شوونیسم یک سیستم هست نه یک ملت یا گروه .این سیستم که عموماً توسط تفکرات افراط گرایانه و پوپولیستی آغاز میشودمیتواند دوره کمون متفاوتی از دهها سال تا حتا یک قرن داشته باشد و زمانی که آشکار میشود مقابله با آن بسیار سخت و گاهی غیر ممکن خواهد بود ،همانگونه که چنین سیستمی در ایران درطول نزدیک به یک قرن ،چنان ریشه در جامعه ایرانی دوانیده است که نژاد پرستی راميتوان در تمام زوایای پنهان و آشکار بوضوح ديد ،از تحقیر و توهین افغانیها و عربها گرفته تا حتا ترکهای آذربایجان و بلوچ و دیگر ملیتهایی که ظاهراً آنها را ایرانی مینامند و در واقع هیچگونه مزایای مادی و معنوی شهروندی برای آنها منظور نمیشود .
توهم نژاد برتر بودن ایرانیان آنگونه نیست یک یک شبه رخ داده باشد ایرانیانی که از حقوق شهروندی برای دیگر ملیتها در ایران فقط یک جلد شناسنامه قائل هستند .
شوونیسم یک اتفاق نیست بلکه جریانی کاملا حساب شده میباشد که دو بازوی اصلی آن" پوپولیسم و لمپنیزم" میباشد .طرح شعارهای عوام پسندانه از سوی افراد لمپن و فاقد وجاهت سیاسی و اجتماعی در کوتاه مدت از آنها شخصیتهای کارتونی میسازد که اگر با آنها مبارزه نشود در بلند مدت همین شخصیتهای کارتونی تبدیل به غولهايي خطرناک همچون رضا میر پنج و هیتلر و میلوسویچ میشوند.
تمامی ملتها و حرکتهای سیاسی و مدنی در معرض چنین خطری هستند و راسیسم به شکل بالقوه در درون آنهاوجود دارد يا اطراف آنها پرسه میزند تا بتواند راه نفوذی برای خود پیدا کند و حرکت ملی آذربایجان نيزاز این امر مستثنی نیست.
در اول مقاله نوشتم که شوونیسم یک سیستم است نه ملت و ما با یک سیستم در حال مبارزه ایم نه با ملت یا ملیتهای دیگر .در این مبارزه نه حق آن را داریم که به ملتهای دیگر توهین یا حمله بریم و نه راه ما اساسا درگیر شدن با ملیتها میباشد، ما درگیر با سیستمی هستیم که میتواند از هر شخص با هر ملیتی به سود خود استفاده نماید بنابر این باید هوشیار باشیم و اجازه ندهیم وسیلهای دردست راسیسم باشیم که بواسطه ما به تفکر راسیستی دامن زده و از ما به عنوان عامل تحریک ملیتها علیه خود استفاده شود و چرخهٔ نژاد پرستی هر لحظه بزرگ و بزرگتر ، که در آنصورت ما اولین بازنده در لابيرنتي خواهیم بود که راه خروجی از آن متصور نیست.
متاسفانه چندیست که این شبح شوم بر بالای سر حرکت ملی آذربایجان ظاهر شده و راسیسزم با استفاده از دو بازوی خود با شعارهای پوپولیستی تعدادی لمپن بی رگ و پی از نظر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی میرود تا از حرکت ملی آذربایجان در جهت بازیافت قدرت خویش و افزودن بر چرخهٔ نژاد پرستی استفاده کند .
عدهای لمپن که هیچ هنری جز شعارهاي افراط گرايانه پوپوليستي و توهین به ملیتهای دیگر ندارند تا مسیر مبارزه را از درگیر شدن با شوونیسم به سوی درگیری با ملتها تغییر دهندبجان ميکوشند.اين افراد تحت عنوان استادو نویسنده ، روزنامه نگار ، تحلیلگر وفعال سياسي که البته هیچکدامشان سابقه وتخصص القاب مورد اشاره را ندارند جز توهین و تهدید و تحقیر سایر ملیتها و حتا فعالان دیگر حرکت ملی آذربایجان که با آنها و روشهايشان همنظر نیستند کار ديگري نميکنند.
چند سطر فحش و ناسزا و تهدید مینویسند يا ميگويند و در آخر ازاستقلال آذربایجان سخن مي رانند! تمام سابقه درخشان آنها خلاصه میشود در وابستگیشان به "سر لمپن" خود رسانه خوان !
به روشنی عرض میکنم این شخصیتهای کارتونی تلوزیونی در نبود فضا و رسانه آزاد برای فعالان راستین و فرهیخته آذربایجان در داخل کشور ،میروند تا از حرکت ملی آذربایجان دیوی وحشتناک در نزد سایر ملیتها وافکارعمومي بسازند و در اینکار نیز موفق بوده اند .
قبل از آنکه دیگران از ما و روشهایمان انتقاد یا شکایت کنند بیاییم خود از خود انتقاد کنیم خود شکایت از خویش به خویش بریم ،ملت فرهیخته آذربایجان در طی قرنها تاثیرات معین مثبتی در عرصه مدنیّت و سیاست و فرهنگ وعلم از خود بر جای گذاشته است و انسانهایی از این سرزمین، نام خود را در عرصه سیاست و و فرهنگ وادب و هنر و علم در جهان جاودانه کرده اند و حال در مسیر مبارزه با نژادپرستي و دستیابی به مطالبات برحق خویش عدهای به جای یاری به این ملت میخواهند آنها رابه قسمتي از شوونیزم تبدیل کنند.
افسوس که به جای استاد شهریار و پروفسور زهتاب و دکترجواد هیئت ،عدهای لمپن هم شاعر شده اند هم نویسنده و هم سیاستمدارو عجبا که بسیاری از اين "اساتيد مکتب نرفته وفلک ندیده" یک تنه همه اینها را یکجا شده اند !
و اینچنین است که ما در حال باختن تمام آنچیزی هستیم که سالها برایش مبارزه کرده ایم و اگر در این مورد باب انتقاد از خود را نگشاییم و خود از خود شکایت نکنیم تبدیل به آنچیزی خواهیم شد که علیه آن مبارزه کرده ایم .
راسیسزم با دو بازوی همیشگی خود (لمپنیزم و پوپلیزم )در کمین حرکت ملی آذربایجان است تا مارا به وسیله "خود ما" نابود سازد.حرکت ملی آذربایجان حرکتی ضدّ راسیستی هست و راسیستها هیچ جایی در آن ندارند حتا اگر برادر ما باشند.
سخن آخر من با این اساتيد محترم! اين است لطفاحرکت ملی آذربایجان را شوونیستی نکنیدواگر نمیتوانید با راسیست مبارزه کنید حد اقل به بخشي از آن تبديل نشويد .
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید