رفتن به محتوای اصلی

دوئل خامنه ای و احمدی نژاد
09.08.2010 - 14:09

انتشار نامه آیت الله خامنه ای خطاب به محمود احمدی نژاد ، در خصوص اسفندیار رحیم مشایی آن هم در وبسایت رسمی حفظ و نشر و آثار آقای خامنه ای " www.khamenei.ir " حکایت از تغییرات و جهت گیری های جدید پشت پرده دارد . در این نامه آقای خامنه ای بی پرده و شفاف مینویسد :

انتصاب جناب آقای اسفنديار رحيم مشايی به معاونت رئيس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی ميان علاقمندان به شما است . لازم است انتصاب مزبور ملغی و كان لم يكن اعلام گردد .

آقای احمدی نژاد با وجود آگاهی از نظر نا مساعد مقام رهبری در خصوص آقای مشایی ، او را از مقام معاونت عزل و به پستی دیگر به عنوان رئیس دفتر خودش منصوب کرد .

مقایسه سخنرانی های جدی و یا نمایشی آقای محمود احمدی نژاد در دوره قبلی با این دوره به وضوح نشان میدهد که تعداد استناد ها و بکارگیری نام و دستورات و نظر های آقای خامنه ای از جانب ایشان حتی به صورت ظاهری و زبانی نیز سیر نزولی داشته است . حتی در بعضی از سخنرانی های اخیر ایشان یک بار هم نامی از آقای خامنه ای و مقام و نظر ایشان ذکر نمیشود .

شاید گمان آقای خامنه ای در ابتدا این بود که احمدی نژاد دقیقاَ به دلیل بی کفایتی بهترین گزینه است برای مقام ارشد اجرایی کشور ، چرا که در عمل مجری نظرات ایشان خواهد بود ، و شاید به همین دلیل هم در نماز جمعه پس از انتخابات 88 نیز رسماَ اعلام کرد که نظر آقای احمدی نژاد به نظر من نزدیک تر است . اما ظاهراَ این تصور ایشان اشتباه بود .

به هر عنوان اکنون آقای احمدی نژاد ابایی از نشان دادن خیزش خود برای آینده ندارد . دهن کجی پیاپی به آقای خامنه ای و به هیچ انگاشتن ایشان از سوی رئیس جمهور شکلی علنی یافته است .

درگذشته سابقه نداشته که مسئول دفتر رئیس جمهور در جلسه هیآت دولت ، در کنار رئیس جمهور بنشیند و مانند مقامات ارشد کشوی در امور مختلف حضور داشته باشد . اما آقای احمدی نژاد با وجود نظر نامساعد رهبری این کار را میکند و آقای رحیم مشایی را در هر موردی که ممکن باشد دخالت میدهد . تا به حال سابقه نداشته رئیس جمهور بی توجه به رهنمون های آقای خامنه ای ، تابو ها را بشکند و برخلاف حدود تعیین شده از سوی رهبری ، برای رئیس جمهوری آمریکا پیام مذاکره رو در رو بفرستد و یا موضوع دانشگاه آزاد اسلامی و عمکرد دولت بر خلاف میل رهبری ... ، اما آقای احمدی نژاد همه این کار های راانجام میدهد .

از این نمونه ها میتوان فراوان ذکر کرد اما این ها ظاهر بیرونی موضوع است . بسیاری در این سالها احمدی نژاد را بی کفایت ، کوتوله سیاسی ، سفیه ، نادان ، و ... خطاب کرده اند . شاید هم تا حدودی این القاب با توجه به استانداردهای لازم برای ریاست جمهوری به او قابل انتصاب باشد . اما عملکردآقای احمدی نژاد و جریان پشتیان او ثابت کرده که به هیچ عنوان کند ذهن و یا کم عقل نیست .

تا بحال گمان بر این بود که تغییر و تصویب قوانین و باز شدن دست دولت و همچنین سیاست های جنجال بر انگیز ش ، خواست نظام است که به رهبری آیت الله خامنه ای و توسط آقای احمدی نژاد اجرا میشود . اما بر خلاف این تصور بین جریان سنتی قدرت به نمایندگی آیت الله خامنه ای با بخش تازه به قدرت رسیده با نماد محمود احمدی نژاد شکاف های جدی و رو به رشدی وجود دارد .

سیاست محمود احمدی نژاد چه در زمان تصدی پست شهرداری تهران و چه در زمان ریاست جمهوری قطع دست مافیای سنتی بازار و همچنین شبکه های فامیلی تجارت نفت ، صادرات ، واردات و ... بود . او در این سیاست و البته با حمایت رهبری و مجلس و هم چنین بکار گیری امکانات دولتی و قانونی تا حد زیادی موفق نشان داد ، اما موفق تر از آن ، در واگذاری غنیمت های این کشمکش ، یعنی سرمایه و فرصت های بزرگ اقتصادی به اطرافیان و وابستگان خود بود . در این مرحله نیز بسیاری گمان میکردند که این تقسیم غنیمت بین عناصر وابسته در حکومت ، خصوصاَ سپاه و بعضاَ خانواده و اطرافیان رئیس جمهور ، با نظر مساعد و میل بخش سنتی نهاد قدرت ، و همچنین مقام رهبری صورت میگیرد . اما باز هم اینچنین نبود .

آقای احمدی نژاد به بهانه کوتاه کردن دست مافیا و همچنین اجرای دستورات رهبری مبنی بر ریشه کن کردن فساد موفق شد تا فرصت و امکانات را از دست غریبه ها گرفته و به دست خودی ها بسپارد و حالا میرود تا با خودی ها مافیای خودش را بسازد . اودر این مرحله پایه های قدرتش را با سرمایه های کشور محکم میکند ، و از همه مهم تر او از بین افراد حاضر در نظام نیز یارگیری میکند . اما سوال اینجاست که چه کسانی در این مرحله حاضر میشوند تا درجمع یاران او قرار بگیرند ؟

وابستگان و معتقدین به نظام اسلامی عموماَ در دو بخش دسته بندی میشوند . دسته اول آنهایی که به صورت سنتی و اعتقادی از نظام پشتیبانی میکنند ، و آنهایی که به واسطه منفعت و یا مسئولیت در جرگه حامیان نظام اسلامی قرار می گیرند .

تجریه سی ساله انقلاب نشان داده که دسته اول استقلال بیشتری در انتخاب و عملکرد خود دارند . حامیان سنتی و اعتقادی عموماَ تعدادشان از دسته دوم بیشتر اما به لحاظ قدرت و تاثیر گذاری ضعیف تر هستند . حکومت در عمل این گروه جزء نیروهای کمیتی محسوب کرده و به آنها با نگاهی کاربردی و تبلیغاتی مینگرد .

در دسته دوم دو مولفه " نفع و مقام " جهت گیری های را تعیین میکند . یعنی افرادی که به واسطه نزدیگی و یا وابستگی خود به نظام اسلامی منافع و یا پست و مقامی را کسب کرده اند ، این افراد به جهت حفظ و یا توسعه موقعیت خود راهی به جز حمایت نظام ندارند . اینها نیز در عمل به دو بخش تقیسم میشود ، بخش اول کسانی که به موقعیت خود قناعت کرده و زیاده خواه نیستند . و بخش دوم کسانی که خواهان رشد و کسب مقام و یا منافع بیشتری هستند . این افراد برای جهش به پله بالا تر دو راه بیشتر ندارند ، یا میبایست شایستگی و خلاقیت و توانایی بالای خود را در حوزه کاری شان نشان داده و ثابت کنند که نسبت به دیگران بهتر هستند ، و یا اینکه از شیوه های غیر اخلاقی و عموماَ همراه با زد و بند و به اصطلاح عوام " پدرسوخته بازی " رقبای خود را دور زده و پیشی بگیرند . این افراد برای رسیدن به هدفشان تن به هر کاری میدهند و هر پیشنهادی را میپذیرند و عموما پس از مدتی هاله از فساد اعمال غیر عرفی و اخلاقی پیرامون شان را فرا میگرد . آنها همواره هراس این را دارند که عاقبت کار چه خواهد بود ؟ نگران گذشته هستند ، دلهره حفظ موقعیت کنونی خود را دارند ، و هم حرص رسیدن به موقعیتی بالاتر را میزنند. این افراد عموماَ در کار خود از نوعی حاشه امن نیز برخوردار هستند . چرا که هر به اصطلاح پدر سوخته بازی را با خواست و پشتیبانی مقامی بالاتر انجام داده اند . مقام بالاتر به جهت حفظ اسرار خود ، در شرایط بحرانی از آنها دفاع میکند . سرنوشت این گونه آدمها در نهایت دو چیز است . یا به مقامی بالا و هم تراز با روئسای خود خواهند رسید و یا در شرایطی گریز ناپذیر به توسط فرماندهان خود و باهدف جلوگیری از افشاء حقیقت قربانی میشوند .

نگاهی گذرا به حلقه یاران اقای احمدی نژاد نشان میدهد اطرافیان او و خصوصاَ یاران جدید الورودش ، عموماَ از جرگه پدرسوخته ها هستند . آنهایی که همواره در هر موقعیتی حاشیه هایی داشته اند . به عنوان مثال در یارگیری های جدید رئیس جمهور میتوان به سعید مرتضوی اشاره کرد . قاضی که برای فرار از مجازات تخلف خود در یک پرونده منجر به قتل در شهر یزد ، حاضر به همکاری در پروژه سرکوب نشریات شد و سپس در مقام دادستانی تهران به بگیر و ببند پرداخته و در نهایت زمانی که نظام اسلامی با همکاری مجلس و پشتیان رهبر تصمیم گرفت او را در پرونده کهریزک قربانی کند ، به دامان احمدی نژاد پناه برد ، با حاشیه ای امن ، و با مقامی متفاوت و اختیاراتی ویژه ، اما اینبار دراختیار مافیای رئیس جمهور .

آقای احمدی نژاد این را به خوبی میداند که مقام رهبری دو بازوی قدرت دارد ، سپاه و رادیو و تلویزون .

او با واگذاری میلیارد ها دلار فرصت اقتصادی در بخش های مختلف به سپاه ، عملا بخشی از آن را به به گروه حامیان خود وارد کرده است . اما هم به لحاظ مکانیزم های قانونی و هم به لحاظ ساختار سازمانی و خصوصا مدیریتی صدا و سیما ، نفوذ و تاثیر گذاری برآن دشوار بود . همین عامل باعث شد تا آقای احمدی نژاد به فکر جریان قدرت مند رسانه ای موازی بی افتد .

تشکیل یک پایگاه اینترنتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای «اعمال نظارت عمومی بر رسانه‌ها » یکی از همین تلاش ها است . و یا تغییر مدیران خبر گزاری ها در راستای نظر رئیس جمهور .

هرچند اکثر خبر گزارها به دلیل نفوذ وزارت ارشاد و معاونین آن عملا در اختیار و کنترل رئیس جمهور هستند و به جای رسالت حرفه ای خود به تمجید از دولت میپردازند ، اما این میزان نفوذ برای هدف اصلی آقای احمدی نژاد کافی نیست .

اقداماتی نظیر انتساب یکی از مشاوران رئیس جمهور برای تصدی مدیریت خبرگزاری جمهوری اسلامی ، جدای از هدف کنترل صد در صدی رسانه ، هدف های دیگری را نیز در بر میگیرد . تبلیغات به نفع رئیس جمهور و حمله به مخالفان قطعاَ واکنش های متقابلی را از سوی منتقدین در پی خواهد داشت . مدیریت این رسانه به عنوان مسئول عملکرد آن باید آنقدر قدرت مند بوده و از حاشه امن برخوردار باشد که حمله به او کارگر نشود .

یکی از سیاست های دولت محمود احمدی نژاد در سالهای تصدی پست ریاست جمهوری ادغام سازمانها و نهاد های دولتی به جهت تسهیل در کنترل آنها بوده است و بعید نیست که در آینده این اتفاق نیز برای خبرگزاری های تحت کنترل دولت و یا وابسته نیز بیافتد و در نهایتا یک سازمان یک دست حامی دولت و حمله کننده به مخالفین در مقابل رسانه صدا و سیمای آقای خامنه ای تشکیل شود . وشاید این مجموعه جدید نیز زیر نظر عناصری نظیر اسفندیار رحیم مشاعی اداره شود . رسانه های مستقل دیگر نیز یا به دلیل مشکلات مالی ورشکسته خواهند شد و با طبق آیین نامه و بخش نامه های وزارت ارشاد در چهارچوب خواست دولت فعالیت خواهند کرد .

البته این قدرت طلبی آقای احمدی نژاد بی پاسخ نمی ماند . او منتقدین و حتی دشمنان قدرت مند فراوانی دارد . بسیاری از عناصر شناخته شده حامی دولت او ، هم اکنون اعتراض میکنند . انتقاد چهره هایی نظیر مطهری ، توکی ، لاریجانی و امثالهم بدون پشتوانه و سرخود نیست . این سو نیز پتانسیل خفته ای در بین حامیان حکومت وجود دارد که در صورت رها شدن برای آقای احمدی نژاد درد سر ساز خواهد بود . اما بنا به چند دلیل این پتانسیل تا به امروز آزاد نشده است . حمایت آقای خامنه ای از احمدی نژاد معادله را جوری تنظیم کرده که رهبری و رئیس جمهور در یک سو ، و مردم و رهبران جنبش سبز در سویی دیگر قرار بگیرند . رفتار سرکوبگرانه دولت و حمایت رهبری از آن سرنوشت و منافع این دو مقام را تا دور دست ها به هم گره زده است . هر اقدام متقابل و یا انتقاد جدی از سوی حامیان آقای خامنه ای به آقای احمدی نژاد در نهایت به نفع مخالفین رهبری و ریاست جمهوری تمام میشود .مخالفین از ابراز مخالفت صریح معذور هستند و آقای احمدی نژاد نیز این معذوریت مخالفین حکومتی خود را به خوبی متوجه شده و تمام و کمال نیز از آن استفاده میکند . بهترین هدیه برای او مقوله زمان است . چراکه تا پایان مهلت قانونی ریاست جمهوری فرصت زیادی باقی نمانده و باید در همین مدت هر کاری که میتواند انجام دهد . آقای احمدی نژاد بی توجه به هر محدودیت و مانع قانونی ، آنچه که لازم میداند انجام میدهد . این خود سری بدون فکر وبی برنامه نیست . او با هدف و حساب شده در مقابل تمام انتقادات می ایستد تا مثلا مخابرات را به سپاه واگذار کرده و قرارگاه خاتم الانبیا را یکه تاز بی رقیب پروژه های بزرگ اقتصادی کند . او با برنامه اسفندیار رحیم مشاعی را مجری پروژه های حساسی نظیر همایش ایرانیان خارج از کشو قرا داده و خلاصه او میداند که چه میکند .

حال سوال اینجاست که در نهایت نتیجه چه خواهد شد؟

حالت های محتمل از نتیجه این کشمکش در چند شکل امکان پذیر است ، اما قبل از روی دادن هر یک از آنها اولین اتفاقی که خواهد افتاد قطعاَ این است که به زودی اختلاف بین رهبری و ریاست جمهوری علنی خواهد شد . و همه شاهد دوئل این او مقام خواهند بود .

پیش بینی آینده تقریبا غیر ممکن است اما شواهد گواه بر این است که آقای احمدی نژاد با تکیه به حمایت معنوی آقای مصباح یزدی ، به عنوان نظریه پرداز مکتب ولایت ، و کسی که اعتبار رهبری آقای خامنه ای از اندیشه های او نشآت میگیرد . به تقابل با آقای خامنه ای خواهد رفت . او تا زمان فرا رسیدن این دوئل نیز فرصت دارد تا حلقه یاران خود را گسترده تر کرده و به جمع حایمان خود بیافزاید . آقای خامنه ای نیز طبعا چاره ای به جز اجماع با یاران سنتی خود و همچنین اعطای امتیاز به دوستان قدیمی نظیر هاشمی رفسنجانی ، ناطق نوری ، جامعه روحانیت و ... ، و کسب حمایت آنها ندارد .

در خوش بینانه ترین حالت ممکن طیف حکومتی مخالف رئیس جمهور ، میتواند با مدیریتی عقلانی و حساب شده آنقدر فضا را برای آقای احمدی نژاد تنگ کند تا پایان دوره ریاست جمهوری ، فرصت هرگونه گردنکشی و شاید کودتا از او گرفته شود . اما در غیر این صورت بالا گرفتن اختلاف ، و به دلیل منافع مشترک فراوان بین مخالفین آقای احمدی نژاد ، همه یک پارچه به مخالفت با او پرداخته و در نهایت به عنوان رئیس جمهور نالایق از مقام خود عزل خواهد شد . و طبعاَ به دلیل وجود فرصت و جو مناسب ، تمام گناهان این سالها نیز به گردن او افتاده و قطعا در نمایشی بزگ مجازات خواهد شد .

موفقیت آقای احمدی نژاد در صورت کودتا بر علیه بخش سنتی حکومت بعید به نظر میرسد، چرا که از دید بسیاری از جریانات داخلی و خارجی ، نبود آقای احمدی نژاد به هر قیمتی برای کشور و منافع ملی مفید است . از این رو اگر جریانی نظیر رهبری قادر به رویا رویی با او باشد ، گروه های مخالف در صورت عدم حمایت رسمی ، دست کم مانع براندازی احمدی نژاد نخواهند شد . در آن شرایط هم پس از برکناری رئیس جمهور و آرام شدن فضا ، اوضاع به حالت سالهای قبل برخواهد گشت و همانند گذشته دو طیف اصلی شبیه اصلاح طلبان و محافظه کاران در کشور باقی خواهند ماند . اما اینبار با ماهیت و مطالبات جدید . چرا که در نهایت این طیف ها نیاز به پشتیانی مردم دارند . مردمی که حالا توقعشان از آزادی بیشتر شده و خود را طلب کار میکدانند .

اما در صورت موفقیت آقای احمدی نژآد و جریان حامی اش ، دو را بیشتر نخواهد ماند ، یا شورش اچتماعی مردم ، نظیر سال 1357 ، و یا دخالت نظامی جهانی برای دفع خطر ها ... ، البته تجربه نشان داده که به دلیل نبود وجود ساختاری صحیح و تعریف شده مبتنی بر اصول و قانون حکومتی ، هیچ امکان هیچ پیشبینی صحیحی وجود ندارد .

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
http://ahmadbatebi.com

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.