رفتن به محتوای اصلی

ابهام حقوقی در مقوله تجزیه طلبی

ابهام حقوقی در مقوله تجزیه طلبی

آقای دوشکی بیانات شما کاملا متین، اماجنابعالی درصدورحکم فی مابین دوجریان که یکی ظالم وستم گرودیگری ضحیه،جمله ای بکار برده ایدکه عدالت ونظرتان را بقول حقوقیون مخدوش می کند،مستحضرید که هرحکمی اگرنکته ای را در ابهام بخواباندویاجمله ای عدالت رای قاضی را مخدوش کند، رای محکمه را ولو درچند مورد عادلانه صادر واحقاق حق کند،همان یک ابهام حکم قاضی را متزلزل وقابل نقض ودرنهایت شکننده می کند،نتیجتابا دادن حق اعتراض به متضرر، اعاده دادرسی را الزام آور می کند.

برادر ارجمند آقای دوشکی شما نوشته اید=(از سوی دیگر نیز برخی از نیروهای تند و ناسیونالیست قومگرا نیز با کمال خشنودی هیزم بیار این معرکه شده اند، تا آتش نزاع قومی را برافروخته نگه دارند. در نتیجه انتقاد به هر دوسو وارد است، و نگارنده نیز سالها سوزن انتقاد خویش را بسوی قومگرایان افراطی نشانه رفته و متقابلاً مورد “لطف و عنایت” آنها تا مرز تهدید قرار گرفته است. اما بعقیده من بخش بیشتری از سرزنش باید متوجه آنهایی باشد که تمامی ابزار رسانه ای، امکانات و اهرم های قدرت و نفوذ را در ید انحصارگرانه خود دارند و منتقد را با شلاق تکفیر “تجزیه طلبی” و “وطنفروشی” سرکوب می کنند. نتیجتا ً باید در مورد آنها از جوالدوز انتقاد استفاده کرد، زیرا یکی از عوامل مهم برای رشد تفکر تجزیه طلبی، عملکرد بغایت تبعیض آمیز این “ا ازما بهتران دو آتشه است)

آقای دوشکی در نوشتاری که جانب حق وحقوق یک جمعیتی آنهم میلیونی مدنظر است واین حقوق ضایع شده، شامل همه افراد (زن ومرد)از کودکی تاپیری وگستره آن شامل چندین نسل(قریب یک قرن)شده ومی شود،سزاوار نیست که آنان رامصغرانه قوم گرا وناسیونالیسم تندوبدتر ازآن آتش بیاران معرکه بنامید،آقای دوشکی درمقام حکم وحکمیت، نمی شودیکی به میخ ویکی به تخته کوبید،برای داشتن دوطرف دعوی به هردو بگویی شما درست می فرمائید.

مثلا اگرنخواهیم خواسته چندمیلیون سنی کورد وبلوچ رابه حد ساخت یک مسجد سنی درطهران تنزل دهیم،باید خواسته بحق مردم بلوچ که از کودکان معصوم وقبل ازوجوب نماز شروع میشودمطرح کرد،این درحالی که همه می دانند راه مسجد و دانشگاه ازمدرسه ای می گذردکه باید فرزندان 5و6وساله به آنجا رفته وقبل از نماز ، به زبان مادر که زبان بهتر دانستن است،درس بخوانند.والی ساختن یک مسجد سنی در طهران و وسط صدها مسجد وحسینیه وتکایا که هنوز مداح ومنبریش به صحابه پیامبر (ص) ومعتقدات میلیونها سنی کورد وبلوچ بدو بیرا گفته ومی گویندوآنان را خالد فی النار می پندارند،فایده ای بغیر ازافزودن  کینه وکراهیت ثمره ای ندارد.مضافا مگرعرب وتورک شیعی چه خیری ازمساجد وحسینیه های مصادره شده دیده اند، که سنی ها ازیک مسجد ببینند.و....

آقای دوشکی اگر لحظه ای به عمق وپهنای محرومیت عمدی وبرنامه ریزی شده کودکان چندین نسل از بلوچها،عربها،تورکها وکوردهاو...ازتحصیل به زبان اصلی ومادری فکرکنیم،آیا درقبال چنین جنایتی که قبل از هر کس کودکان معصوم را که هنوزنماز ومسجد رفتن برآنها واجب نشده نشانه رفته، می توان جبران کرد؟

همگی مطلعند که مسئولیت چنین جنایتی  تنها متوجه سردمداران رژیم های حاکم برطهران نبوده ونیست، بلکه متوجه کسانی است که با استفاده از چنین تبعیض 87 ساله وفاحش، با زبان مادری(فارسی) تحصیل کرده، مهندس،دکتر،اقتصاددان،مدیر ووزیر شدند،اما من وشما های عرب وبلوچ راهی بغیر از امربری برای رئیس ومدیرویا بعلت بی کاری وفقر مهلک واسطه ای برای قاچاقچی طهران نشین با عاقبتی اعدام پائین دست وتبرء بالادست نداریم.

وطامه کبری وجنایت عضمی آنجاست که همین مهندسان ودکترها ومصیبت بارتر حقوق دانان این مجموعه، بیانیه60 نفره ای صادرو برفحوای نژادپرستانه آن صحه می گذارند،متاسفانه با چنین انگیزه ای بر دروغ و جعلیات پهلویون سبابه می زنند. یادمان نرفته که یکی از همفکران ایشان با خیانت در امانت به  کتابخانه ای در بریتانیا وبقصد از بین بردن تاریخ مردم عرب اهواز، کاعذهای کتاب امانی را جوید،همین خوی نژادپرستی او را به دادگاه کشاند،آیا قابل تصور است که شخصی پس از سالهاتحصیل وزندگی دراروپا (لندن) چنین خیانتی به قدسیت امانت وکتابخوانی کرده ، برای ازبین بردن تاریخ دیگران ،سندواوراق ونوشته ها را با دندانهای مصنوعی بجود،حال تصورکنیداگرروزی این پست اندیش نژادپرست، بجای لندن پایش به احوازومحمره برسد وبا پول نفت غارت شده نفت ، کلاشینکف وتیربار بدست گیرد،با من عرب چه خواهد کرد،مطمئا باشید کسانی جنایتهای محمره 1979 وسه برادر عرب وپسر عمویشان (حیدریها)رااعدام کرده اند از همین مشرب تغذیه می شوند.

آقای دوشکی اینگونه افراد جناحی از بنیاد ونهاد نژادپرستی هستندکه متاسفانه با استفاده از امکانات حاصل از همان تبعیضات فاحش در تحصیل (اگرنخواهیم شکی به اموال بعضی ها بکنیم)وبا درآمدهای ایام سلطه برمقدرات وغارتهای ذخایر غصبی و باچنین افکار ضدبشری،کانالهای تلویزیونی وصدها رسانه راه انداخته،شبانه روزی فحوای نامه 60 نفره را سالهای سال ترویج می کنند.

اساس ستیزنامه خود را مردم عرب قرارداده اند،درحالی که تمام تجاوزات تاریخی به ایرانشان را فراموش کرده،فقط فتوحات اسلام محمدی راجلویی دیگر داده اند، همچنان قدرنشناسی کرده برطبل کراهیت می زنند،تا  تنور رضا پهلوی کودتاچی را با آتشی خانمان سوزتر هیزم بارمیی کنندوبرای پس از رژیم فعلی آماده سوزاندن کورد وعرب و...کنند.لطفا برای یک بار یوتیوب ونسخه 84 هالو وخدای عرب مصطفی بادکوبه ای را بشنویدونگاهی به حظار انداخته ببیند برای کتابین بیت از شعر آنان کف ممتد می زنند،آنهایی را می گویم که بخواطر هجوم رضا پهلوی وسرکوب وکشتار غیر فارسها شعر وافردوسیا می نوازند.این جناح از بنیاد نژادپرستی  همزمان وهمدست همین رژیم از عضو حزبیشان که جنایت محمره رقم زد اسطوره ساخته، عکسش را بر تارک سایت جبهه ملی می چرخد..

آقای دوشکی مستحضرید که مردم با چه ایمان واعتمادی به خمینی وآخوندها سرازیر خیابانها شده شاه ووارث کودتاهها را سرنگون کردنداما متقابلا خمینیون چه سوء استفاده هایی که از این اعتماد نکردند،بیاد داریم که چگونه خمینی وحاشیه اش(رفسنجانی و....)با سوارشدن براعتماد ناشی از احساسات کور مذهبی مردم، اشخاص مهم وموثری مثل مرحوم مهندس بازرگان،طالقانی وسحابی ها را حذف کردندوصحنه را از این افراد که مطمئنا نمی توان آنان را با کسانی که سلطه را غصب کردندمقایسه کرد، اگرچنین کنیم قطعا قیاس معاالفارق کرده ایم،دیدیم که شترخواباندن ها با بار بکجا ادامه داشته ودارد..

درجناح دیگر بنیاد نژادپرستی همین آخوندهای غاصب السلطه هستند،سردمداران وروحانیون  سجاده پهن وعمامه سیاه وسفید که جای مهررا باداغ کردنها برپیشانی گذاشته، تسبیح بدست بس بس کنان،روزی ما را از نزدیک شدن به کمونیستها برحذر کرده،آنان را ملحد آنان وآنچه دارندرا نجس می دانستند،هزاران جوان به صرف داشتن چنین عقیده ولو درحد شک وتردید اعدام کردند،حال از پارچه پیجامه تا عمامه شان را ازچین کمونیست واسلحه را ازروسیه وارث مارکس وارد می کنند،پس از سالها مرگ براسرائیل وآمریکا نه تنها مک فارلین و ایران گیت وکنترا،بلکه اکنون وهمزمان با کشف دست نشاندگان اسرائیل بازار میوه پل تجرش وهمه جمهوری اسلامی با آلبالوی باغ صهونیسم مزین شده است

 لمس بی وضوء قرآن را برمسلمانان حرام کردند،حال چندین سال است که نه تنها کار تولید سجاده وتسبیح ، بلکه چاپ قرآن را به چین کمونیست بی خدا سپرده اند،درجایی مدعی دفاع از مردم بحرین ودرجایی دیگر ازبشار اسد جنایتکار حمایت می کنند.پس ازچین یک ونیم میلیاردی دومین کشور اعدام گرهستند،همه اعدامها را با هزینه کردن حدیث وآیه انجام دادندومی دهند..

این جناح ازنژادپرستان استفاده ای چندمنظوره از حدیث وآیه وروایت کرده،روزی سرکوب وقتل کوردها ،روزی سرکوب ما عربها وروزی ترکمن وبلوچها وتورکهاو...طبق تفسیر خودشان تجویز واعمال می کنند،،روز دیگرولو کمی آهسته تر مخالفینشان را در طهران وغیره حتی از قوم خودرا با چنین تفسیر وتحلیلهایی به اجراء درآورده سرکوب می کنند..

اما این دوجناح نژادپرست اگر در خیلی از موارداختلافی ولو عمیق دارند، اما نقطه اشتراک آنان نژادپرستی بوده ومتاسفانه هنوز هم استمرار دارد،بهترین دلیل را می توان در عکس العملهای اکثر اپوزسیون درقبال اعدامهای اخیر جوانان عرب دید..

آقای دوشکی صرف نظر ازذینفعان، ما نمی دانیم منظورشما وبعضی (غیرفارس)از تکراراصطلاحی غیرحقوقی( تجزیه طلبی) وتعبیه آن بعنوان اتهامی مجرمانه چیست ؟وچرا تحت تاثیربدعت ومقدساتی کاذب والقائاتی تصنعی با مشربی نژادپرستانه قرار گرفته اید؟مگر شما معتقد به حق تعیین سرنوشت واعلامیه جهانی حقوق بشررا قبول ندارید؟ چرا نژادپرستان حیله گرو نفوذی دررسانه ها، خصوصا قبل وبعد ازهر اعدامی برای بستر سازی چنین جنایت پای غیر فارسها را به این ورطه کشانده،با طرح سئولات جهت دار  واخذ جوابهای پیش بینی شده، مستقیم وغیر مستقیم با تعبیه چنین مفهوم غیرحقوقی (تجزیه طلبی)  حق مسلم تعیین سرنوشت را دچار ابهام کرده وبا دلیل خرج شاهدا من اهله ذهنیت وافکار عمومی ایرانیها وخارجیان متمایل به آنان  را برای ارتکاب چنین جنایتی (اعدام ها)مهیا سازند.یا با نوشتن مقالاتی باعث جری شدن نژادپرستان می شوند.

بارها  در رسانه های داخل وخارج  چه قبل وچه بعد از اعدامها شاهدچنین  تبلیغات سوئی  برای تحت الشعاع قراردادن یکی از حقوق مسلم را تحت عنوان اتهام تجزیه طلبی تعبیه وترویج می کنند،آقای دوشکی جالب است که شما چنین حقی را برای جدایی فرزند  از حاضنه پدر را بنوعی توجیه وبرسمیت می شناسید.پدری که شرعا برفرزند قاصر خود ولایت دقهری داردوبه گمانم این حق ولوبشکلی محدودتربرای پدرومادر محفوظ است .هر ظلمی را که پدربا درنظر گرفتن جانب عاطفی درحق فرزندش مرتکب شود،قطعا از 15 تا 18 سال فراتر نمی رود،مضافا ماهیتا قابل مقایسه با ظلمی وستمی که عده ای با آمدن از صدهها کیلومتروبا وورود مسلحانه به سرزمین اباء واجدادی مردم بومی که اصالت ونسب هیچگونه رابطه ای با آنها ندارند.تابی عدالتی و ناملایمت پدرانه فرسنگها دوروقیاس معاالفارق است.

آقای دوشکی ، نژادپرستان  نه تنها چنین حقی را برای جمعیت میلیونی غیر فارس، آنهم پس از87 سال تحمل ظلم وستم  جانکاه ومهلک که عاقل وبالغند برسمیت نمی شناسند، بلکه چنین حقی(حق تعیین سرنوشت )رابا کلمه ای  تحت عنوان تجزیه طلبی وتدویل آن با عباء ولفافه دوختنی خودشان، اتهام انگاری نموده، متاسفانه خیلی از آنسیمیله شدگان را همراه خود کردند. 87 سال ماهیت هجومی ونژادپرستانه را پنهان، گاهی باسوارشدن بر قدسیت شیعه گری کورد وبلوچ وترکمن سنی را سرکوب ،گاهی مردم عرب اکثرا شیعه را یکبار بجرم خلق عرب بودن واکنون بجرم سنی شدن، پای بعضی ازغیرفارسها را بطمع ذخایر نفت که 87 سال درحال غارت آن هستند،کشاندند،تا نظر موافق وبستراعدامهای فله ای جوانان عرب را مهیا سازند.

  متاسفانه شما هم برمبنای چنین اتهامی دفاع غیرفارسها از حقوقشان را معرکه وآتش بیاری ترجمه کرده، دانسته وندانسته به کمک زمینه سازانی میروید که اعدام جوانان عرب را فقط در حد خشونت موجه پنداشته وتبلیغ می کنند. یا خبرها را کتمان وتحریف می کنند.

آقای دوشکی بقول حضرات شوربختانه آن است که با توجه به آنچه می بینیم،می شنویم ومی خوانیم ، طمع نژادپرستان به گسترش چنین اندیشه ای نه تنها کم نشده،بلکه وحدت نظر بین الجناحین(نژادپرستان درسلطه وخارج آن)نیازی بدلیل ندارد،واضح ترین سند آن هماهنگی هایی بین دوجناح در اعدامها اخیر که از کتمان مصوبه اتحادیه اروپا در مورد غیر فارسها وظلمی که برمردم عرب رواشده محسوس است که همچنین ادامه دارد.

آقای دوشکی 33 سال پیش از دو اصل 15 و19 قانون بی اساس(برابرباهیچ) کلاهی بدست نژادپرستان کرواتی وعمامه دار بافته وبر سرغیر فارسها رفت، این کلاه ابزاری بود که روزی کاندید این جناح رژیم وروزی کاندید دیگر جناح ، رنگی دگر زدند و برای کشاندن ساده لوحان به صندوقهای رای بارها وعده اجرای آن داده شد،پس از تکیه برکرسی های اکثرا فرمایشی، این دواصل به بایگانی راکد رفته،جناب خاتمی پس از 8 سال ریاست جمهوری برای فرار از مسئولیت خود را آبدارچی بیش ندانست،اما در سرکوب مردم عرب احوازی (اهوازی) تا آخرین لحظات رئیس جمهور بود.

همزمان با ریاست محمد خاتمی وذره نفس سوپاپی که به بعضی از رسانه های غیرفارس داده شد،یکی از اعضاء ارشد جبهه ملی نامه ای که فحوای بیانیه 60 نفر اخیر را داشت به خاتمی نوشت و اورا از دادن چنین نفسی به غیر فارسها برحذر کرد.حال با چنین شرایطی که امید به تغییر آن نمی رود، بلکه بدترهم شده،عده کثیری تحصیل کردگان فارس پس از سالها زندگی در کشورهای دمکراتیک هنوز تن به الفبای حقوق بشرنمی دهند،خون غیر فارس روزی به بهانه خلق عرب ، روز دیگر تحت عنوان وهابی  وبا خلق قدسیتی جمکرانی و تمامیت ارضی مباح می کنند،آنگاه هر طالب حقی که در تظاهرات مسالمت آمیز دستگیر شود،بجرم حقی که به آن اتهامی من درآوردی(تجزیه طلبی) زده وتعبیه کرده اند،با دمی بارد و فله ای اعدام می کنند.یا بامهیا کردن فیلمهای مهندسی شده وپخش آن توسط کانالهای امثال پرس تی وی زمینه قتل جوانان عرب را زیرشکنجه آماده می سازند.

باید پذیرفت که یکی از موفقیتهای نژادپرستان آنسیلیمه کردن غیر فارسها وهمراه کردن آنها در رسیدن به اهداف نژادپرستانه است ومتسفانه  به این زودی ازآن رها نخواهیم شد،زیرا این تحلیل رفتگان را دردوبعد اسلام گرا وغیر اسلامی مشاهده می کنیم،این درحالی است که در87 سال گذشته نه تنها تمایلی از نژادپرستان  برای تمکین درقبال حقوق بشر نمی بینیم،بلکه به نوبت ماشین آدم کشی وسرکوب غیر فارسها ادامه دارد،در حالی که رژیم درحال اعدام کردن است،عده ای دیگرمثل اکبر گنجی با فراموش کردن سالهای 57 تا 59 که ازطهران بقصد سرکوب کوردها به کردستان رفته بود،باردیگرو درفقدان کلاشینکف، قلم مسموم خود را بکار گرفته ، وقیحانه غیر فارسها را تهدید به خونریزی کرده ، برای لحظه پس از سقوط این رژیم زمینه جنایتی دیگر را مهیا سازد.

این چنین است که عده ای با القاب مهندس ودکتر آنهم درعصر انترنت وماهواره باشعاری عوام پسندانه(به اختلافات قومی دامن نزنید) با محتوائی نژادپرستانه همراه با تزریق جعل ودروغ  صادرو با چنین پست اندیشگی قصد تقویت لانه خود در خبرگزاریها را دارند،ازکارکنان فارس بی بی سی و...می خواهندتا به پیروی از چنین ایده زشت وناپسند،ضمن خیانت به امانت درشغل وحرفه از دعوت آقای دوشکی وخصوصا چند عرب به بی بی سی خودداری کنند،تا با محدود کردن بیشترحضورغیرفارسها دراستدیو بی بی سی، آن روزنه کوچکی را که بی بی سی بقصد حفظ ماء الوجه باز گذاشته،بر روی دو الی سه نفر عرب اهوازی ببندند.

آقای دوشکی نباید جا پای کسانی بگذاریم که با انگیزه هایی مخصوص بخود،اعلامیه جهانی حقوق بشر را یک خط درمیان می خوانند،روزی از دین و روزی دیگر از کنوانسیونهای مصوب نهادهای بین الملل استفاده ابزاری می کنند،خود را مدافع حقوق زنان وکودکان جا زده ولی وقتی نوبت حقوق زنان وکودکان عرب می رسدمثل خانم مهرانگیز کار فقط یاد سرشیرزنان عرب می افتد،اماسخنی از محرومیت نابودکننده آن زنان وکودکان نشسته برذخایر نفت وگاز وعمق فاجعه محرومیت عمدی از تحصیل به زبان مادری نمی نویسد،فقط به گفته احواز یا اهوازآن جوان عرب حساس شده، عمدا وجهت دار در مورد ح یا ه قلم فرسائی میکند؛بقیه مقصودش را به امثال گنجی ها محول می کند.اما به اعدام سه جوان هنوزعکس العملی نشان نداده اند.

آقای دوشکی باید مجاملات وتعارفات ورودربایستها را کنارگذاشت،همانطور که حاصل ضرب 2در2 می شود4 پرواضح است کسانی که به حقوق بشر با مبدء تساوی تن نداده وتمکین نمیکنند نژادپرستند، چه رسد آنان که پرده حیاء را دریده،درحال ترویج وتزریق پست اندیشگی نژادپرستانه خود بوده وبا گفتار ونوشتاررسوایی تبلیغ چنین اندیشه زشت ومطرودی را به تن مالیده اند.

آقای دوشکی دور ازانصاف است که مردم وجوانان غیر فارس را که به تسلسل چند نسل، استخوانشان زیرشکنجه محرومیت وتبعیض از نوع وحشیانه(نژادپرستانه)آن قرار داشته وخورد شده،با اتهام انگاری وباعنوان مبهم وغیر حقوقی(تجزیه طلبی)به آنها تقصیری را ولو ناچیز تحمیل وبرای برائتمان ،همفکران خود را کثیر واین جوانان شجاع که درقبال رژیم شجاعانه ایستادگی وبا دست خالی مقاومت می کنند، معدود قلمداد کنیم ،اما پس از شهادت این عزیزان درزیر شکنجه واعدامهای بی محاکمه خدایی ناکرده اشک تمساح ریخته موج سواری کنیم.نباید به رفتار دوگانه رژیم تشبیه شویم ، روزی مبارزات مردم سودان جنوبی را به تحریک اسرائیل قلمداد می کرد،امااز اولین کشورهائی بود که استقلال سودان جنوبی را برسمیت شناخت.

 رژیم روزی جوانان عرب و بلوچ را بعلت یک سفرعادی به پاکستان یا یک کشور عربی  برای دیدار بستگان را جرم دانسته ،آنان را دستگیر وپرونده سازی می کند،اما تشکیل یک ستون پنجم علیه کشورهای عربی (لبنان،عراق،بحرین و...)وبنفع ایران را  حق خود دانسته،جهرا وعلنا از چنین پایگاههایی با پول واسلحه حمایت می کند.

آقای دوشکی سزاوار آن است که صریح وشفاف علت ومعلول را بیان نموده، تقصیرات را که سرمنشئی واحد(نژادپرستان) داردصراحتا بیان، مجحفانه وبا کم وزیاد بین ظالم ومظلوم توزیعی بناحق نکنیم،وظیفه هر انسانی است که همه نژادپرستان را در هر نقطه ومکانی  باشندرسوا کند، تا ازجری شدن آنان جلوگیری نماید،مطمئنا با رسوائی حاملان چنین اندیشه ای وجا انداختن قبح چنین خو وخصلتی نه تنها باعث توقف چنین هجمه ضدبشریت شده،بلکه بستراولیه آن  تضعیف میگردد.نتیجتا زمینه ظهور عقلای قوم فارس را مهیاء ورا ه دیالوگ را  قبل از وقوع جنایتها وخونریزی بیشتر( بنا به وعده وتهدید اکبر گنجی ها) ایجاد،مشکلات را با حکمیت سازمانهای بین الملل وبرمبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر وکنوانسیونهای مربوطه وبا امضای اطراف دعوی بطورمتمدنانه حل فصل کرده،دست بدست هم وبا کمک هم وبه حمایت عقلاء طهران  نژادپرستان را مجبور به تمکین مسالمت آمیزنمائیم. 

با آرزوی موفقیت برای همه فعالین محترم حقوق بشردرسراسردنیا. ابومحمد المحمراوی 23/6/2012

لینک مقاله مورد نظر 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید