رفتن به محتوای اصلی

یکبار برای همیشه
13.12.2010 - 18:11

پنداری همین دیروز بود كه انقلاب به پیروزی رسید و هر آنكه به دنبال آزادی بود خنده بر لب منتظر ایرانی به دور از تعصب و خفقان بود.

پنداری همین دیروز بود كه ایرانیان دوش به دوش یكدیگر برای ایرانی آبادتر دست به قیام زدند.

پنداری...

خرده بر من نگیرید كه چگونه بارستم این سی سال را یك روز دانسته ام، خواستم من هم یكبار با روزشمار خدا به قیاس بنشینم كه هر روزش به حساب ما هزار سال است.

آری سی سال از عمر این انقلاب می گذرد و آن بر ما گذشته كه باید هزاران سال حسابش كرد.

دیوانه وار اوراق این سه دهه را ورق می زنم، تمام خونین است. نابرابری در آن بیداد می كند. غولی به نام ستمگری روز به روز در این اوراق بزرگ و بزرگتر می شود تا آنجا كه از كتاب سی ساله بیرون می زند و از اینروست كه می توان پی برد چرا دیار ما را برای سلطه ی خویش كوچك می بیند.

تمامی مردم ایران زمین در این سال ها كه هر سالش به مثابه تاریخ بشریت به آنها گذشته ستم ها دیده اند و مجبور به فرو بستن لب گشته اند. هرگاه جایی آزاده ای قفل از لب برداشته به پایان واژه ی آزادی نرسیده بر خون خود غلطیده است. اما در این میان حكایت بهاییان داستان نار و نی است.

بارها شده كه ساعت ها از این دوران خفقان را به تفكر پرداخته ام كه چگونه می توان اینچنین بر پیروان آئینی تاخت كه تنها گناهشان عشق است كه در پیش بی صفتان كم گناهی نیست.

ساعت ها كلنجار و درگیری با خود داشته ام كه دولتیان را چه می شود كه اینگونه قصد نابود كردن گروهی را دارند كه جز فردایی بهتر برای ایران و ایرانی نمی خواهند؟

تنها نتیجه ای كه در این میان گرفتم این بود :

درد دارد برای حكومت كه دگر اندیشانی در آن باشند كه جفا را با وفا معامله كنند و زخم تیز خنجر را با دعا مرهم نهند.

سخت است برای دولتی كه هرگاه اراده نموده به انواع شكنجه متوسل شده تا از مخالفانش اعترافات دروغین بگیرد و از این رهگذر چون به پیروان این آیین می رسد جز اعتقاد راستین نمی بیند.

بسی ناهموار است كه سی سال بهاییان را به زندان انداخته ، شكنجه كرده، غارت نموده، به شهادت رسانده ، از خانه و كاشانه بیرون رانده، از دانشگاه اخراج كرده و باز هم می بیند لبخند بر لبان آنان است و استوار و مطمئن دوشادوش دیگر هم میهنان در پی ایرانی آباد و آزاد تلاش می كنند و حق خود را نیز مطالبه می كنند

سطر به سطر بالا را گفتم تا به این مطلب برسم كه:

اگر بهاییان ریگی به كفش خود دارند و شما آن را پیدا كرده اید چرا به مردم نشانش نمی دهید تا آن ریگ به كفش آنها نرود خدای ناكرده و همه به این درد مبتلا شوند!؟

اگر مدركی از آنها دارید، چرا تمامی آنها را به محاكمه نمی كشانید تا عبرتی شود برای سایرین؟

اگر تعدادی از آنها را جاسوس می دانید چرا پرونده آنها را همانند بسیاری از پرونده های هم پیاله گان دیروز خود بر ملا نمی سازید تا دیگر هیچ فرد بهایی نتواند سر خود را بالا بگیرد و بگوید كه بهاییست؟

اگر به راه خود اطمینان دارید چرا یكبار برای همیشه تكلیف هم وطنان را مشخص نمی كنید؟ یك برنامه زنده تلویزیونی ترتیب دهید و در شرایط مساوی با یكی از اندیشمندان بهایی به مناظره بنشینید. ناظری بی طرف هم بر این مناظره قرار دهید تا حقی از كسی ضایع نشود!

