجود در ایران به وقوع پیوست و این رویه تا به امروز نیز ادامه دارد. به دلیل ساختار انحصاری و حذف مخالفان طبیعی است که صدای مخالف ناگذیر به گریز از میهن و تبعیدی اجباری می شود. اپوزیسیون رژیم نیز همواره در بیرون از مرزهای تحت  حاکمیت ملاها صدای اعتراض را به فریاد هر از چند گاهی سر می دهد. نکته اساسی در اعتراض کارآمد همواره اعتراضی میباشد که از داخل سیستم های سیاسی سر داده شود. اپوزیسیون ایرانی دارای تنوع در اندیشه و گفتار از سلطنت منقضی تا جبهه مقاومتی باز هم اسلامی و کلیتی و حتی کمونیستی و بسیاری دیگر از عناوین ساختگی میباشد که هیچ گاه نتوانسته به آلترناتیوی محسوس برای سردمداران فعلی مبدل گردد. شاید در مواردی خاص و مقطعی هر کدام از این گروهها توانسته باشند اعتراضی را در داخل (البته اکثرا" مناسبتی ) شکل دهند اما به گواه تاریخ سی و چند ساله پس از انقلاب سال 57 همواره رژیم با کنترل این اعتراضات به وسیله اعمال زور و خشونت یک گام و شاید گامها از این اپوزیسیون جلوتر بوده است.

 

برای نمونه همواره در نمایش های انتخاباتی که کارگردانی آن را باند ولایی به عهده داشته اند برنده حکومت اسلامی بوده است چرا که اپوزیسیون در اکثر موارد بدلیل غیر دموکراتیک بودن انتخابات در ایران گام بر تحریم گشوده است اما باز هم نتیجه چیزی بوده که بر میل حاکمیت بوده باشد. با وجود اینکه شرکت نکردن در انتخابات کمترین هزینه و شاید بدون هزینه ترین شیوه ی اعتراضی مردم بر علیه حاکمیت میباشد، اما باز هم مردم آن را  به شیوه ای محسوس بایکوت ننموده و با وعده وعیدهای دروغین مهره های فیلتر شده حاکمیت خود را فریب داده اما صدای بر حق مخالفان رژیم را در عمل نمیپذیرند.

 

دلیل این تکرار هیچگاه رضایت مردم از رژیم آخوندی نبوده و عدم رضایت از ولایت مداران را به وضوح در توده های جامعه میتوان حس و مشاهده نمود. عدم اعتماد و اطمینان به گروههای مخالف بدلایل مختلف که بیشتر از هردلیلی عدم توانایی مقابله و رهبری حرکات اعتراضی را در مقیاسی بزرگ میتوان در میان مردم حس نمود و این غیر قابل انکار میباشد. اما هیچ گاه در میان اپوزیسیون به مسئله و چرایی آن توجه نشده است. با وجود انواع بینش ها  طیف های گوناگون در صفوف مخالفان رژیم تهران باز هم میزان تاثیرگذاری در عمل بسیار ناچیز و اندک میباشد. دلایل متعددی سبب گشته اند که این رویکرد و عدم اعتماد در میان مردم نسبت به اپوزیسیون به وجود بیاید که به صورت مختصر به بعضی از انها خواهیم پرداخت:

 

-پراکندگی و عدم اتحاد میان صفوف اپوزیسیون 

- قدرت طلبی و انحصار طلبی بیش ازحد این گروه ها 

-نبود فعالیت و حضور فیزیکی اپوزیسیون در میان توده های جامعه 

-لابی گرایی و دلخوش نمودن رهبران اپوزیسیون به قدرتهای بیگانه 

-عدم پذیرش صدای انتقاد و مخالف در میان مخالفان رژیم 

-باز نمودن جبهه در مقابله با یکدیگر از سوی گروههای معترض به رژیم . 

 

متهم نمودن گروه های اقلیتی ملی به تجزیه طلبی که عاملی تاثیر گذار در عدم همگرایی اپوزیسیون میباشد تکیه بر سیاست انتظار به امید استفاد از فرصت های احتمالی و حوادث مسبب اعتراض مردمی بی برنامه بودن این گروه ها در زمینه همگرایی. 

 

البته بجز این موارد میتوان بسیاری دیگر از  موارد را نام برد که هر کدام و به میزانی در روند عدم اعتماد مردم نسبت به اپوزیسیون تاثیرگذار میباشند . در صورت کنار گذاشتن تعصبات و بررسی سطحی عوامل ناکامی اپوزیسیون مدعی و در تبعید رژیم اسلامی به شرط واقع گرایی در این بررسی به وضوح در میابیم مردم ایران به هیچ گروهی به عنوان آلترناتیو واقعی به تنهائی باور ندارند . این یک واقعیت تلخ است که در سال 88 نیز مردم با اتکا به مهره های داخلی رژیم دست به آن اعتراضات عظیم زدند . دلیل خاموشی سریع آنتن این موج اعتراضی که جنبش سبز نام داشت، سردرگمی و فقدان رهبری در حساس ترین زمان و در اوج اعتراضات گردید . اما نکته حائز اهمیت در این مورد، در وقایع بعد از انتخابات 88 توده های مردم ایران این حقیقت را برای ما روشن ساختند برای دستیابی به حقوق و آزادیهایشان آمادگی هر گونه هزینه ای را دارند . تنها دلیل رکود حرکت های اعتراضی مردمی به باور نویسنده در مقطع کنونی نبود اپوزیسیونی کارآمد جهت رهبری و هدایت مسیر اعتراضات و سازماندهی آن می باشد.

 

گروه های ریز و درشت موجود در صفوف مخالفان رژیم ولایتمدار شاید بصورت نمادین و سمبلیک تلاشهایی را برای ایجاد اتحاد نموده باشند اما همانگونه که شاهد هستیم تا به امروز هیچ اتحاد و همگرایی قابل رویت و محسوس میان صفوف مخالفان به چشم نمیآید . برای جلب اعتماد مردم و تاثیر گذاری بر خلق های ایران ابتدا باید اعتماد از دست رفته را به نسبت مدعیان حقوق مردم ستمدیده ایران به آنها بازگرداند و برای دستیابی به این مهم اتحادی همه جانبه و فراگیر دور از هر گونه حذف و باندگرایی لازم است . دستیابی به چنین اتحادی مستلزم مقدم شناختن منافع مردمی به منافع شخصی و فرقه ای میباشد که البته رهبران فعلی اپوزیسیون به گواه تاریخ چند دهه ی مبارزه علیه رژیم اسلامی ثابت نموده اند همواره منافع گروهی برایشان از هر گونه حقوق و منافع مردمی با اهمیت تر است . به زبانی دیگر میتوان گفت عامل اصلی فقدان رهبری میان مخالفان رژیم و مردم ایران ، رهبران کنونی گروه های مخالف هستند و نسل جوان و نخبگان به نیکی دریافته اند که همگرایی، شاه کلید استارت موتور رهایی مردم ایران است، اما نبود سیستم و برنامه ای جهت رسیدن به این مهم این نسل را به حاشیه رانده و یا گرفتار تعصبات گروهی که خود یکی از عوامل بازدارنده در رسیدن به اتحاد میباشد شده اند. فاصله در تفکر مردمی و عوامل بازدارنده بسیار فراوان است . هستند کسانی که به هر دلیل از دلایل طبیعی یک انقلاب بیش از دو یا سه دهه قبل مجبور به ترک ایران گشته اند و اکنون در استدیوهای تلوزیونی درکشورهای اروپایی و آمریکا آنگونه سخن به زبان میآورند که گویی انتظار فرش قرمز و سلطنت بر ایران را دارند اما هیچ برنامه و یا حرکتی را در جهت تغییر رژیم ندارند. 

 

جامعه داخلی ایران در فشار اقتصادی بسیار زیاد ناشی از انزوای کامل بدلیل تحریم های غرب و جامعه جهانی بیشتر از هر زمان در بحران قرار دارد و بر کسی پوشیده نیست که سیاستهای نادرست و جنگ طلبانه رژیم اسلامی مسبب این وضعیت میباشد . نارضایتی از عملکرد رژیم و آخرین مهره خیمه شب بازی اسلامی یعنی دولت بنفش آقای روحانی در بالاترین میزان میباشد . در چنین شرایطی میبایست اعتراضات مردمی به وضعیت موجود شکل میگرفت اما آنگونه که شاهدیم اعتراضی شکل نگرفته است . برای شکل گیری این اعتراض ، مردم نیازمند حق انتخاب میباشند . انتخاب مابین رژیم فعلی و آلترناتیوی برای آن اما بدلیل نبود آلترناتیو در واقع مردم هیچ انتخابی بجز تداوم این وضعیت ندارند. در شرایط کنونی اپوزیسیون در مرحله آلترناتیوسازی میباشد . البته باید جایگزینی مورد قبول اکثریت مردم را به جامعه معرفی نماید آنگاه برنامه و سیستم اعمال فشار  بر حاکمیت را برای خلق های ایران تشریح و تفهیم تا توان اجرایی پیدا نماید . صدور بیانیه ها و محکوم نمودن کدام اعدام و یا پیام تبریک به کدام مناسبت از سوی رهبر مدعی در فردا روز ایران آنهم بدون هیچ فعالیت عملی در قالب مورد پذیرش عامه مردم ، به قطع مخاطبی  چند صد نفری و نه بیشتر را شامل نخواهد شد . 

 

زمانی این دست اقدامات رسمیت پیدا خواهد نمود که مورد قبول عامه مردم در داخل مرزهای ایران باشد چرا که تعیین کننده ی اصلی در رسمیت اپوزیسیون ابتدا همان مردم هستند و سپس قدرتهای بیگنه و این برای تمامی کشورهای دنیا یک قاعده است . نسل نو و نخبگان با تلاش جدی در راستای ایجاد اتحادی بزرگ و همه جانبه مابین گروههای اپوزیسیون می توانند آلترناتیوی  سراسری را به مردم ارائه دهند . اهمیت حضور این دو قشر یعنی نخبگان و نسل نو در ایجاد اتحاد به دلیل فاصله نزدیک با مطالبات امروز مردم ایران و نه چند دهه قبل و درک خواست های کنونی مردم نیاز به اتحادی بزرگ را تفهیم مینماید و این مهم را رهبران فعلی گروه های مخالف در نمیابند. از این روست که با نبوغ و تفکر روز جامعه داخلی میبایست گفتمانی برخاسته از جامعه ی امروز ایران را در راستای اتحادی بزرگ و همه جانبه که توانایی به حرکت دراوردن اعتراضی سراسری را داشته باشد شروع نمود. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

سمانه گرمرودی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.