رفتن به محتوای اصلی

دوست و دشمن رژیم و انتخابات آقایش
29.03.2017 - 00:08

آیا ظرف 38 سال تاکنونی روشن شده است که دوست و دشمن شناخته شده رژیم ولائی در کشور کیست؟ یا صف بندی های پی در پی درونی و بیرونی رژیم که بارها دستخوش دگرگونی های ناگهانی شده، برای چیست! و بر پایه ی کدام اصول شفاف و قانونمدار این جابجائی ها پایبند بوده است؟ آیا جنگ های هردو رهبر، و پیدائی جناح های مخالف آنها اصولا ریشه اصلاحی داشته؟ یا دلیل و انگیزه آنها خواست اجتماعی را نشان داده! و یا لااقل این جدال های پیگیر مدافع منافع طیفی از طیف های طبقات را در این ستیزهای بلند نمایندگی کرده است؟ آیا دیپلماسی طنزوار نه شرقی و نه غربی رژیم، یک پایگاه ثابت سیاسی در میان دولتگردانان تاکنونی داشته؟ و در روابط کشور با جهان و کشورهای پیرامونی اصولیتی را برای اتکا به همسایگی مسالمتجویانه شناسانده است؟ به باور من، همه ی پاسخ ها نه هستند. آنهم درست در شرایطی که این ساختار همچون همیشه تمامیتگرا، تکرو، ولایتمدار و آخوندی مانده، و همچنان میان طبقات و لایه های زیرین و برحسب نیاز اینجا و آنجا چرخیده، و بنا بر "مصلحت و ضرورت تاکتیکی"خویش پیوسته، میانجیگری به اصطلاح دولت و امت را پرچم خود کرده و به تبع آن میان شان بسود حکومت مذهبی مانور داده است. ولی حاکمیت خودرآی هیچگاه تعلق خاطر به هیچکدام از طبقات نشان نداده و ندارد. چرا؟ چون: زیربنای دستگاه ولایت فقیه مطلق، پشتوانه و رهبریتی الهی دارد، و ناگزیر بیرون از اراده ی و امیال مردمی ست.

 

بی گمان چالش الهیِ رهبر، دعاوی و قوانین نرمش گریز فرقه شیعی و تیغ زهرآگینِ قضا و احکام کیلوئی این رژیم خشونتگرا، آنهم در یک کشور رنگین مذهب، ملت و فرهنگ، کاملا با خردورزی، رشد دانش اجتماعی و دامنه ی آگاهی ملت ها، و خصوصا در جهان دیجیتالی امروز ما در تضاد و تناقض آشکار با کلیت خود است. و همین نیز، پاشنه ی آشیل نظام تا فردای فروریزی کل بساطش هست. نظام فرسوده ایکه با یکدندگی و تمامیتخواهی، غیرتستیز مانده و بیگانه را برنتابیده و برنمی تابد. و فعلا هم توانسته است بیاری نیروهای سرکوبگر سپاه و بسیج، اهرم های ترور داخلی و خارجی، قتلعام، اعدام، خفقان و زندان، تنها اهداف چندگروه درونی و بیرونی کاست روحانیت و عمدتا خودی را چنان بر اراده اجتماعی مخالفان مسلط و اعِمال کند که موفق شده، ریشهِ اپوزیسیون مرسوم در کشورهای بورژوائی را در داخل کشور بکلی بخشکاند و عملا اپوزیسیون مستقل از رژیم را برجانگذارد و نگذارده است. با اینوجود جناح ها، مدعیان و دشمنان خامنه ای، با باندها و مافیاهاشان بنام اپوزیسیون در برابر سلطنت یا خلافت او وجوددارد؛ اگرچه همگی آنها دوستان دیروز رهبر باشند که بوده اند.

 

تناقض دوستان حاکم دیروز و دشمنان محکوم امروز چه اصلاحجو و چه اصالتخواه باشند، در این است، که همگی با اندک تفاوتی بقای نظام تکقطبی و مذهبی را بی کم و کاست خواسته و می خواهند. آنها علیه مخالفان نظام شیعی هیچ بردباری ناچیزی هم نداشته و ندارند. و در این مقوله حیاتی یعنی"بقای رژیم" که بجان همگی شان وابسته و تنیده شده است، هیچ جناحی دوست و دشمن سرش نمی شود و تدوام حاکمیت اسلامی نقطه مشترک و متفق آنهاست. اگرچه هراز چندگاه و بویژه به گاه انتخابات، که اینک محرک رودرروئی تازه ی آنها شده و بیشتر نیز خواهدشد. دوباره از رهبر گرفته، تا همه سران باندها و جناح ها و وابستگان همه سویه، آنها دوباره و بسان گرگان گرسنه بجان هم می افتند؛ تامگر برای کسب بیشتر ظرف های سیاسی اقتصادی رانتیِ و آتی طیف خود، توسط گوشمالی هائی که بهمدیگر می دهند؛ بتوانند بسهم فردائی خود در ائتلافی دیگر قدری بیشتر بیفزایند. شیوه ایکه پیوسته بین حکومتگران متدوال بوده، و در همین فواصل نیز ممکن شده است که با رسواسازی های دوجانبه، امکان اندکی برای بیداری و هوشیاری توده ای مهیا شود تا کارگران، تنگدستان، جوانان و بیکاران مذهبی هم بی تعصب و جانبداری، بتوانند رهبران خود را بهتر بازیابند و بکمک آن روشنگری ها و افشاگری ها شگفت زده از خوشخیالی های خویش شوند و چشمان شان را به درون نظام فسادها و تباهی ها و چپاول گری های کل سران و سیستم رژیم بازتر بگشایند.

 

البته نبود گفتمان سکولار، پلورال، رنگین و طبقاتی، و همزمان سرکوب عقیده و بیان، در کنار نداشتن حق ابتدائی تحزب آزاد و ایجاد تشکل های مستقل صنفی، حقوقی و فرهنگی پایه های رژیم را در اعماق ناخودآگاه توده ای رسوخ داده، و بدتر از همه کمبود رسانه های نیرومند سراسری و... که فقدان تاریخی و سیاه آن بدرازای ستمگری این رژیم مختنق مذهبی ست، که ستمزدگی حکایت های هولناک و خونینی در این 38 سال از آنها دارد. ستم، نابرابری، تبعیض، زور و کشتار و آسیب های کلان و فراوان اجتماعی و نارسائی هائیکه جملگی در خدمت گسترش و ژرفش ارتجاع یکه تازی بوده است. چراکه: قتل و سربه نیست کردن مخالفان از فردای حاکمیت خود خمینی با ترور سیاسی طالقانی ها و بازرگان ها و اعدام قطب زاده ها آغاز شد؛ که بعدها به احمد خمینی ها، منتظری ها و همین چند ماه پیش به رفسنجانی رسید؛ و شاید فردا نیز نوبت روحانی، احمدی نژاد، خاتمی و یا خود رهبر و دیگران باشد که حکم اش برسد. هیچکس نمی داند چه خواهدشد! از اسرار این رژیم چندان که کافی باشد، آگاهی لازم و رسانه ای تا وقوع حادثه ها کمترین نیز پیدا نیست. و اما ستیز پیدا و پنهان ثروت و قدرت پیگیر و اجتناب ناپذیر در میان سران و همه نوکیسگانِ معمم و مکلا بیوقفه جاری بوده، و چالش صیانت بقای جناح ها را در این دوران های دراز تباهی و خونریزی های مترتب همچنان برپیشانی نظام برجسته کرده است.

 

فاز نوی درگیری ها و صف بندی های انتخاباتی تازه با ستیز پوشیده و دوجانبه ی رهبر و روحانی در موضعگیری های متفاوت نوروزی آنها شفاف و برملا شد. بحران برجام با تهدید تحریم بیشتر ترامپ آغاز خوبی در این سال تازه برای مردم کار، بیکار و تنگدست ما نیست و نخواهدبود. شیپور انتخابات به تحریک و دخالت نهادها و ارگان های لشگری و کشوری بسرعت دامن زده است. امنیت صوری انتخابات در همان قد و قواره ی مصلوب پیشین عجالتا توسط روحانی زیر پرسش گذاشته شده و با بازاداشت گمان برانگیز چند فعال رسانه ای، این نگرانی از فرجام دخالت ها در انتخابات آتی، محور دستور روحانی به وزیر کشور جهت کشف چند و چون موضوع شده است. در همین فاصله گفته می شود که سازمان اطلاعات سپاه و بسیج دست به بازادشت های مشکوک کنونی زده اند. در این میان احمدی نژاد هم بیکار نمانده و راهی اهواز شده و برای جلب پشتیبانی مردمی، تا توانسته پیرامون رد سلطنت خامنه ای و کردنکشی های رهبر سخنرانی جنجالی برپاکرده است. که  این مواضع و هیاهوهای ساختارشکنانه ی او برای رهبر می تواند بسیار سنگین و ناگوار باشد. بخصوص برای رهبر نظامی که دیدگاهش با وی نزدیکتر از رفسنجانی مقتول بود. البته در این فاصله بوده و هستند افرادیکه سنخرانی احمدی نژاد را بیشتر متوجه روحانی کرده اند. اما همه ی ما می دانیم که روحانی و اراده ی سیاسی او آلت دست رهبر است و وی بدون مجوز آقا، بعنوان رئیس جمهور رژیم اش توانائی یک اقدام فردی کوچک را هم ندارد.

