رفتن به محتوای اصلی

پس لرزه‌های زلزلهٔ آذربایجان
08.09.2012 - 14:24

توضيح از تريبون: در نظر محافل راسيست (هر دو نوع راست آريايي و راست اسلامي) كشوري بنام "پانتوركستان" تأسيس شده كه ملتي چند ده مليوني بنام "پان تورك­ها" ساكن آن هستند و تك تك شهروندان آن "پانتوركيست" ناميده مي­شوند. لينك برنامه "صفحه 2" بي بي سي كه با شركت آقاي صالح كامراني در سايت اين شبكه به برنامه ديگري مرتبط شده است. (پايان توضيح)

 

 زلزله مهیب آذربایجان بعد از گذشت سه هفته با پس لرزه‌های شدید و ضعیف خود هنوز هم موضوع داغ و مهم حداقل مردم آذربایجان می‌باشد.این پس لرزه‌ها بعضا با شدت حتیّ بیش از ۵در مقیاس ریشتر با ایجاد خوف ،وحشت،خسارت مادی و..برای مردم قاراداغ (منطقهٔ اهر ،هریس،ورزقان و.،) ادامه میدهد. هنوز مردم منطقه بر ترس خود از احتمال برگشت زمین لرزهٔ شدیدتر فائق نشده و همچنان در بیرون از خانه و کاشانهٔ خویش شب و روز را به سر میبرند.

 مردم مصیبت دیده هنوز هم محتاج امداد و کمک‌های حتی کوتاه مدت هستد.این پس لرزه‌ها محدود به تکانه‌های به اصطلاح زمین شناختی‌ نمانده ، بلکه آثار خود را به شکل ،آسیبهای اجتمایی‌ ( کوچ اضطراری از روستا‌های زلزله زده به شهرهای بزرگ و حاشیه نشینی و باقی‌ مسائل در آیندهٔ نزدیک)نارضایتی‌‌های عمومی ،تعمیق شکاف ملی‌ اتنیکی ،تعمیق گسل افقی بین مرکز و حاشیه و.. به وضوح در حال نشان دادن است.

 با توجه به گذشت تقریباً سه هفته از وقوع زلزله ،حداقل مخاطبین بی‌ بی‌ سی‌ از سیر اخبار حادثه آگاهند ،نیازی به تکرار مجدد جزئیات آن نمی‌بینم.بر همگان معلوم است که دولت ایران با علم و آگاهی‌ قبلی‌ و برنامه‌ریزی شده، با این مساله با بی‌ اعتنایی غیر انسانی‌ برخورد و اخبار زلزله را با یک بایکوت حساب شده مواجه نمود که هشدار روزنامه های وابسته به حاکمیت مبنی بر عدم انتشار اخبار مربوط به زلزله و تلقی‌ عنوان مجرمانهٔ اقدام علیه امنیت ملی‌ بر کار روزنامه نگاران و اصحاب مطبوعات،موید مدعای فوق می‌‌باشد.پر کردن خلأ اطلاع رسانی،توسط مردم و در وهلهٔ اول توسط مردم آذربایجان،شبکه‌های اجتمایی‌ و احیاناً مدیاهای خارجی‌ ،تنها نتیجهٔ منطقیی بود که انتظار میرفت.هرچند که این خلأ در غیاب عمدی و حساب شدهٔ دولت آنطور که باید و شاید پر نشد ولی‌ توانست تا حدود زیادی بایکوت دولتی را شکسته و وادار به عقب‌نشینی کند.در این راستا پوشش خبری بی‌ بی‌ سی‌ در کنار شبکه‌هایی‌ خبری مردمی در شکست بایکوت دولت ساخته نقش بسزایی ایفا نمود طوری که برای اولین بار موجبات رضایت نسبی‌ آذربایجانیها را فراهم نمود.هر چند بی‌ بی‌ سی‌ رسالت خبر رسانی خود را در واقع انجام داده ولی‌ در نوع خود یک تابو شکنی از جنس دیگر هم بود.از جنسی‌ که میتواند یکی‌ از پس لرزه‌هایی‌ محسوب شود که اینبار نه در قارداغ آذربایجان بلکه در بی‌ بی‌ سی‌ لندن احساس شد.شدت این تکانه زمانی‌ به اوج خود رسید که بی‌ بی‌ سی‌ تصمیم گرفت برای اولین بار یک نفر از همان جنس و چهره ملموس امروزی آذربایجان را مهمان برنامه (صفحهٔ ۲) خود کند.این خرق عادت و حرکت خلاف جریان آب ،بعضی‌ از گوش‌ها و چشمان مسحور حفظ وضع موجود را خوش نیامد،و تکانه تبدیل به زلزله‌ای شدیدتر از زلزلهٔ آذربایجان برای آنها شد.

 سیل توهینها و دشنام‌ها به بهانهٔ دفاع از تمامییت ارضی و مبارزه با نفاق و نفرت افکنی قومی و نژادی با استفاده از هر وسیلهٔ ممکن بر علیه بنده و بی‌ بی‌ سی‌ بخاطر دعوت از بنده به برنامهٔ صفحهٔ ۲شبکه ی تلوزیونی فارسی‌ بی‌ بی‌ سین جاری شد.به طوری که مسئولین بی‌ بی‌ سی‌ اقدام به نظرخواهی در صفحهٔ رسمی‌ فیسبوک خود در مورد برنامه و مهمان برنامه نمود که البته این اقدام بی‌ بی‌ سی‌ از طرف مخاطبین مخالف برنامه به حساب عقب نشینی و ترس آن شبکه تفسیر شد.اکثر کامنتها را تا آنجایی که وقت و حوصله‌ام مساعدت میکرد خواندم.با کمال تأسف باید بگویم مخالفتی که متضممن استدلال منطقی‌ و قابل مباحثه و مجادله باشد نیافتم.به طور کلی‌ مضمون و محتوای نوشته‌های مخالفین را در سه دسته می‌‌توان جمعبندی نمود.

 ۱-حمله به بی‌ بی‌ سی‌ به خاطر خیانت به ایران و توطئه علیه تمامیت ارضی ایران که در واقع از از همان اول شروع سده اخیر رکن اساسی‌ سیاست استعماری بریتانیا بوده و این بار هم بشکل بازی با کارت پانترکیسم خود را نشان میدهد. در این راستا کارکنان ایرانی بی‌ بی‌ سی‌ خصوصاً سردبیر برنامه بی‌نصیب از حملات و اتهامات و انواع و اقسام توهین و افتراها نمانده است. خود شبکه بی‌ بی‌ سی‌ هم در صورت تکرار این عمل نابخشودنی ،یعنی‌ دعوت احتمالی‌ مجدد از یک آذربایجانی به اقامهٔ شکایت حقوقی به لحاظ انتشار نفرت قومی و نژادی و نهایتا بسته شدن تهدید شده است. تحریم بی‌ بی‌ سی‌ هم اقدم فوری خیلی از مخالفین بوده است.

 ۲.توهین، شانتاژ ،تهدید با الفاظ رکیک علیه من به خاطر شرکتم در برنامه.من متّهم به انتشار نفرت قومی و نژادی و فعالیت پانترکیستی، تجزیه طلبی و ... شده‌ام و به این دلیل مرا هم تهدید به دادگاهی کردن نموده اند .

 ۳-مطالبی‌ که بر علیه ترکان،تاریخ آذربایجان و اینکه مساله ی به نام آذربایجان وجود ندارد و هر چه هست ساخته و پرداختهٔ تجزیه طلبانی است که خود ساخته و پرداختهٔ جریاننهای حامی‌ پانترکیزم (ترکیه،جمهوری ،آذربایجان،اسرائیل آمریکا) و در عین حال جناح حاکم جهوری اسلامی است.و گرنه هیچ مشکلی‌ در آذربایجان وجود ندارد و آذریها خود مخالف این جریانات وابسته هستند.

 بی‌ بی‌ سی‌ به دفاع از کار خود مبنی بر دعوت از یک آذربایجانی که موافق مخاطبین مخالف صحبت نکرده در قالب برنامهٔ دیدبان پرداخت، و در طول برنامه اقای عنایت فانی سردبیر برنامهٔ دعوت کنندهٔ صفحهٔ ۲که بیشتر مورد حمله واقع شده بود به دفاع از کار خدا پرداخت ولی‌ باز مخاطبین به اصطلاح مخالف بر طبل مخالفت بیشتر کوبیدند و بنا به ادّعای خود موفق بر حذف تمام برنامهٔ مربوط به این دعوت از سایت و ارشیو بی‌ بی‌ سی‌ شدند که البته مسئولین بی‌ بی‌ سی‌ علت حذف را تا کنون فنی اعلام نموده است. همچنین مخالفین ادعا کرده‌اند موفق شده اند برنامهٔ دیگر فعال آذربایجانی را که قرار بود در صدای فارسی‌ آمریکا برگزار شود ابطال کنند.

 البته افراد زیادی هم از برنامه دفاع نموده‌اند که اکثرا فعالین آذربایجان میباشند،هرچند بعضی‌ از فعالین سرشناس آذربایجانی بدون نام بردن از برنامه ،بی‌ بی‌ سی‌ را متّهم به مشارکت در پروژهٔ موقّتی تخلیهٔ احساسات و انرژی آذربایجان نموده‌اند و کار بی‌ بی‌ سی‌ را موقّتی ،پروژه‌ای و نهایتا فرصت طلبانه خوانده اند.

 چیزی که مخالفین برنامه برایشون اهمیّت نداشت و توجه به آن نداشتند،حرفهایی‌ بود که من به زبان آوردم، و آن چیزی نبود جز مظالمی که بر آذربایجان و آذربایجانی در این زلزلهٔ مهیب توسط دولت ایران روا داشته شد.در واقع مخالفین چه بخواهند و چه نخواهند به دفاع از عملکرد دولتی پرداختند که مردم خودش را زنده به گور کرد.آنها با خلط مبحث و پیش کشیدن فارس و ترک آب به آسیاب اقتدارگریان حاکم ریختند و باعث تدفین حقیقت شدند..حقیقتی که انکار آن نهایتا باعث کوری منکران خواهد شد.حقیقتی که بنده شانس داشتم تنها به گوشه کوچکی از آن اشاره کنم.من اشاره کردم که آذربایجان زبان و آداب و رسوم و خصوصیات ملی‌ و اتنیکی مختص به خود را دارد.من اشاره کردم که آذربایجان تحت ظلم همه جانبهٔ فرهنگی‌،اقتصادی،سیاسی و در یک کلام استعماری دولت جهوری اسلامی است.مگر حقیقت غیر این است.کسانی که مانع افشای حقایق تلخ ملیتهای غیر فارس ایران میشوند چگونه میخواهند سیستم دموکراسی و برابری را که ادعا میکنند، برقرار کنند.مگر میشود ادعای برقراری سیستمی‌ مثلا بدون تبعیض جنسی‌ در آینده ی نامعلوم کرد ولی‌ در حال حاضر فعالین و مدافعین حقوق زن را به ضد مرد بودن و انتشار نفرت جنسی‌ علیه مردان متهم و خواستار خفه کردن صدای آنها شد.من گفتم جمهوری اسلامی ایران از آذربایجان انتقام می‌گیرد،مگر حقیقت غیر از این است، نشان به آن نشان که دریاچهٔ ارومیه در نتیجهٔ کارهای ضد محیط زیستیی جمهوری اسلامی ایران خشک میشود و با خشک شدن آن ۱۰میلیارد تن‌ نمک باقیمانده آذربایجان را نابود خواهد کرد و از همین الان بجای حل مشکل که تنها با امکانات دولت که امکان عملی‌ آنرا هم دارد، عمدا سدهای بیشتری بر حوزه آبگیر دریاچه احداث میکند تا دریاچه زودتر خشک شود و در نتیجهٔ آن دمگرافی آذربایجان با کوچ اجباری از آذربایجان به هم خرده و اسیمیلاسیون راحتر صورت گیرد.ولی‌ آذربایجان اینرا فهمیده و دیگر پشتیبان انقلاب که برایشان تعریف سازمانی کرده بودند نیست.آذربایجان پارسال تمام محاسبات آنها در دوره سکوت گورستانی بعد از سرکوب جنبش سبز در ارومیه به هم زد ور در یک کلام جو خفقان رژیم ساخته را شکست.این است که رژیم فکر می‌کرد باید با استفاده از شرایط به وجود آمده از زلزله باید آذربایجان را شکست.باید ضعیف تر کرد،هم به انتقام قیام‌های ۱۳۵۸،۱۳۹۰و به طور کلی‌ به خاطر مقاومت در برابر آسیمیلاسین اجباری و استعمار و هم برای خنثا سازی قیام‌های بعدی.

 آنهایی که به نام اتحاد و همبستگی ملی‌ مانع طرح مسائل ملی‌ برای مردم میشوند،خود تیشه بر ریشه همبستگی واقعی‌ ،انسانی‌ میزنند.مگر بدون قبول ارزش برابر برای دگر اندیشان میشود از آزادی اندیشه،بیان و همبستگی انسانی‌ و ملی‌ صحبت کرد.آیا صرفاً با اتّهام زنی‌ ،شانتاژ و تخریب میتوان همبستگی ملی‌ را تامین نمود .این برنامه و مخالفتهای صورت گرفته این را اثبات نمود که راسیسم و نسل کسی‌ و فروپاشی خطری است مردم و جامعه ایران را بسیار محتمل است.این مخالفت‌ها در حالی‌ صورت مگیرد که حقوق انتینکی،حق تعیین سرنوشت جز حقوق و ازادیهایی اساسی‌ هر جامعه ملّی و اتنیکی است.چیزی که صحبت کردن در مورد آنها در جامعه ایران حتی در بین روشنفکران هم از موضوعات ممنوعه و محرّمات محسوب میشود مخصوصا اگر در مورد ترکان و آذربایجان باشد.چرا که بارها در بی‌ بی‌ سی‌ فعالین بعضی‌ از ملیّت‌های غیر ترک در خصوص مشکلات خود صحبت کرده‌اند و حتا آشکارا از حق استقلال ملت خود دفاع کرده اند.ولی‌ باهیچ مخالفت آنچنانی که برای ترکان میشود مواجه نشده اند این در حالی‌ است ترکان که طبق گفته ی وزیر خارجه ی ایران حداقل ۴۰درصد ایران را تشکیل میدهند،تاکنون مبارزات خود را جز به شیوهٔ مدنی و بدون خشونت پیش نبرده اند.

 جامعه ی ایران نیاز به تمرین و تساهل و تولرانس بیشتر در این زمینه‌ها دارد و این میّسر نمیشود جز با گفتگو و مفاهمهٔ بیشتر و نیز تولید فکر و اندیشه در این زمینه ها.متاسفانه در زمینهٔ تفاهم ملی‌ ،در جامعه ی چند ملیتی همچون ایران ما با کمبود ادبیّات چند جانبه گرایی مواجه هستیم.به عنوان مثال حتی در رشتهٔ حقوق یافتن منابع در خصوص موضوعاتی همچون حق تعیین سرنوشت،حقوق زبانی،اتنیکی و .. بسیار مشکل است.ولی‌ منابع زیادی میتوان در مورد خیانت سران ملیتهای مختلف پیدا کرد.اگر درهای تفاهم و نشر اندیشه‌های متفاوت هم چنان بسته بماند بعید نیست که نه زلزلهٔ آذربایجان بلکه سونامی ملی‌ -اتنیکی از نوع بالکان کل جامعه ایران را در بر گیرد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

علی رضا اردبیلی
برگرفته از:
www.tribun.com

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.