رفتن به محتوای اصلی

وضعیت زنان، معیار سنجش کارنامه روحانی تا به امروز
04.11.2014 - 19:25
در انتخابات سال 92 ایران، جامعه زنان همانند سالهای گذشته و ادوار قبلی،  از کاندیدهای پست ریاست جمهوری ایران مطالباتی داشتند تا در نهایت و از دید دستگاه اجرایی و قانونگذاری، به برابری حقوق و تضمین آزادیهای اولیه آنان منجر شود. "حسن روحانی" رئیس جمهور انتخاب شدە در دوران تبلیغات انتخاباتی با  روکشی از اصلاح طلبی، شعارهای انتخاباتی و حمایت رهبران جنبش سبز،  توانست نظر جامعه زنان را تا حدودی به خود جلب نماید. اما با پیروزی وی در انتخابات  و شروع بکار دولت و کابینه اش  تا به امروز و در عمل تغییری  را شاهد نبوده ایم. 
 
اصول گرایان و روحانی
 
اصولگرایان به دلیل حمایت های رهبری،  همواره دارای قدرت نامحدود در ساختار ولایی جمهوری اسلامی بوده اند و نمیتوان نقش این طیف فکری را در تعیین سیاست ها و انتصاب افراد در پست های حساس رژیم نادیده گرفت. آنها در روزهای اولیه شروع بکار دولت روحانی، با سو استفاده از  مسئله  آزادیهای فردی و زنان  و با تکیه بر دلایلی چون برخورد با ساپورت پوشان ، مبارزه با بدحجابی و تصویب لوایحی در حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر ، فشار بر رئیس جمهور و وزرای کابینه اش را  افزایش داده و  خواستار کنترل کردن  زنان و محدود کردن آزادیهایشان  شده اند که نارضایتی مردم را بدنبال داشته است. 
 
ابهت کذایی ولی فقیه نزد اصول گرایان و در کل هوادران ولائی تا زمانی حفظ خواهد شد که ساختار فعلی در قدرت سیاسی محفوظ یاشد. در ساختار کنونی ، زن با نیم شدن از لحاظ حقوقی و شخصیتی ، به ابزاری جهت شیوع مرد سالاری در جامعه مبدل گشته و سبب  شده تا نزدیک به نیمی از جمعیت که زنان هستند،  از ساختار اصلی قدرت دور نگه داشته شوند . آزاد ساختن و به رسمیت شناختن هر یک از حقوق ابتدایی زنان توسط نهادی رسمی چون دولت به مثابه شکست این ابهت تلقی خواهد شد . هر گونه عقب نشینی از مواضع فعلی، میتواند جناح رهبری را  با پیامدهای جدی روبرو کرده و منافع آنان را به مخاطره بیاندازد . از این رو فشارهای اصولگرایان از طریق کانالهای تعریف شده در قوانین جاری کشور و مجلس بر رئیس جمهور وقت  همواره وجود داشته و دامنگیر اصلاح طلبان نیز خواهد شد . اصولگرایان راهی به جزء پافشاری بر مواضع خود ندارند و این عرصه را روز به روز بر روحانی و هواداران اصلاحات تنگ تر خواهند کرد.
 
زنان و مطالبات اولیه از روحانی
 
پس از پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری زنان با حضور و تجمع در مقابل استادیوم های ورزشی خواستار حضور در این اماکن شده  و  در مقابل نمایندگان حامی ولایت مطلقه با احضار وزرای روحانی به مجلس،  خواستار برخورد رهبری با این  آزادیها شدند و روحانی با متوهم دانستن این دسته از آدمها فقط در کلام همراهی خود را با جنبش زنان اعلام کرد. در سالهای اخیر ، مطالبات زنان در ایران همواره خط مقدم جدال مابین حاکمیت و جامعه بوده و  علیرغم وعده وعیدهای فراوان  مسئولان،  تا به امروز نیز نتوانسته ایم تغییر محسوسی در میزان آزادیها و نزدیک شدن حقوق زنان به مردها شاهد باشیم . نکته قابل تامل میزان اختیارات واقعی پست ریاست جمهوری و کابینه در این زمینه میباشد که هیچگاه با مطالبات واقعی  در فضای کلی جامعه همخوانی نداشته است . آیا رئیس جمهور به تنهایی قدرت پاسخگویی به مطالبات بر حق مردم را دارد ؟  چه کسی می تواند مجوز چنین اختیاراتی را برای مردم صادر کند؟ آیا کلید واقعی حل مشکلات همانی بود که روحانی در دست داشت ؟
 
سوالاتی از این دست هستند که با عملکرد حکومت و همزمان با تصویب قوانینی چون حمایت از خانواده ، حجاب و عفاف ، امر به معروف و نهی از منکر و... همخوانی ندارند. زنانی که به امید تماشای مسابقات ورزشی از نزدیک بودند اکنون از ترس اسیدپاشی با هراس خانه هایشان را ترک می کنند. اگر دلایل بروز چنین رویدادهایی به شکل اساسی در مبان زنان مطرح شده بود، از پیش می دانستند که روحانی نیز همانند خاتمی کلاهی بزرگ است که تحت عنوان اصلاحات بر سر مردم خواهند گذاشت ، نه کلیدی برای حل مشکلات!. 
 
کلید در دستان مردم 
 
همواره نمایش های انتخاباتی  با بهره گیری از خوش باوری مردم  و از سوی رژیم آخوندی، بهترین ترفند برای مشروعیت گیری در در میادین بین المللی بوده است.  جای بسی تاسف است که مردم ما و خصوصا" زنان ایرانی در عصر پیشرفت های ماهواره ای برسر ابتدائی ترین حقوق انسانی با دولت در جدل هستند . اما آیا روشنفکران و اپوزیسیون مدعی، به وظیفه خود در این زمینه (روشنگری واقعی ، نه شعارهای تو خالی) عمل نموده اند ؟ مسلما" اگر اپوزیسیونی واقعی وجود داشت ( در میان مردم فضای داخلی جامعه ایران و نه در کانالهای ماهواره ای و استدیو های تلوزیونی اروپا و آمریکا ) و مردم به  آلترناتیوی قابل اعتماد امیدوار بودند ، وضعیت اینگونه نبود.  جامعه ایران به دلیل طیف فکری منجی گرایی که قرن ها ریشه در فرهنگ و سنت منطقه دارد از سویی و تفکر اسلامی برتر که در انتظار منجی عالم بشریت است از سوی دیگر، به خود باوری نخواهند رسید . 
 
مردم ایران برای رسیدن به آزادی تنها  زمانی حاضر به پرداخت هزینه  اند که  شخص و یا گروهی با قدرتی خاص به منظور نجاتشان ظهور کند که این نگرش  در مورد رهبران اپوزیسیون نیز صدق میکند،  چرا که همواره در تکاپوی وابستگی به لابی های غربی و قدرت جهانی هستند،  نه یافتن جایگاهی در میان مردم و فضای اجتماعی ایران . انطباق مطالبات با جامعه و ارتباط با جنبش های اجتماعی و نخبگان و روشنفکران امری فراموش شده در این روند است که تاثیرگذار خواهد بود. 
 
در فضای واقعی نیز گروه های اپوزیسیون نواقص محسوسی در زمینه حقوق و میزان مشارکت زنان را داراست که همواره در انکار و یا چشم پوشی به سر برده اند . اولین گام برای رسیدن به تغییرات رفع تبعیض های موجود می باشد که این ریشه در فرهنگ اجتماعی دارد . دلیل ریشه زدن این بن بست در فرهنگ اجتماعی قشرهای جامعه،  عدم فعالیت فرهنگی و فرهنگ سازی از سوی روشنفکران است چرا که حاکمان فعلی هیچ گاه حاضر به پذیرش وجود تبعیض نخواهند بود. بنابراین چه انتظاری در زمینه فرهنگ سازی از آنان میتوان داشت ؟ 
 
رهایی زن به باور نگارنده رهایی جامعه را به دنبال خواهد داشت و برای رسیدن به این مهم ابتدا باید همگی در نگرش و باورهای خود بازنگری کنیم.  برای سازماندهی جنبشی اعتراضی و سراسری که دارای مشخصه های فرا منطقه ای و فرا ملیتی باشد میتوانیم از پایه با جنبشی فرهنگی شروع کرده، با جنبشهای اجتماعی ادامه داده و به تشکیل جنبشی اعتراضی و فراگیر امیدوار باشیم .. در گام دوم با مرتبط ساختن و ایجاد روابط نزدیک و هماهنگ مابین جنبش های زنان ، کارگران ، دانشجویان و جوانان میتوانیم حرکتی موثر و سراسری را بر علیه استبداد فرهنگی و آپارتاید جنسیتی آخوندی پایه ریزی کنیم  و به نتیجه آن دلخوش باشیم.
 
کلام پایانی
 
وقت آن رسیده است که با دیدی واقعی و در دنیای واقع دریابیم که رژیم جمهوری آخوندی و مهره های داخل محدوده اش هیچ دردی را درمان نخواهند کرد. دیکتاتوری آخوندی برای تداوم  بقا همواره کلاه های زرق و برق و بزرگتر از سر جامعه دوخته و بر سر آن گذاشته است . اپوزیسیون غیر واقعی و داخل استدیویی نیز باید بجای سردادن شعارهای انقلابی در کانالهای تلوزیونی به میان مردم بازگشته و دلخوش به لابی های غربی و وعده وعیدهای قدرتهای جهانی یا کودتاهای انتقال قدرت ، نماند .  با مردم همراه گشته و چاره دردهای مردمی را در میان اجتماع مردمی ایران جویا شود . برای این کار کاستن از عشق به قدرت اولین گام است، چرا که خدمت به مردم مشروعیت و قدرتش را از مردم خواهد گرفت.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

سمانه گرمرودی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.