را در بوق و کرنا کردند
سرائیلیها میگفتند که حملاتشان را در پاسخ به راکتپرانی نیروی قدس سپاه پاسداران به بلندیهای جولان - که در اشغال اسرائیل است - شروع کردهاند. این روایت در صدر اخبار بسیاری از رسانههای بینالمللی قرار گرفت.
اما همزمان روایت دیگری هم مطرح بود که در روزهای بعد به رسانههای پرنفوذی مانند نیویورک تایمز هم رسید. در این روایت حمله اول را اسرائیل شروع کرده بود و نقطهای در خاک سوریه را هدف گرفته بود.
سوریها با اعلام کشته شدن سه نفر در حملات اسرائیل، مسئولیت حمله راکتی به مواضع اسرائیلیها را به عهده گرفتند.
گروه دیدهبان حقوق بشر سوریه مستقر در بریتانیا هم خبر داد که در حملات اسرائیل - که به ادعای وزیر دفاعشان در سوریه را هدف گرفته بود - ۱۱ نیروی ایرانی کشته شدند.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، ویدیویی منتشر کرد و هشدار داد که ایران خط قرمز را رد کرده است. نام قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه و نیروهای تحت امرش از هر رسانه و تریبونی بلند بود. آمریکا و بریتانیا "حمله ایران به خاک اسرائیل" را محکوم کردند و اروپاییها هم که میخواستند هر دو طرف خویشتندار باشند، نوک پیکان انتقادشان به سوی ایران بود.
همه این واکنشها و اتهامات درست بعد از خروج آمریکا از توافق هستهای و بلاتکلیف شدن برجام بود.
سپاه چه کرد؟
فرماندهان سپاه که متهم اصلی اسرائیل و غرب و رسانههای جریان اصلی جهان بودند و بقیه مقامهای لشکری ایران تا الان لام تا کام درباره حملات اسرائیل در سوریه سخن نگفتهاند.
گویی دو طرف جا عوض کردهاند. اسرائیل که سالها در برابر اتهام "کشتن دانشمندان هستهای" و "پدر موشکی ایران" یا "خرابکاریهای" دیگر سکوت کرده بود، اینبار جنگ تبلیغاتی راه انداخته و در مقابل، فرماندهان و مقامهای حکومتی ایران سکوت کردهاند.
تنها واکنش رسمی که در آن هیچ اشارهای به اهداف مورد حمله و اتهامات اسرائیل یا تلفات احتمالی ایرانها نشده بود، سخنان سخنگوی وزارت امور خارجه بود که حمله به سوریه را محکوم کرده بود.
حملات به سوریه تنها دو روز بعد از خروج آمریکا از برجام و در شرایطی انجام شد که ایران، نگران از آینده این توافق، چشم امید به بیانیههای همراهی و پایبندی اروپاییها و چین و روسیه دوخته بود.
تکلیف اسرائیل از روز اول با این توافق روشن بود: تلاش بیوقفه و لابی بیامان برای پایان دادن به آن
تضعیف اهرم اروپایی
اروپاییها که بلافاصله بعد از اعلام خروج دونالد ترامپ، با بیانیهها و اظهارات متعدد از تعهدشان بر ادامه برجام گفته بودند، بعد از تحولات ۲۰ اردیبهشت در سوریه مجبور به انتقاد از ایران شدند.
در این شرایط فرماندهان نظامی ایران ترجیح دادند به جای پاسخ به ابهامات و اتهامات اسرائیل درباره سوریه، ماموریت خود را به انتقاد از برجام به بهانه خروج آمریکا تغییر دهند.
آنها گفتههای آیتالله خامنهای، فرمانده کل قوا را سرمشق خود کردند و با کمی پیش و پس کردن آن ابراز تردید درباره آینده برجام را شروع کردند و حتی از تمام شدن کار آن حرف زدند.
در اولین اظهار نظرها حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه جدایی اروپا از آمریکا در برجام را کافی ندانست و گفت که اروپا نمیتواند از تبعیت سیاسی آمریکا خارج شود.
حق نشر عکسAFPImage captionآتش زدن پرچم آمریکابا نقش برجام؛ خروج آمریکا از برجام برخلاف حمله اسرائیل به 'مواضع ایران' در سوریه واکنش گستردهای داشت
محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه هم خروج آمریکا از برجام را تبریک گفت و تکلیف خود را با این توافق روشن کرد: "روشن است که اروپاییها نمیتوانند میان ایران و آمریکا مستقلانه تصمیم بگیرند و آنها وابسته به آمریکا هستند. آینده برجام روشن است و راه پیشرفت کشور بهرهمندی از توانمندیهای داخلی است."
آقای جعفری امروز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت هم برجام را "بستری برای نهادینهسازی تحریمها" خوانده و گفته است "مشکل ایران کسانی هستند که عاشق غربند و نمیخواهند بپذیرند که غرب فایدهای برای اقتصاد ایران ندارد. اولویت اول ایران پس از خروج آمریکا از برجام باید استقلال از غرب باشد."
این سخنان همزمان بود با آغاز سفر سه روزه محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران برای گفتوگوی فوری با طرفهای غیر آمریکایی برجام از جمله سه قدرت اروپایی که با هدف نجات برجام انجام میشود.
سپاه که در مقابل اتهامات اسرائیل در سوریه سکوت کرده، در انتقاد از برجام و ابراز تردید درباره آینده آن از هیچ تریبونی دریغ نکرده و با فشار داخلی بر دولت ایران، مسئولان را در منگنهای قرار داده که سوی دیگرش فشارهای خارجی و اسرائیل است.
حق نشر عکسDEFAPRESS.IRImage captionفرمانده کل سپاه پاسداران برجام را "بستری برای نهادینهسازی تحریمها" خواند
چرا سپاه در واکنش به حملات اسرائیل در سوریه سکوت کرد؟
برای سکوت سپاه در سوریه سناریوهای مختلفی در رسانهها و از زبان ناظران و کارشناسان مطرح شده است.
اول این که هر گونه اذعان به هدف قرار گرفتن گسترده پایگاههای ایرانی در سوریه بدون پاسخی درخور، به ضعف نظامی این نهاد تعبیر میشود.
از سوی دیگر ایران تا الان هدف قرار گرفتن مواضع خود را در سوریه تکذیب نکرده است. اگر اتهام دخالت در حملات راکتی به مناطق تحت اشغال در اسرائیل را رد کند، باید درباره ادعای دیگر اسرائیل یعنی حمله به پایگاههای خود در سوریه هم توضیح دهد.
چنین اظهار نظری به معنای اذعان به داشتن پایگاههای گسترده در این کشور خواهد بود، در حالی که جمهوری اسلامی همواره حضور نظامی غیرداوطلبانه در سوریه را تکذیب کرده و گفته است که حضورش تنها مستشاری است.
دفعه قبل هم که پایگاه تی-۴ در سوریه هدف گرفت و ایران به کشته شدن چند نفر از نیروهای خود اذعان کرد، آنها را مستشاران نظامی معرفی کرد.
احتمال دیگری که بعضا در میان رسانههای محافظهکار در ایران مطرح شده، تدارک سپاه برای پاسخی برنامهریزی شده و نه "عجولانه" به حملات اسرائیل است. این احتمال در حالی مطرح شده که سالها است سپاه ادعا میکند که موشکها و تجهیزات خود را برای پاسخی "دندانشکن" به اسرائیل مهیا و آماده کرده و به محض آن که اسرائیل دست از پا خطا کند، آنها را به کار خواهد برد. شاید از نظر این فرماندهان هنوز اسرائیل "آن طور که باید و شاید" دست از پا خطا نکرده است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید