کسانی که در سالهای اخیر به هر دلیل شخصی یا سیاسی از نقد جمهوری اسلامی دست برداشته اند و در عوض به دفاع از سیاستهای داخلی، منطقهای و جهانی حکومت میپردازند، معمولا از شرایط ویژه ایران و جهان برای توجیه عملکرد خود استفاده میکنند و با دوگانه سازیهایی عجیب، حضور خود را در جبهه جمهوری اسلامی توجیه میکنند.
این شرایط عبارتند از مشکل هستهای ایران، خطر حمله نظامی آمریکا، خطر سرایت ناآرامیهای منطقه به ایران، توطئه ها و دشمنیهای عربستان و اسرائیل علیه ایران، خطر تبانی سلطنتطلبها یا مجاهدین با نئوکانهای آمریکا و ...
تقریبا همه این تهدیدها جدی بوده و بسیاری هم نگران هستند اما آنچه که جالب و قابل تامل است دوگانه سازیهای اجباری میان این تهدیدها و قبول شرایط موجود و مطلوب جمهوری اسلامی است. به این نحو:
ما یا باید از عملکرد خارجی جمهوری اسلامی دفاع کنیم یا مدافع حمله آمریکا به ایران هستیم،
ما یا باید از سیاستهای قاسم سلیمانی دفاع کنیم یا حتما دلمان میخواهد ایران هم به مانند عراق و سوریه بشود،
ما یا باید سیاستهای حکومت در قبال عربستان و اسرائیل را تائید کنیم و یا سیاستهای عربستان و اسرائیل در قبال ایران را،
ما یا باید عملکرد ایران در قبال اپوزیسیون برانداز از جمله اقدامات تروریستی را قبول کنیدم یا عملکرد سلطنتطلب و مجاهدین را،
جدیدا هم دارند دوگانه رفسنجانی و احمدینژاد را برایمان می سازند،
و از همه وقیحانهتر، دوگانه فرح پهلوی و عفت رفسنجانی که کدامیک به مادر ما نزدیکترند!
....
هم منتقد سیاستهای قاسم سلیمانی در منطقه بود و هم به تندی از سیاستهای عربستان و اسرائیل انتقاد کرد.
هم مجاهد و سلطنتطلب نبود و با نئوکانها مراوده ندشت، هم ترورهای جمهوری اسلامی را محکوم کرد.
هم منتقد احمدی نژاد بود و هم مخالف رفسنجانی، با این تفاوت که رفسنجانی در به قدرت رسیدن احمدینژاد هم نقش داشت،
اما در مورد دوگانه فرح و عفت!
من شخصا اگر به جز مادرم، کسانی را به مادری انتخاب کنم نه فرح و نه عفت ، بلکه مادران تپههای اوین، مادران خاوران، مادران من خواهند بود.
ما مجبور به پذیرش این دوگانه های نئو توابان و فیلسوفان قلابی نیستیم. آلترناتیو دیگری هم وجود دارد؛ ساختن کشوری آزاد و دمکرات بدون دخالت نیروی خارجی، با ائتلاف کارگران و کارمندان و همه زحمتکشان طبقه متوسط و طبقه فرودست ایران، با تضمین برابری زن و مرد، و با حقوق برابر همه گروههای اتنیکی و مذهبی.
میشود نه منتظر حمله یک شبه آمریکا بود، و نه منتظر راه صدساله و گاه به عقب منفعتطلبهایی که خود را اصلاحطلب مینامند.
راه اعتراض، راه اعتصاب و تشکل، راه اطلاعرسانی و سازماندهی، دیالوگ میان گروههای سیاسی دمکرات و نهایتا توافق بر سر حداقل اشتراکها.
فکر میکنم خاوران، حداقل اشتراک ماست.
مادران ما، مادران خاورانند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید