رفتن به محتوای اصلی

اهالی فرهنگ و هنر، نخستین قربانیان استبداد
سخنرانی دراجلاس جانبی شورای حقوق بشر سازمان ملل (ژنو)
16.06.2015 - 14:49

 

روزگار اهل خرد سبز می شود        آنگاه که برف سرخ ببآرد زآسمان!

شاعران، نویسندگان، روزنامه نگاران و آفرینندگان هفت هنر، شهروندانی هستند که حتّا در خفقان می توانند نخستین صدای پای استبداد را از راه حرفه های خود هشدار دهند. آنجا که پرواز بلند تخیّل و رسیدن به اوج خلّاقیت های هنرمندان و فرهنگ یاران با خط قرمزهائی محدود شده باشد، آفرینندگان راستین فرهنگ وهنر که از حسّاسیّت های بیشتری برخوردار هستند، زخم های عمیق تری را از نبود آزادی بیان تحمّل می کنند.

هرگاه که فرهنگ یاران و هنرمندانِ مستقل بر «سفره خونین» ننشینند و از پذیرش سُلطه حکومت سرپیچی کنند، به تولید کارهای همسو با سلیقه مستبدّان نپردازند و با سیاستهای فرهنگی-هنری حاکم نقّادانه برخورد کنند، اگر راه آنان به زندان، شکنجه و اعدام ختم نشود، روند اجرای پروژه های آنان با موانعی روبرو می شوند که گاه سرانجامی ندارند.

چرا باید عقوبت هائی چون زندان، شکنجه و اعدام پاداش فرهنگ یاران و هنرآفرینانی مستقل باشد که در برابر استبداد برای رسیدن به آزادی بیان دگراندیشان مبارزه می کنند؟

از دین مدارانی که «زندگی پس از مرگ» تخصّص آنان است، امّا اکنون فرمانروا و تعیین کننده روش زندگی- پیش ازمرگ- مردم شده اند، آیا می توان انتظار رعایت حقوق بشر داشت؟ همزمان با حضور حکومت اسلامی آن جا که نقد ناهنجاری ها و بیان اندیشه های مخالف، زندان، شکنجه و اعدام را درپی دارد، آیا رعایت حقوق بشر ممکن است؟

بستر زایش و تداوم حکومت اسلامی فرهنگ عقب مانده امّا مقبول مردم، ترکیبی از  سنّت ها و باورهای مذهبی بوده است که تنها پس از استقرار و تداوم آزادی بیان جامعه را می توان با حقوق بشر آگاه کرد تا آن جا که مردم حکومت ها و دولت ها را مستخدم  و کارمندان حقوق بگیر خود بدانند، اکنون متأسفانه بیشتر مردمان ایران حاکمان را رئیس و ارباب خود می دانند و پذیرفته اند که مطیع اوامر آنان باشند.

اگر برای شاعران و نویسندگان، هنرمندان، وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران آزادی بیان وجود نداشته باشد، چگونه می توان آگاهی های لازم را میان همگان برد تا جامعه توان برداشتن نخستین گام در راه حاکمیت خود را داشته باشد. آزادی بیان هنرمندان و نویسندگان، بستر رعایت حقوق بشر و آزادی بیان برای همه دگراندیشان و پیش شرط دموکراسی است!

 

آزادی سیاسی!

 آنچه که با شرطی مشروط و محدود شد، آزادی نیست! نام آنچه که با قانون گذاری محدود می شود، حدود قانونی است و نه آزادی!    چون هیچ یک از آزادی ها در جامعه نمی توانند بی قید و شرط باشند، پس آزادی نیستند مگر آزادی سیاسی یعنی «آزادی بیان و نشر بی قید و شرط همه اندیشه های سیاسی»!  اگر شرطی به این آزادی اضافه شود، نقض حقوق بشر انجام شده است!

استقرار «آزادی های سیاسی بی قید و شرط برای همگان» راه پایان مهاجرت ها و فرارهای مردمان از زادگاه و زیستگاه شان است.

  با توجّه دقیق به کیفیّت حکومت ها و دولت ها در کشورهای مبدأ مهاجرت، ریشه فرار و مهاجرت های روزافزون را می توان در نارضایی مردم از اوضاع بد اقتصادی و یا  اوضاع بد سیاسی، به روشنی مشاهده کرد. و این هر دو دست آوردها ناشی از حاکمیّت بدون پشتوانه رأی و نظر مردم بوده است. لذا تا ترمیم ناهنجاری ها با رأی و نظر مردم، مهاجرت و فرار از  کشورها با شتاب ادامه خواهد داشت و تعقیب قاچاق چیان تنها هزینه فراریان را بیشتر خواهد کرد!