 

بنا بر این اهداف و چالش انقلابی ما اپوزیسیون دمکرات، چپ و کمونیست در برپائی بساط انتخابات فرمایشی و دوباره ی رژیم مشخص است، ما انتخابات را رو، طرد و محکوم می کنیم و شرکت در آن را درست خیانت به اراده ی اجتماعی طبقاتی توده ها می دانیم. زیرا: منافع زندگی کارگران و زحمتکشان و تنگدستان و خود ما همچنان در تقابل و تضاد سازش ناپذیر با تمامیتخواهی نظام ایدئولوژیک مذهبی بوده و هست. و براساس تجربه های تلخ تکراری و رسوا، اینک یقین داریم که با انتخابات در این رژیم ولائی، امید به کمترین سمتگیری مردمی، آنهم بسود دستیابی به ( کار و نان و آزادی) جز ساده لوحی نیست و هرگز تحولی در چشم انداز فردا با این ساختار ماجراجو و بدنام میسر نخواهدشد. و جز به سرخوردگی بیشتر، و تداوم مصیبت های فراوان تر مردم زمینگیر و بیدادرس نخواهدآنجامید. همچنانکه تاکنون انتخابات پیشین بسود تغییر قابل تحمل برای زندگی توده ها نبوده و به گشایشی نینجامیده است.

 

همه ی جویندگان و خواهندگان ساختار سکولار، پلورال، فدرال و دمکراتیک که می خواهند در کنار مبارزه ی مردمی و کارگری باشند و سمتگیری ضداستبدادی کنند که امری بسیار حیاتی و سرنوشت ساز است؛ می دانند که رژیم ولائی مانع اصلی دمکراسی فرداست که باید بیاری هم بتوانیم هرچه زودتر او را از سر راه فردای آزاد و آباد همگانی کناربگذاریم. همسوئی و همکاری دمکراتیک و مشترک، و یکدستی مواضع ما در رد و مخالفت صریح در عدم شرکت مردم در انتخاباتبسیار کارسازاست. و بی گمان این همصدائی ها می تواند تنور انتخابات پیشاروی رژیم را خفه و خاموش کند و در صورت همبستگی و یکصدائی خواهدکرد. همه ی ما قربانیان این رژیم خودکامه بوده و هستیم و بقای نظام را چه با رهبر و چه بی رهبر نمی پذیریم، و یا با هرگونه اصلاحات مذهبی که متکی بر بقای حکومت "دینی" باشد و توسط این یا آن جناح له یا علیه هرکدام که باشد مردود دانسته، دیگر هیچ شکلش را نمی خواهیم. تاریخ 38 ساله ی بیدادمذهبی و انتخابات او، جز برای کسب مشروعیت جهانی رژیم، بکارگرفته نشده و برای خواسته های کوچک مردمان بجان آمده ی ما هرگز و هیچگاه پاسخی انسانی و اخلاقی نداشته و ندارد و نخواهد داشت. دیگر نباید گول وعده انتخابات، قول مهره های رنگین رهبر و کل دعاوی نظام ویرانگر و کلیددار تدبیر و امید را خورد.

 

این رژیم دوستدار توده های کار و رنج نبوده و نیست. دوستار هم ندارد، مگر چند مقلد، مطیع، جیره بگیر و کاسه لیسان داخلی و منطقه ای. اما دشمن!؟ آری، این بساط فاسد و ریاکار همیشه دنبال ایجاد دشمنی و دشمن تراشی و دشمن یابی ست.

بهنام چنگائی 9 فروردین 1396

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.