اگر به قضاوت خود ایمان دارید پس چگونه است كه حكم شفاهی برای هفت نفر از بهاییان می خوانید و در جایی ثبت نمی شود؟ آیا برای آن نیست كه فردا روز كه جامعه بین المللی اگر به خود آید و از شما مدرك طلب كند بگویید كه حكمی برای آنها صادر نشده و تنها به دلیل مظنون بودن آنها را در بازداشت موقت نگه داشته اید؟

اگر عدالت را از اسوه عادل دین اسلام علی به ارث برده اید پس چرا اینچنین در خفا حكم می رانید؟

سی سال است هر آنچه به خوتان بر می گردد به بهاییان نسبت می دهید:

یك روز آنها را فاسد می خوانید در صورتی كه می دانید چگونه به اخلاق پایبندند.

یك روز جاسوسشان می خوانید و می دانید كه در سیاست دخالت نمی كنند.

یك روز آنها را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محكوم می كنید و می دانید كه اینان ایران را به تمامی دوست دارند و اقدامی علیه به خطر افتادن امنیت آن نمی كنند.

یك روز آنها را به سرپیچی از قانون متهم می كنید حال آنكه می دانید در این آیین پیروی از قانون ِ حكومتِ هر كشوری كه در آن زندگی می كنند جزو احكام آنهاست البته اطاعت از قانون اساسی هر كشور،‌هرگاه اداره كنندگان كشوری از قانون خود سرپیچی كنند و به ظلم رفتار نمایند دیگر آن حكومت، حكومت ظلم است و چون قانون اساسی را نقض كرده پس می توان برای بازگرداندن حق شهروندی تلاش كرد كه بهاییان به این مهم اقدام كرده اند و می كنند.

روز دیگر به آنها بهتان می زنید كه مردم را گول می زنند و با دادن وعده و وعید بهایی می كنند، در حالی كه می دانید اصراری به بهایی شدن در این دین حتی برای بچه های خود آنها نیست و هر كس می تواند سرنوشت خودش را تعیین كند و می دانید كه مردم ایران به دنبال حقیقتند و تا آن را نیابند نمی توان با وعده و وعید به كاری مجبورشان كرد.

همه این ها را می دانید و همین سبب خشم بیش از حد شماست چرا كه می دانید بهاییان مردمان فرهنگ دوست و پایبندی هستند و از آن می ترسید كه مبادا مردم منصف ایران به این مهم پی ببرند و آنها نیز برای فردایی بهتر با هر مسلك و مرامی كه دارند با اینان همراه شوند و پایه های سلطنت تان كه از ظلم و ستم ساخته شده ویران گردد، همانگونه كه علت به شهادت رساندن و تبعید دو پیامبر این آیین نیز ترس پادشاهان وقت از همین به انصاف رفتار كردن پیروانشان بوده.

سخن آخر این كه:

اگر شما ریگی به كفش ندارید، اگر دست تان با بیگانه در یك كاسه نیست، اگر نام علی را می خواهید زنده نگه دارید، اگر هنوز اندكی انصاف دارید و اگر وجدانی برای تان باقی مانده یکبار برای همیشه در یك مكان عمومی یا رسانه سراسری و یا حتی یك روزنامه بگذارید تا بهاییان از خویشتن خویش دفاع كنند. نه تنها بهاییان كه هر كس برای عقیده و آزادی بیان به زندان افتاده امكان آن را داشته باشد تا در دادگاهی عادلانه حقانیت حرف های خود را به اثبات رساند.

اگر ذره ای ایمان به آنچه در سر نماز می خوانید دارید دست از ظلم خود بردارید. هفت نفر از بهترین و پاك ترین فرزندان این آب و خاك را به زندان انداخته اید كه عمر پر بار خود را صرف آبادی ایران كرده اند و تنها گناهشان این بوده كه به امور جاری جامعه بهاییان پرداخته اند كه همان هم در جهت بهبود حال ایران و ایرانی بوده.

حكمی كه برای این عزیزان كه برخی از آنها كهن سال می باشند صادر كرده اید تنها می تواند از جانب آنچه در ذهن ها به نام شیطان است صادر شود.

خدای را از چه هنگام این چنین

آئین مردمی

از دست

بنهاده اید؟

آنان كه درد مشتركشان نبود ایرانی آزاد و زیبا و بدون تعصب است از تمامی طرق قانونی حق زندانیان و ستم دیدگان ایران زمین را مطالبه كنند كه این است آنچه دنیای امروزمان محتاج آن است.

فردای تان آزاد

د.ج

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.