رفتن به محتوای اصلی

بیانیه تحلیلی در رابطه با اهانت صدا و سیمای جمهوری اسلامی به ملت تورک
09.11.2015 - 00:48

صدا و سیمای ایران یکبار دیگر ملت تورک را مورد شنیع ترین و قبیح ترین اهانت ها قرار داده و این بار در ظاهر برنامه ای بنام "فیتیله" که برای کودکان و نوجوانان پخش می شود، رویکرد دیگر ستیز و نژادپرستانه ی خود را به شکلی سخیف تر عریان نمود. تمسخر و تحقیر ملیتهای غیر فارس مخصوصا تورکها در برنامه های تلویزیون ایران که بیشترین سهم از بودجه فرهنگی کشور را می بلعد، طبق مفاد "کنوانسیون منع تمام اشکال تبعیض نژادی"، مصداق بارز عمل نژادپرستانه بوده و نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از امضا کنندگان این کنوانسیون مسئولیت مبارزه و منع آن را بر عهده دارد. برای کسانی که حتی آشنایی اندکی با رویکرد نظام جمهوری اسلامی با اقلیتهای ملی و یا مذهبی دارند، انتظار مقابله با چنین تبلیغات نژادپرستانه انتظاری عبث و خوش بینانه ای به نظر می آید. به همین دلیل مسئولیت جامعه مدنی تورک و دیگر فعالان مدنی در روشنگری و مبارزه با نژادپرستی حاکم بسیار سنگین تر می شود. در همین رابطه با توجه به واکنش قشرهای مختلف جامعه ایران نسبت به برنامه موهن اخیر نکاتی را لازم به توضیح می دانم:

- آنچه که در برنامه فتیله شاهد بودیم، نتیجه منطقی تبلیغات نژادپرستانه ای است که بنگاههای فرهنگی و آموزشی جمهوری اسلامی از رادیو-تلویزیون گرفته تا کتابهای درسی و روزنامه ها به طور مستمر اذهان مردم ایران را با آن مسموم می کنند. منشا اصلی این سیاستهای تبلیغاتی که با هدف آسیمیلاسیون و فارسی سازی ملیتهای غیرفارس به اجرا در می آید، رویکرد اشتباه به مسئله ملی در ایران است. از نظر رویکرد مرکزگرایانه که از سوی رژیم پهلوی آغاز و در جمهوری اسلامی دنبال می شود حفظ و توسعه کشور را نه در دموکراسی و رسمیت دهی به دیگر ملیتها بلکه در یکسان سازی و حذف آنها تحقق می یابد. در راستای همین رویکرد نژادپرستانه است که نظام جمهوری اسلامی نه تنها کانالی سراسری برای جمعیت عظیم تورک در ایران ندارد بلکه از پخش برنامه های تورکی برای کودکان و نوجوانان در شبکه های استانی هم خودداری می کند. بنابراین ادعای سهوی بودن این برنامه ها عملا مربوط به خطای دست اندرکاران در اجرای این سیاستها ست که بجای تلقین ضمنی حس حقارت و شستشوی تدریجی اذهان مخاطبان تورک، سهوا به صورت زننده و عریان بیرون زده است. به طریق اولا، توقیف ویا توبیخ یک برنامه و یا دست اندرکاران آن نه تنها دردی را درمان نمی کند، بلکه در صورت عملی شدن احتمالی آن، در حقیقت نمایش تکراری تاکتیکی است که برای پنهان کردن ماهیت سیستماتیک ترک ستیزی در ایران انجام می شود.

- اهانت به گروههاي اتنيكي و ديني حتي در كشورهاي پيشرفته غربي اتفاق مي افتد. اما آنچه در ايران ما شاهد آن هستيم از بيخ و بن با نمونه هاي موجود در جوامع دمكراتيك متفاوت است. در كشورهاي دمكراتيك هرگز نهادهاي سراسري، رسمي و دولتي نقشي در توليد و تبليغ اين اهانتها ندارند و اين رفتار مذموم از سوي جريانهاي افراطي حاشيه جامعه يا گروههاي بزهكار بي نام و امضا صورت ميگيرد. در ايران ما شاهديم كه روزنامه ارگان رسمي دولت، كانال سراسري تلويزيوني در انحصار حكومت، توليدات تلويزيوني و سينمايي تحت كنترل ارگانهاي حكومتي، مراسم رسمي سازمانهاي دولتي در اين نفرت پراكني ايفاي نقش ميكنند. در كشورهاي پيشرفته اينگونه اهانتها يا نوعي ابتذال فرهنگ و فاقد سمتگيري خاص سياسي است يا با گرايشات ايدٸولوژيكي گروههاي سياسي افراطي مرتبط است كه دستشان از بودجه عمومي و امكانات تبليغاتي كوتاه است. آنچه ما از تريبونهاي رسمي دولتي شاهد آن هستيم در همخواني دقيق و مطالعه شده با دكترين حاكم دولتي، ايدٸولوژي و قوانين حاكم بر سيستم تحصيلات عمومي و مدعيات نظريه پردازان رسمي دولتي و پروژه ملتسازي جاري در نه دهه گذشته است.

- واکنش مسئولان منطقه ای و نمایندگان مجلس در این مورد بخصوص در خور توجه و تقدیر است. دوستانی که به نمایندگی از مردم آذربایجان در مجلس و یا هر نهاد دیگری حضور دارند، باید دقت داشته باشند که شرط اصلی رفع پایدار تحقیرها و تبعیض های نژادپرستانه رسمیت زبان ترکی و تدریس آن در مدارس مناطق تورک زبان و تقسیم عادلانه قدرت و ثروت بین مناطق مختلف کشور است. سکوت این دوستان در قبال این بی عدالتی ها و واکنش موضعی و موقتی آنها در قبال اهانتهای سهوا آشکار شده، صداقت و صمیمیت واکنش آنها را زیر سوال میبرد. خاصه که انتخابات مجلس ایران نیز نزدیک است.

- برخلاف کشورهای مترقی، در ایران نژادپرستي از مطبوعات و رسانه هاي دولتي تحت حمايت قوانين، نظام تحصيلاتي و همراهي سكوت آميز روشنفكران فرهنگ حاكم بلند ميشود و معترضين به اين تعدي خشن به حقوق ملتها، سر و كارشان با نيروي پليس، نظام قضاٸي و زندان در مي آفتد. 
با اینکه هدف اصلی این برنامه تورکها و کودکان معصوم تورک بوده است، اما عموما نژادپرستی حاکم در ساختار حاکمیت و نیز افکار عمومی مردم از اصلی ترین موانع در توسعه کشور و رسیدن به دموکراسی بوده است. به همین دلیل اعتراض به این سیاست ها نباید به تورکها و دیگر ملیتها خلاصه شود. همکاری و حمایت جامعه مدنی فارس حلقه گمشده ی حل مسئله ملی در ایران است. وقت آن رسیده است که روشنفکران فارس زبان در قبال این وظیفه تاریخی خود احساس مسئولیت بکنند.

در پایان ضمن محکوم نمودن برنامه های راسیستی بنگاه انحصاری- تبلیغاتی صدا وسیما امیدوارم برایند اعتراضها و واکنش ها در راستای حل ریشه ای این مشکل باشد. برای این مهم، واکنش جوانان جنبش مدنی آذربایجان همچون همیشه با درایت و دوراندیشی و جلوگیری از سواستفاده عناصر افراطی و دشمنان آذربایجان باشد.

نه به نژادپرستی در ایران

دکتر لطیف حسنی، دبیر حزب یئنی گاموح
زندان رجائی شهر- 17 آبان نود و چهار

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

علی رضا اردبیلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.