جستار گشائی
پس از انتشار کتابهای «رواداری در فرهنگ و ادب ايران» و «روند شکل گيری، ژرفش و نهادينهشدن رواداری در غرب» بسیاری از دوستانم، بهویژه همرزمان و همفکران پیشین، کتابهایم را نقد کردند ونظرات خود را بیان نمودند. نقدها و اندیشههای جالبی که جای تامل بسیار دارد. سعی می کنم طی مقالههائی به آنها بپردازم. یکی از این اندیشههای جایز بودن قهر در برخی موارد است، که در این نوشته به آن میپردازم. دوست نازنینی نوشت:
سلام احد جان، مصاحبهات با جمال خرم در رادیوی همبستگی استکهلم بهانه ای شد تا برات بنویسم. روادار بودن و شدن نتیجه آموزش و تربیت است که از خانواده و جامعه شروع میشود. و بطور طبیعی انسان به آن تمایل دارد. فرهنگ ونظام های خرافی، استبدای و ناعادلانه مانع اصلی رشد این روند طبیعی هستند. بنظر من مبارزات فرهنگی و سیاسی توامان ضروری است. یعنی در کنار تلاشهای فرهنگی و افشاگرانه باید عملن با ظالمان درافتاد که حتمن هزینه دارد. با فرهنگ جامعه و مردم میتوان با حوصله رفتار کرد ولی با استبداد باید درافتاد. یعنی آماده برای مقابله در هر زمینه. بنظر من باید بین مبارزه طبیعی همه جانبه با ستم و خشونت بطور آشکار خط کشید. هر اسلحه بدستی خشونت طلب نیست. از حق مبارزه هم باید دفاع کرد. جای این حق در مصاحبه و کتابهایت بسیار کم رنگ است هر چند میدانم به لحاظ نظری با من موافقی. برای خودت و خانواده عزیز آرزوی سلامتی و شادی میکنم. موفق باشی، ته گره.
پرسش این است: آیا خشونت در راه مبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی جایز است؟
خشونتپرهیزی پیگیر و همهجانبه
عدهای بر این باورند که خشونت قابله تاریخ است. ولی این مامائی غیرحرفهای و نوزادان ناقصالخلقه به دنیا میآورد. تاریخ هیچ خشونتی را نشان نمی دهد که به سعادت بشری منجر شده باشد. بدون استثنا، همه خشونتهای تاریخی،حتی با شعارهای بغایت امیدآفرین، به فاجعههای بشری منجر شدند.
عدهای میگویند، دشمن با قهر و استبداد راه چاره دیگری، جز خشونت برای ما باقی نمیگذارد. این نادرست و تسلیم طلبی است. ما با خشونت به هر شکلی مخالفیم. ما منتقد خشونت هستیم. خشونت به هر شکلی و از سوی هر کسی، حتی از سوی خودمان. بهکارگیری خشونت از سوی ما، پیامی با معیار دوگانه دارد، نقد خشونت را بیمعنی میکند، خشونت دشمن را توجیه می کند و ما را خلع سلاح. این دشمن نیست که شیوه مبارزه (چه استراتژی و چه تاکتیک) را برای ما تعیین میکند. ما خودمان شیوه مبارزهمان را تعیین میکنیم. مبارزه ما قهرپرهیز است. مبارزه ما علیه جنایت و خودکامگی است، نه علیه جنایتکاران و خودکامگان.
عدهای میگویند میخواهند با خشونت دشمن با قهر خویش مبارزه کنند. آتش را با آتش نمیتوان خاموش کرد و تاریخ پیوسته و ادامهدار خشونت را نمی توان با خشونت تغییر داد. این دور باطل باید یک جا قطع شود. ما باید در مبارزه مان یک سری اصول را مشخص کنیم و بیش از هر کس خودمان به آن پایبند باشیم. مهمترین این اصول، پرهیز ازخشونت به هرشکلی و پایبندی به حقوق بشر و کرامت انسان در همه شرایط است.
یکی از کاراترین ابزار خشونتپرهیزان، آشتی ملی است. ما باید با ممنوعیت اعدام، با غیرقانونی کردن شکنجه، با پایبندی به حقوق بشر و کرامت انسان، و یک کارزار گسترده در این عرصه و نشان دادن پیامد آن، خشونتگران مفرد و منزوی کنیم، چه در دید مردم ما، چه در دید مردم جهان.
ما باید هرگونه خشونت، افقی و عمودی، خشونت علیه بقای انسانها از طریق جنگ و کشتار و اعدام، خشونت علیه آزادی انسانها زندان و حصر، خشونت علیه سعادت انسان با تحمیل فقر و ژرفش اختلاف طبقاتی، خشونت علیه هویت انسان با تحمیل مذهبی، فرهنگی و عدم تحمل دگرباشان مبارزه کنیم. ما باید با هرگونه یکسانسازی، که منشاء بسیاری از خشونت هاست، مبارزه کنیم.
مرزبندی با خشونت افقی
یکی از مشکلات بزرگ جامعه ما خشونت افقی است: خشونت، مردم بر مردم. ما باید با تمام وجود علیه این خشونت، در هر شکلی واکنش نشان دهیم. یک توجیه نادرست این است که تا زمانی که رژیمی بغایت خشن حاکم است، کرامت انسان و محیط زیست را نمی شناسد، نمی توان از مردم انتظار رواداری و دموکراسی و حفظ محیط زیست داشت. این توجیه ناموجه است. مردم و حکومت در دو سطح مختلف عمل میکنند، هر چند برهم بی اثر نیستند. ما باید استقلال نسبی بین رواداری و دموکراسی عمودی از سوی دولتها و رواداری و دموکراسی افقی بین مردم را ببینیم. ما هرچه بیشتر در عرصه رواداری و دموکراسی افقی موفقتر شویم، قبح نارواداری و خودکامگی عمودی آشکارتر میشود.
ما باید از خشونت افقی شروع کنیم. در این عرصه دستمان بازتر است. در میان خشونت افقی، ما باید از خشونت کلامی شروع کنیم. این عرصه، میدان بزرگی برای تمرین رواداری است. بدون یک فضای سالم ابراز و تبادل عقیده و افکار، هیچ رشدی در انتظار ما نیست.
شعار آزادی و آزادیخواهی کافی نیست. ما باید با تمام وجود نشان دهیم که آزاده هستیم. این آزادگی باید بیش از همه در رابطه کسانی که نظراتی مخالف نظرات ما دارند، خود را نشان دهد.
عمدهترین ویژگی مدرنیته، تاکید می کنم، عمدهترین ویژگی مدرنیته حل اختلاف و مناقشه با گفتگو، سازش و رواداری است. این ویژگی، شوربختانه، حتی در پیشرفتهترین و سیاسیترین قشر جامعه ما دیده نمیشود. انسانهائی که برای کاهش و التیام رنج انسان و دردهای بشر کار سیاسی و سازمانی انجام میدهند، وقتی اختلاف نظر پیدا میکنند، اگر بر روی هم شمشیر نکشند، از هم جدا می شوند. برای پیدا کردن ساز و کاری برای همزیستی و گفتگوی اندیشههای ناسازگار، تلاش نمیکنند.
دستبهکار شویم: ما باید به جائی برسیم که قباحت ، نارواداری، خشونت و آلودن محیط زیست، هوا، آب و خاک کاملن بدیهی و برجسته شود. با خشونت، نمی توان به جنگ خشونت رفت، باید فکر آفریننده و ابتکار خلاق را برای یافتن راههای خشونتپرهیز بکار گرفت.
مبارزه خشونتپرهیز پیچیدهتر و نفسگیرتر از مبارزه خشونتآمیز است. در جعبه ابزار خشونتگر فقط یک ابزار موجود است و با آن به همه جواب می دهد، دوست ناراضی و دشمن ناسازگار. اما یک مبارز خشونتپرهیز مجبور است تمام ابتکار، توانائی و امکانات ملی و بینالمللی خود را بکار گیرد و راههای مختلف پیدا کند. راههائی که عمومن سهلالوصول نیستند، یک کار روشنگری نفسگیر و یک تمرین مدارا و خشونتپرهیزی درازمدت و پیگیر میطلبد.
ما تنها در یک جو روادار توام با تحمل یکدیگر، و احترام به کرامت و حقوق بشر به گردانی بزرگ و تاثیر گذار در مبارزه مردم خود و مردم جهان تبدیل می شویم. تا زمانی که در منجلاب تهمت، توهین و سوء ظن دست و پا می زنیم، قادر به برداشتن هیچ گام موثری علیه خشونت و خودکامگی نیستیم.
بلی نازنین، آتش را با آتش نمی توان خاموش کرد. یا به قول مردم ما خون را با خون نمی شود شست. دور باطل خشونت باید قطع شود. خشونت حتی در راه آزادی و عدالت اجتماعی روا نیست، باید راۀ مشکلتر و نفسگیرتر را برگزید و راه حلهای گوناگون و مبتکرانه خشونتپرهیز پیدا کرد.
۵ دی ماه ۱۳۹۳
احد قربانی دهناری
گوتنبرگ، سوئد
http://www.facebook.com/ahad.ghorbani.dehari
Abstract
Violence and the struggle for freedom and social justice
The main feature of modernity is to solve the conflict through dialogue and compromise and tolerance . Unfortunately, we have not seen this even in the most advanced politicians.
We cannot extinguish fire with fire. Or, according to our people we cannot wash blood with blood. The vicious circle of violence must be stopped. Violence is not valid even for struggle for freedom and social justice. We must chose the more difficult way, i.e. to find nonviolence solutions.
Ahad Ghorbani Dehnari
26 December 2014
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید