رفتن به محتوای اصلی

سخنی با رییس جمهور سابق کشورم

سخنی با رییس جمهور سابق کشورم

خوشبختانه تمدن ایرانی قبل از اسلام مثبت گرای را ترویج میکرده و خوشبختی را با روش دیدن خوشبختی، گفتگو در مورد خوشبختی و اجرای خوشبختی میسر میدانسته است.(اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک ) آقای محمد خاتمی در سخنرانی اخیر خود تحت عنوان خیر خواهان بشر و ترویج صلح سخنشان را اینگونه آغاز میفرمایند : کلمه صلح از دل انگیزترین و احساس برانگیزترین کلماتی است که وجود دارد اما متاسفانه در واقعیت تاریخ؛ کمتر نشانی از صلح میبینیم و اگر هم در عرصه های جهانی و روابط بین الملل آرامشی وجود دارد تحت سایه زور، سلاح و ارعاب است در حالی که صلح مسلح، صلح نیست. ایشان از تئوری قرار داد اجتماعی انتقاد میکنند و در مقابل آن نظریه حالت و

وضع طبیعی انسانها را مطرح میسازند.

ابتدا بگذارید ببینیم این تئوری قرار داد اجتماعی توسط کدامین فیلسوفها در این سالها مطرح شده است.خانم Martha Nussbaum یکی از فیلسوفان معاصر در کتاب مشهور خود به نام "مرزهای حقوق" عنوان نموده که برای نهادینه نمودن عدالت اجتماعی نیازمند قرار داد اجتماعی هستیم. یعنی اقشار مختلف حاضر در یک جامعه نیازمند یک قرار داد اجتماعی هستند تا بتوانند عدالت را در میان خود رعایت کنند.

آقای خاتمی در ادامه میافزایند در واقع قرار داد اجتماعی برای این است که انسان از وضع طبیعی خود بیرون بیاید اما در رابطه با اینکه وضع طبیعی چیست میان فیلسوفان سیاسی اختلاف نظر وجود دارد. ایشان دو نظریه را مطرح میسازند که یا وضع طبیعی: وضع ستیز و خشونت تعبیر شده یا وضع طبیعی: محبت، نیکی و خوبی میباشد. ایشان میپندارند این دو نگرش نمیتوانند همزمان توسط یک قرار داد اجتماعی در کنار یکدیگر ادامه حیات دهند و قرار داد اجتماعی دلیل صلح اجباری و تحمیلی است و به همین جهت همیشه در معرض شکنندگی است. در صورتی که تنها اگرجمله این یا آن را با جمله این و آن تغییر دهیم ملاحظه خواهیم نمود که یک قرار داد اجتماعی میان اقشار مختلف بر خلاف تصور آقای خاتمی میتواند به یج صلح پایدار همگان خواسته تبدیل گردد.

ایشان معتقد به نظریه تحمیل جنگ و ستیزبه انسانها در تمامی طول تاریخ هستند و به این واقعیات رسیده اند که هیچ جنگی بین تمدنها نبوده است بلکه تمدنها مکمل یکدیگر بوده اند؛ ایشان آشکارا عنوان نموده که جنگها همواره جنبه سیاسی و اقتصادی داشته و ناشی از استیلا طلبی، قدرت خواهی و خودخواهی انسانها بوده است.

آقای خاتمی اضافه میفرمایند که حتی در حین وقوع جنگها، تمدنها به صورت شگفت انگیزی به تبادل و تعامل باتاریخ نشان داده است که در زمان وقوع جنگها سیاستمدارن با هم میجنگند و نمایاندن فرهنگ و تمدن با هم به تبادل نظر میپردازند.

آقای خاتمی پیشنهاد میدهند که به جای نظریه پردازی و خیال بافی به این مساله توجه کنیم که نیاز مبرم و اولیه بشریت صلح است و راه رسیدن به صلح آنگونه که ایشان مایل به گفتگو هستند با موانعی روبرو است. مشکل اساسی را ایشان اینگونه توضیح میدهند: فراموشی خدا مساله بسیار مصیبت باری است و مصیبت بر تر از آن این است که ما اهداف شیطانی و راه و رسم غیر انسانی را به نام خدا و به نام مقدسات به مردم تحمیل کنیم.