از سوی دیگر، تا زمانی که حقوق بشر سازمان ملل متّحد امکان اجرای مصوّبه هائی را برای ترمیم آن ناهنجاری ها نداشته باشد و نتواند همراه مردم برای اصلاح و یا تغییر حکومت های خودکامه در کشورهای مبدأ فراریان اقدام کند، گفتن و گفتن و بازگفتن های تجربه شده از نقض حقوق بشر کاری بیهوده خواهد بود.

 

صلح راستین!

تنها و تنها با تعطیل همه ارتش های جهان صلح پایدار ممکن خواهد شد! شغل و حرفه ارتش ها جنگ است نه صلح! همواره لزوم داشتن ارتش ها با هزینه هائی سرسام آور زیر عنوان نادرست «حفظ مرزهای کشور» توجیه می شوند. درحالی که می توان یک بار برای همیشه، بسیار دقیق نقشه جغرافیای کشورها را ترسیم و در سازمان ملل ثبت کرد. سپس در روند شش برنامه پنج ساله زیر نظر سازمان ملل متّحد و شورائی مرکب از کارشناسان امور نظامی همه کشورها، با توقف استخدام نیروی جدید و کوچک کردن یکسان (سالیانه 3درصد) برای همه ارتش ها تا رسیدن به تعطیل کامل ارتش های جهان.

هنگامی که همه کشورها در جهان بدون ارتش شده اند و هیچ نیروئی برای تجاوز به خاک دیگر کشورها وجود ندارد تا کشتار جوانان بنام دفاع موجّه باشد، آنگاه آغاز صلح پایدار چهره زیبای جهانی انسان را به نمایش میگذارد. تصور کنید اگر بودجه ارتش ها در راه بهداشت، درمان، آموزش، رفاه و تغذیه مردم هزینه شود، چه شود!

 

مقدّس برای همه!

آیا هرآنچه برای گروهی از مردمان جهان مقدّس است، باید برای همه دیگران و ناباوران به آن نام یا نشان، مقدّس باشد؟ کشتاری که «دولت اسلامی- داعش»، از باورمندان ادیان دیگر و یا از ناباوران می کند آیا برای مردم جهان مقبول است؟...برخی از مسلمانان کار کشتار«شارلی ابدو» در پاریس را با آن که نمی پسندند، امّا با چند «آخه و اوخه»کردن، عمل قاتلان را درپاسخ به «توهین» به مقدسات مسلمانان ارزیابی می کنند و آن رخداد را اجتناب ناپذیر می انگارند!

– از این نگاه، مقدسات گروهی از مردم باید برای دیگران نیز مقدس به حساب آید! این نوع حمایت «روشنفکران دینی» از تجاوز به حقوق بشر تقویت و گسترش نیروهائی چون «داعش» را درجهان به دنبال خواهد داشت! از آن جا که روش «داعش» تکرار راه پیامبر مسلمانان یعنی تبلیغ اسلام به زور اسلحه به باورمندان دیگر ادیان و مذاهب است، «روشنفکران دینی» شیوه تبلیغ باورها و مقدسات «داعش»یان را رسوا نمی کنند!- شاید کسانی از رواج و گسرش این گونه حکومت ها سود می برند؟...

 

کاربرد هنر و ادبیات

در کشورهائی که استبداد حاکم است،هنرها از انجام نقش اصلی خودشان دورمی شوند! شاعران، نویسندگان وهنرمندان در سرزمین هائی که احزاب سیاسی آزاد حضور ندارند، سنگینی بار ایدئولوژی ها را بر شانه های ناکارآی خود تحمل می کنند. درحالی که توان انجام کامل کارهای حزبی را ندارند امّا ناگزیر به ابزار فعالیّت های سیاسی-حزبی می شوند و از انجام وظیفه هنر غافل می شوند!. یعنی بجای آشتی دادن مخالفان سیاسی برای ادامه مهربانانه مبارزه سیاسی باهم، سیاه یا سفید می شوند و تبدیل به اهرم های مخالفت می شوند.

وظیفه هنرها و ادبیات تلطیف روحیه مردمان جامعه است که به دنبال مبارزه روزمرّه و مخالفت های سازنده باهم، تلخ می شوند. هنرها با بیان احساسات و عواطف انسانی، می توانند مهرورزی و آشتی را تبلیغ می کنند.     

 

 

گُـلخارستان

جهان هرگز گلستان نبوده، گلستان نیست و گلستان نمی تواند باشد! – زیرا آنچه برای من گل است، می تواند برای دگراندیش من، خار باشد. و آنچه برای تو خار است، می تواند برای دگراندیش تو، گل باشد!

«آزادی دگراندیش خواهان» آزادی خواهان راستین هستند. در غیر این صورت هرکس که آزادی خود را با تعریف خود باور کند، همچون مستبدّان، «آزادی خودخواه» هستند! پس؛ جهان همیشه گلخارستان بوده، گلخارستان است و گلخارستان خواهد ماند!

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.