رفتن به محتوای اصلی

نگاهی بە خیزش مردم بانە
10.09.2017 - 14:51

هادی صوفی زادە
تقریبا ٢٠ سال از ایران گریختەام و در یکی از کشورهای امن و آرام اروپا زندگی می کنم. در این مدت دو سال بطور مداوم بە روانشناس مراجعە کردە، با این وجود از کابوس رهایی نمی یابم. در این مدت طولانی بیش از دوهزار بار ( بدون اغراق ) کابوس دیدەام، کە سراغم می آیند، زانوهایم همراهم نمی آیند، تکان میخورم، از خواب می پرم، آهی میکشم و با خود میگویم آخی کە خواب بود. وصیتم این است اگر مرگ زوردرس سراغم آمد بدانید کە نتیجە وارد شدن شوک و وحشتی است کە وجودم را فراگرفتە است و رهایم نمی کند. بدون تردید این وضعیت حال و روز بسیاری از مردم ماست کە زیر یوغ حاکمیت اسلامی بسر می برند.
ابتدا سلام و درود خود را تقدیم مردم با شهامتی می نمایم کە مقابل حاکمیت زورگو ایستادند و حیثیت نبودە آن رژیم را زیر پا نهادند. اما هرچند تا این لحظە جامعە ما بە رویارویی و حماسە خود می بالند و بحث داغ جامعە ماست اما من شدیدا نگران وضعیت آن عدە هستم کە بازداشت و گرفتار آمدە و متعاقبا سرنوشت ما را خواهند داشت.
خیزش مردم بانە تنها یک خیزش عادی نبودە و خیزش در بانە بار معنایی زیادی دارد. بانە شهری آشنا برای مردمان همە نقاط ایران است. قیام مردم بانە بمعنی شکست سیاست امنیتی ـ سیاسی ویژەای کە رژیم درچند دهە گذشتە اعمال نمودە است.
در سالهای اخیر بانە سر زبانها بودەاست اما از نوع منفی اش. شهری کە از قدیم کانون تفکرات ملی و کوردایتی بود در چند سال اخیر از مسیر خود لغزیدە، بە عبارتی دیگر حساب شدە منحرفش کردە بودند. این شهر از همە جهات نسبت بە دیگر شهرهای کوردستان عقب ماندە بود، بلحاظ فرهنگی درجا میزد و تنها بلحاظ اقتصآدی سر زبانها بود.
موقعیت جغرافیایی و مراودات بانە با شهر سلیمانیە بعنوان پایتخت فرهنگی کوردستان عراق، ارتباط با سنندج همچون مرکز اداری و فرهنگی استان، و تهران بجهت بازرگانی و تحصیل وجە ویژەای بە بانە بخشیدە بود و تا اندازەای تمایزاتی با دیگر شهرهای کوردستان داشت. رژیم نیز بنابە ویژگیهای آن شهر برنامە ریزی می کرد. برای نمونە نهادهای امنیتی در مریوان از تضادهای معمولی دو تیرە سورانی و اورامی بنفع خود استفادە میکرد، در مناطق اورامانات از تضاد میان جاف و اورامی، در کرماشان شیعە و سنی، در سنندج شهری و روستایی ، در سقز ترویج اعتیاد و آسیب رسانی اجتماعی، در مهاباد بە بن بست کشاندن آن شهر و کنترل جمعیت، در اورمیە کورد و تورک استفادە اما در بانە رعب وحشت و سرکوب شدید. تفاوت در رفتار حاکمیت از آنجا قابل تشخیص بود کە برای نمونە در همان سالها یکبار پایم بە دادسرای شهر مهاباد باز شد. برایم بسیار جای تعجب بود کە مردم در دادسرای مهاباد بە آسانی با قاضی، دادیار و نگاهبانان سخن می گفتند و حتی لجالت و پرخاشگری میکردنند، مواردی کە در دادسرای بانە بحث سر و بسیار هزینەبردار بود.
بانە خارج از تاثیرپذیری و تاثیرگذاری بر کورستان عراق، در چند سال گذشتە تاثیرپذیری و تاثیرگذاری زیادی بر کوردستان ترکیە داشتە و گذاشتە است. کم نیستند جوانان بانەای کە در صفوف حزب کارگران کوردستان ترکیە مبازرە می کنند. مردم این شهر پوشش لباس کوردی و اصالت زبان کوردی بعنوان نماد هویت ملی خود را حفظ کردەاند و کمتر تحت تاثیر فرهنگ مرکز قرار گرفتەاند. در دهە شصت هجری برای مدتی برخی جریانات چپ نظیر فدائیان اکثریت و حزب تودە حضور داشتند اما اغلب طرفداران آن بە دامن ناسیونالیسم کوردی بازگشتە و ممکن است کسانی باشند کە کماکان برخلاف جریان آب شنا می نند.
تا اواخر دهە شصت هجری نشاط اجتماعی، یکرنگی و همدلی میان مردم زیاد بود. فقر بود اما کمک بە فقرا هم زیاد بود. اما بعداز آزادی کوردستان عراق، رژیم برنامەهای خشنی برای تسلط بر اوضاع پیادە و نبض جامعە را در دست گرفتند. از آن دورە ببعد دهها و صدها جوان بخاطر گرایشات ملی، فعالیتهای سیاسی و حزبی دستگیر، تبعید و یا راە تبعید اجباری را برگزدیند. میانە سالهای ١٣٧٤ تا ١٣٧٦ بیش از چهارصد نفر از مردم تهیدست بانە کە از طریق مرزها امرار معاش می کردند روی مین رفتند و یا هدف شلیک سربازان نظآم قرار گرفتند. در دهە هفتاد هجری بانە مرعوب و بی رمق شد. فقر شدید بر بانە تحمیل و فضای سیاسی هم بە حداقل رسید.
بدنبال روی کار آمدن دولت خاتمی جنب و جوش سیاسی ـ فرهنگی آغازشد و برخی شهرهای کوردستان نیز در این دایرە قرار گرفتند اما بانە کماکان بی رمق ماند. افرادی کە تحت تاثیر اصلاح طلبی مرکز قرار گرفتند از انگشتان دست تجاوز نمی کردند. نهادهای مدنی و زیست محیطی و از این قبیل وجود نداشت.
در همان ایام دو موضوع در بانە اتفاق. اولی ایجاد بازار پیلەوری و دوم تظاهرات مردم برای حمایت از آقای عبداللە اوجالان و ابراز خشم از دولت ترکیە.
بازارچە پیلەوری در سالهای گذشتە در بلوچستان تجربە گردیدە بود و دولت موفقیتهایی از آن بدست آوردە بود. دورانی بلوچستان قطب اقتصادی ایران محسوب میشد. آن منطقە مسیر ترانزیت کالاهای چینی، هندی و پاکستانی و دیگر کشورهای شرق آسیا بە مرکز ایران بود. رژیم ایران با گشایش بازارچەهای مرزی بازار آن منطقە را کنترل و فقر شدید بر مردمان آن منطقە تحمیل نمود. بگونەای کە امروزە بلوچستان فقیرتر از کوردستان است. همین سیاست در کوردستان نیز اجرا شد و دولت با افتتاح بازارچەهای مرزی دست در گلوی مردم نهاد و خارج از توزیع فقر با استفادە از بهانە ترددهای مرزی مردم را وابستە بە خود نمودند. از این ببعد مردم ما از موضوعات سیاسی دور و حتی در بسیاری مواقع کە شهرهای دیگر سر بە شورش گذاشتند بانە آرام بود.
بازارچەها برای درصد بسیاری کمی بویژە کسانیکە با نهادهای دولتی و امنیتی همکاری می کردند نان آور بود، اما بە قیمت فشار بر اکثر جامعە و ایجاد شکاف اجتماعی ـ اقتصادی. صنعت توریسم کە در جهان بە رشد فرهنگی می انجامد در بانە نتیجە عکس داد. حجم مسافرت بیش از حد مردمان نقاط دور و نزدیک ایران بە بانە فرهنگ سازی ایجاد نکرد و آسیبهای اجتماعی با خود آورد. تا آن سالها در بانە از اعتیاد و مواد مخدر خبری نبود اما بعداز آن توزیع مواد مخدر همەگیر شد. در ضمن توریستهای ایرانی پاساژهای آن شهر را نماد رونق اقتصادی بانە میدانستند، ناآگاە از فقر شدیدی کە زیر پوست شهر نهفتە بود و اینکە پاساژها با خون کولبران بە کالاهای لوکس مزین گشتە است.
نکتە اصلی اینکە، بازارهای مرزی جنبە سیاسی دارند و با تحولات آنسوی مرز مرتبط است بنابراین با نگرش سیاست رژیم بە کوردستان عراق شرایط بازارچەها نیز تغییر میکند. همزمان با تحریم اقتصادی دولت مرکزی عراق علیە کوردستان، رژیم ایران نیز برای فشار بە آن اقلیم صادرات بسیاری از کالاهایی مورد نیاز را ممنوع و این مسئلە فرصتی برای کولبران فراهم نمودە تا همان کالاها را از مناطق صعب العبور بە آنسوی مرز حمل و از آنطرف هم برخی کالاها را وارد نمایند.
البتە این تنها یک بعد قضیە است و سیاسهای کلان رژیم در کوردستان بسیار عمیقتر از آن هست کە تنها بە مرز بستگی داشتە باشد. یکی از سیاستهای رژیم ناچار نمودن مردم بە کوچ اجباری بە مناطق مرکزی ایران تا از این طریق در بافت دموگرافی وجمعیتی کوردستان تغییر ایجاد کند. طبق آمار رشد جمعیت استان کوردستان منفی بودە و هم اینک از جمعیت ٧ میلیونی کوردستان قریب دومیلیون جویای کار در مناطق مرکزی ایران سرگردانند. این جمعیت جویای کار بە مرور زمان هویت ملی خود را از دست دادە و در جامعە مرکزی ایران ذوب میشوند و بعدا منورالفکران ایرانی !! آنرا بنام درهم تنیدگی جامعە ایران اعلام میدارند. صد البتە کشتار کولبران و کوچاندن مردم با فتوای مراجع دینی انجام و مجریان آن بر اساس آن فتاوی بە روی مردم شلیک می کنند.
کوتاە سخن، از بدو تظاهراتهای سقوط رژیم شاە ، تظاهرات مردم بانە در١٣٧٧ برای حمایت از آقای عبداللە اوجالان، خیزش اخیر از همە معنادارتر بود. نقش سوسیال میدیا مهم بود و رژیم سیستم انترنت کوردستان را قطع کردە بود. خیزش اخیر نشان داد کە آستانە صبر مردم حدودی دارد و با خشم خود اعتبار لرزان آنان را نزد مردم جهان متزلزل می کنند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

هادی صوفی زادە

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!