اینجانب نیز که گفتگوی تمدنها را مثبت ارزیابی میکنم لازم میدانم تذکر دهم تمدن ایرانی قبل از اسلام نگرشی متفاوت به جهان داشته است که در جنگ های متفاوت با انگیزه های سیاسی یا اقتصادی آن نگرش تعبیری کاملا متفاوت پیدا نموده است.تمدن کهن ایرانی میپندارد هدف از زندگی، شاد و خوشبخت زيستن است . شاد و خوشبخت زيستن ميسر نيست مگر اينکه همگان در جامعه، از جمله جانوران و گياهان بتوانند با شادی و شکوفايی زندگی کنند. برای رسيدن به اين هدف مردمان بايد قانون هستی را بياموزند.

اين قانون از سه اصل بنيادين بگونه زير در ست شده است:

1-جهان هستی و بويژه زندگی انسانها در هر لحظه از زمان بوسيله نبرد ميان دو نيروی بنيادين و خود آفريننده و ضد يکديگر شکل ميگيرد. مردمان اثر نبرد اين دو نيرو را در درون خود بصورت شادمانی يا غم زدگی، عشق و نفرت، دوستی و دشمنی، آرامش درونی يا نگرانی، دادگری يا بيداد گری، خوب يا بد، شکست و پيروزی، روشنی درونی يا تاريکی و غيره احساس ميکنند.

به سرچشمه نيروهای مثبت که مردمان را بسوی خوشبختی پيش ميبرند اهورا مزدا گفته ميشود. «اهورا» يعنی هستی آفرين و «مزدا» به معنی خرد است. بنابراين اهورامزدا به معنی « نيروی خردزا» يا «خدای خرد» ترجمه شده است.

از ويژگيهای مردمانی که در راه اهورامزدا هستند، شاد زيستی و راستی در پندار و گفتار و کردار ميباشد.

به سر چشمه نيروهای منفی يعنی نيروهايی که مردمان را به بدبختی و پسماندگی و غمزدگی ميبرند، انگرا ماينو يا اهريمن گفته ميشود. انگرا ماينو يعنی آشفتگی و خشم درونی که خرد ستيز است و چشم درونی را کور ميکند. از ويژ گيهای انگراماينو دروغ و ريا است. با اين ابزار است که او آگاهی را سرکوب و نا آگاهی را رواج ميدهد.

2- دومين قانون جهان بينی تمدن باستان ایرانیان ميگويد که در اين جهان هيچ نيرويی بدون وجود نيروی ضد خود نميتواند مفهومی داشته باشد. روز بدون شب، خوب بدون بد، آرامش درونی بدون نگرانی، عشق بدون نفرت و غيره هيچيک به تنهايی مفهومی نخواهند داشت. اگر چيزی در اين دنيا بخواهد به صورت نيرو در آيد بی درنگ نيروی مخالف خود را در برابر خود خواهد يافت.

3- و چون اين جهان از نيروهای دوگانه ضد هم و مثبت و منفی درست شده، هستی در انسانها نيرويی بنام « آزادی گزينش» » گزاشته که بوسيله آن هر کس ميتواند از ميان دو نيروی ضد هم و در حال نبرد يکی را انتخاب کرده و در آن شرکت کند. ميان شادی و ماتمزدگی، دوستی و دشمنی، دادگری و بيدادگری، خرد و خرد ستيزی، راستی و دروغ، خوب و بد، آزادیو اختناق، سروری و بردگی و غيره يکی را گزينش کرده و در آن زندگی کند. چون آزادی گزينش با انسان است، بنا بر اين مسئوليت هم با اوست

با بهترین درودها و آرزوی ایرانی برای همه ایرانیان

حمیدرضا برهانی

بلژیک

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید