رفتن به محتوای اصلی

سرنوشت بهائيان دربند، نگاه واشنگتن پست به تبعيض در ايران

سرنوشت بهائيان دربند، نگاه واشنگتن پست به تبعيض در ايران

سال گذشته به مدت چند هفته با مهوش ثابت و فريبا کمال آبادی دو تن از رهبران دین اقليت بهايت ايران، در سلول زندان مخوف اوين تهران هم بند بودم. به تدريج آنها را به چشم خواهرانم و زنانی می ديدم که جرمشان پيروی صلح جويانه از دين خود و مقاومت در برابر فشار بازجويان برای دست برداشتن از اصول مورد اعتقادشان بود. ظاهرا اين دو نفر به همراه پنج همکار مرد، در ماه جاری به همين جرم به تحمل 20 سال زندان محکوم شدند.

من پيش از ملاقات با مهوش و فريبا، چيزهايی درباره شان شنيده بودم. زندانيان ديگر درباره دو مادر ميانسالی صحبت می کردند که روحيه خوبشان سبب دلگرمی بقيه زندانی ها شده بود.

آئين بهايت بزرگترين فرقه اقليت در ايران محسوب می شود. اين آئين در قرن 19 در ايران بنا نهاده شد. بهائيت بر اين اعتقاد بنا نهاده شده که دنيا روزی طعم صلح و اتحاد را خواهد چشيد. مقامات ايرانی اين فرقه را يک برداشت انحرافی از اسلام می خوانند.

پس از آنکه به سلول آنها منتقل شدم، متوجه شدم از مدت زمان زندانی شدن مهوش و فريبا به ترتيب يکسال و هشت ماه می گذرد. هر يک از آنها نيمی از اين مدت را در سلول انفرادی گذرانده بودند و در آن مدت تقريباً اصلاً اجازه تماس با خانواده شان را نداشتند و تنها اجازه خواندن قرآن را داشتند. اخيراً به آنها اجازه در اختيار داشتن قلم را داده بودند؛ که چقدر از اين موضوع خوشحال شدند. اما آنها اجازه داشتند از قلم تنها برای حل جدول و سودکوهای موجود در روزنامه های محافظه کاری استفاده کنند که زندانبان ها گاهی به آنها می دادند.

مهوش، فريبا و پنج همکار آنها با اتهام جاسوسی برای اسرائيل، توهين به مقدسات دين و البته "اشاعه فساد بر روی زمين" روبرو بودند. هر سه اين اتهامات می توانست به مجازات اعدام ختم شود.

بهائيان اين اتهامات را رد کردند. مهوش و فريبا به من گفتند بهائيان ايران که تعداد آنها 300,000 نفر تخمين زده می شود اهل خشونت و سياست نيستند و تهديدی برای رژيم اسلامی محسوب نمی شوند.

عليرغم سنگينی اتهامات وارد شده به آنها، مهوش و فريبا اجازه دسترسی به وکيل نداشتند. با همه اين اوصاف، روحيه هم بندهای من تضعيف نمی شد و حتی به من روحيه می دادند. آنها به من آموختند که چالش را به فرصت تبديل کنم و از شرايط سخت، بيشترين بهره را ببرم و پريشانی را پشت سر بگذارم. ما کارهای مشخصی در طول روز داشتيم: خواندن کتابهايی که در نهايت اجازه همراه داشتن آنها در سلول و بحث و گفتگو درباره آن را پيدا کرديم، تمرين ورزشی و عبادت که البته هريک به شيوه خودمان انجام می داديم. از من خواستند به آنها انگليسی ياد بدهم و برای يادگرفتن لغات مورد مصرف در خريد، آشپزی و مسافرت خيلی مشتاق و کوشا بودند. می گفتند اگر روزی به خارج از کشور سفر کنند، از اين کلمات استفاده خواهند کرد. اما اين دو زن در عين حال می گفتند هرگز دوست ندارند خارج از کشور زندگی کنند. آنها نه تنها خدمت به بهائيان بلکه تمام ايرانيان را وظيفه خود می دانستند.

بعدها، وقتی دست به اعتصاب غذا زدم و انرژی ام را از دست دادم، آن دو لباس های مرا با دست می شستند و برايم داستان تعريف می کردند تا حواسم به شکم خالی ام نباشد. محبت و عشق آنها مرا پايدار نگاه داشت.

وقتی در مه 2009 آزاد شدم، جدا شدن از آنها برايم دردناک بود. بعدها شنيدم مهوش، فريبا و همکارانشان از دادن اعتراف دروغين خودداری کرده اند، همان کاری که بسياری از زندانيان سياسی ايران را به انجام آن وادار می کنند.

دادگاه بهائيان در ماه ژانويه آغاز شد. همان قاضی که مرا به اتهام دروغين جاسوسی برای ايالات متحده به تحمل هشت سال زندان محکوم کرده بود، بهائيان را به بيست سال زندان محکوم کرد. هنوز خبری درباره اتهاماتشان منتشر نشده است.

طرفداران حقوق بشر می گويند دادگاه با بی نظمی های فراوانی همراه بوده است. سرانجام به متهمان اجازه داده شده بود که برای مدت کوتاهی با وکلا ديدار کنند. به وکلای آنها تنها چند ساعت مهلت داده شده بود تا پيش از دادگاه به مطالعه هزاران صفحه پرونده بپردازند. خبرنگاران تلويزيون دولتی ايران از همان ابتدا در دادگاهی که قرار بود پشت درهای بسته برگزار شود، حاضر بودند. با مخالفت وکلا با نحوه برگزاری دادگاه، سرانجام خانواده های آنها نيز اجازه حضور در دادگاه را يافتند اما از حضور ديپلمات های خارجی ممانعت به عمل آمد و تنها روزنامه نگاران رسانه های دولتی مجوز ورود به دادگاه را يافتند. به نظر می رسد در دادگاه هيچ مدرکی عليه متهمان ارائه نشده است.

درحاليکه وکلا تقاضای تجديد نظر کرده اند، مهوش و فريبا در زندان رجايی شهر در خارج تهران به سر می برند. هم بندهای من می گفتند حتی اوين از رجايی شهر بهتر است. گفته می شود رجايی شهر به شکنجه، شرايط غيربهداشتی و فقدان خدمات بهداشتی و درمانی برای زندانيانی معروف است که اغلب آنها متهم به قتل، قاچاق مواد مخدر و سرقت اند.

درحاليکه مقامات ايران هرگونه تبعيض در برخورد با شهروندان ساير اديان را انکار می کنند، آئين بهائيت در قانون اساسی به عنوان يک مذهب به رسميت شناخته نشده است. آنچه از نحوه برخورد با بهائيان مشخص و عيان است، شامل اخراج از کار، عدم دسترسی به تحصيلات عالی آموزشی و نيز در اختيار داشتن گورستان مختص به خود است. البته بهايی ها دانشگاه غير رسمی خود را به راه انداختند، جائيکه مهوش به اداره آن مشغول بود و فريبا از آن مدرک روانشناسی اخذ کرد. بر اساس گزارش های جامعه بين المللی بهائيان، علاوه بر اين هفت رهبر بهايی، 44 بهايی ديگر نيز در زندان های ايران به سر می برند.

مردم بسياری از کشورها و اديان مختلف خواستار آزادی رهبران بهايی شده اند، اما افراد بيشتری بايد دست به اعتراض بزنند. آنها می توانند برای حمايت از این زندانیان به امضای طومار در وب سايت هايی نظير وب سايت اتحاد برای ايران بپردازند. اعتراضات سخت می تواند مسؤولان ايران و ساير نقاط جهان را متوجه اين نکته کند که آنها پاسخگوی اقدامات و موارد نقض حقوق بشر خواهند بود. مهوش و فريبا گاهی اخباری از اين حمايت ها می شنوند و قدرت بيشتری برای مقاومت پيدا می کنند، همانطور که اقدامات بين المللی سبب تقويت روحيه من شده بود.

می دانم عليرغم آنچه بر آنها گذشته و آنچه در پيش روی آنهاست، در قلب اين زنان هيچ گونه تنفری وجود ندارد. وقتی من تلاش می کردم از بازجويان و قاضی مسؤول پرونده ام متنفر نباشم، مهوش و فريبا به من می گفتند از هيچکس حتی بازجوهای خود تنفری در دل ندارند.

آنها گفتند ما به عشق و عطوفت اعتقاد داريم، حتی برای کسانی که رفتار نادرستی با ما دارند.

*رکسانا صابری روزنامه نگاری است که سال گذشته در ايران به زندان افتاد. او نويسنده کتاب "بين دو دنيا: زندگی و اسارت من در ايران" است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
روز آنلاین به نقل از واشنگتن پست

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید