Skip to main content

لمپنیسم ، بخشی جدایی نا پذیر

لمپنیسم ، بخشی جدایی نا پذیر
بهمن موحدی(بامدادان)

لمپنیسم ، بخشی جدایی نا پذیر از حکومتهای شاه وشیخ بوده است ، مخصوصاً در رژیم جمهوری اسلامی.
سابقه حضور سیاسی لمپن ها در نقش مزدوران حکام و مرتجعین مذهبی و فئودال ها و سرمایه دارها به عصر حکومت سیاسی - مذهبی صفویان (تبرداران و قورچیان ) و در دوران قاجار به عصر بعد از مشروطه باز می گردد. زمانی که اوباش سنگلج و چاله میدان دسته راه انداختند، جمعی را نیز با خود همراه کردند و به جلوی مجلس رفته و شعار می دادند : «"ما دینِ نبی خواهیم - مشروطه نمی خواهیم"»
در دوران رژیم سلطنتی پهلوی نیز در برهۀ کودتای ننگین 28 مرداد شاهد بودیم که لمپن هایی مثل شعبون بی مخ و طیب و رمضون یخی به دستور آخوند کثیف کاشانی و شاه خائن و با دلارهای عوامل امپریالیسم آمریکا و انگلیس به خیابانهای تهران ریختند و همراه با ارتشی های خائن ، دولت ملی دکتر مصدق را ساقط کردند. در سالهای 1357-1356 در شروع و گرماگرم انقلاب ضد سلطنتی

چماقداران لمپن شاه پرست به اجتماعاتی مثل اجتماعات جبهه ملی حمله می کردند و در سال 57 نیز به صفوف تظاهرات کنندگان حملاتی را ترتیب دادند.
و اما لمپنیزم در رژیم جمهوری اسلامی ، به جرات می توان گفت که لمپن ها در سطوح بالای حاکمیت آخوندها حضور دارند و دارای قدرت بسیاری می باشند؛ از همان ابتدای روی کار آمدن آخوندهای ضدبشر و ضد ایرانی، یک اتحاد قوی و مستحکم بین لمپن ها و بورژوازی تجاری و مذهبی بازار و آخوندهای حاکم بر ایران به وجود آمد و تا به امروز نیز ادامه دارد. در حقیقت آخوندهای حاکم بر ایران و بورژوازی مذهبی و تجاری بازار، طبقه لمپن پرولتاریا را به یک قطب قدرتمند و تاثیر گذار در جامعه ایران تبدیل کرده اند.
در فردای پیروزی انقلاب 57 ، کسانی مثل آخوند مهدوی کنی و آخوند شاه آبادی ، برای تامین نیرو ونفرات کمیته انقلاب اسلامی از لمپن ها و باج بگیران محلات استفاده کردند و این اوباشان جانی را به جان مردم و گروههای سیاسی انداختند که معروفترین این اراذل فردی به نام «"اسماعیل افتخاری"» معروف به «"اسمال تیغ زن"» بود که از اوباش و باج بگیران گردن کلفت محله جمشید تهران بود. اسمال تیغ زن در اوایل کارش فرمانده گروه ضربت کمیته منطقه دوازده تهران بود و پس از آن مدارج پیشرفت وترقی را در رژیم جمهوری اسلامی پیمود و به مدارج بالای وزارت اطلاعات نیز رسید و هم اکنون در کار تجارت است و ثروتی افسانه ای دارد. وجالب آنجاست که بسیاری از فرماندهان بلندپایه نیروی انتظامی رژیم ، از نوچه های اسمال تیغ زن در زمان شاه بوده اند؟؟!!!
هم اکنون در زندانهای جمهوری اسلامی، بازجویان بدنام وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه از اراذل و لمپن ها ی سطح پایین و زندانی، برای آزار و اذیت زندانیان سیاسی و عقیدتی استفاده می کنند. در جریان قیام سراسری خلق ایران در سال 88، بسیاری از جوانان بازداشت شده را به کهریزک و در کنار اراذل و اوباش خطرناک فرستادند که آنها را مورد اذیت و آزار قرار دهند، اما قضیه برعکس شد و جوانان انقلابی، این اراذل و اوباش وابسته به رژیم را به سختی گوشمالی دادند.
در ضمن بسیاری از بازجویان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران ضد خلقی ، به معنای واقعی کلمه لمپن هستند، زمانی که یکی از این بازجویان در زندان اوین از بنده بازجویی می کرد چون چشم بند نزده بودند لحظه ای به دستان بازجویم نگاه کردم و مکثی کردم و دیدم دستانش بر از خط و خطوط و رد چاقو و پر از خالکوبی بود! و پشت سر هم فحش های خواهر و مادر می داد!
جاهلین سیاسی و لمپن ها ، در اوایل روی کار آمدن رژیم جنایتکار و چپاولگر جمهوری اسلامی در لایه های زیرین هرم قدرت قرار داشتند و اما به مرور خود را بالا کشیدند و اکنون از آخوندها ، سهم بیشتری را در عرصه های اقتصادی وسیاسی طلب می کنند. لمپن ها در دهه سیاه شصت، وظیفه سرکوب و برهم زدن تجمعات و حمله به گروههای سیاسی را به عهده داشتند. ودر دهه هفتاد صاحب شرکتهای بزرگ اقتصادی شدند . و در حال حاضر نیز به یک شبکه مافیایی قدرتمند عظیم سیاسی و اقتصادی و نظامی تبدیل شده اند.
نابود باد رژیم اراذل و اوباش جمهوری اسلامی.