Skip to main content

جناب موحدى نماينده فرقه رجوى

جناب موحدى نماينده فرقه رجوى
Anonymous

جناب موحدى نماينده فرقه رجوى در ايران گل بال، من يك سوْال از اين فرقه ورشكسته و منحرف و متجاوز به حقوق زنان عضو اين فرقه دارم، رجوى با چه مجوزى همه اعضا را وادار به طلاق مى كند. رحم زنان را در مى آورد. و در جشن هاى فوق ارتجاعى حوض رهبرى . به زنان عضو سازمان تجاوز مى كند( طبق اعتراف زنان فرار كرده از اين فرقه).خمينى كه خود را ولايت مطلقه فَقِيه مى خواند، و دارو دسته باز مانده او ، خامنه اى و... به خودشان جرعت اين اعمالى را كه رجوى مرتكب شد را ندادند. در اسلام ارتجاعى و أفكار داعشي رجوى ، زنان اگر هم به رده هاى بالاى تشكيلاتى برسند، باز هم بايد در حرمسراى رجوى وارد رقص در حوض رهبرى رجوى شده، و حرمسراهاى دوران خلافت عباسى را احيا كنند.و الله شرم آور است كه رجوى زن رفيق سازماني اش را تصاحب كند، و الله شرم آور است كه به نام مبارزه با رژيم فاسد خمينى ، فسادى فوق رژيم آخوندى را در

تشكيلات اين فرقه بر قرار كند. رجوى خون و زحمت و إعدام بهترين عزيزان ملت هاى ايران را در رژيم جلاد آخوندى به هدر داد. موحدى گرامى ، با تهديد ملت غيور ترك ما ، آنهم به وسيله مشتى آذرى هاى خود فروخته كه مورد تنفر ملت ٤٠ ميليوني ترك ما هستند،كارى از پيش نخواهيد برد همانطوريكه حضورا به نماينده تشكيلات فرانسه در پنج سال پيش گفتم مشكل سازمان انحصار طلبى و بى توجى به حقوق ملت هاى غير فارس در اين فرقه است . شما ها با ايجاد دشمنى بين دو ملت رنج كشيده ترك و كرد، از دست رژيم هاى شاه و خمينى ، كارى از پيش نخواهيد برد. در نهايت ملت هاى ترك و كرد، نظير پدران انقلابى خود ، پيشه ورى و قاضى محمد ، در يك جبهه و بر عليه ارتجاع حاكم و فارس تماميت خواه متحد خواهد شد. چونكه منافع مشترك در مقابل رژيم هاى انحصار طلب فارس حاكم دارند، اگر اقليتى از اكراد جاش ، درست مثل مزدوران آذرى رژيم هاى فارس، بر عليه دو ملت ترك و كرد ، و به نفع نژاد پرستان فارس ، وز وز مى كنند. نظير خباط ، در ميان أكثريت ٩٩ درصدى ملت هاى كرد و ترك ، هيچ جايگاهي ندارند، نمونه بارز آن هم مرحوم قاسملو رهبر حزب دمكرات بود كه از شوراى به اصطلاح ملى رجوى جدا شد، و اگر در عمليات فروغ در كنار فرقه بود، آن عمليات شايد نتيجه اى هر چند مقطعي مى داد. اما با كوته نظرى رجوى ، همه إعظاى مستقل و كار آ و مؤثر ، از آن فرقه جدا شدند. در نتيجه نه تنها در فروغ بچه هاى خالص و از جان گذشته قتل عام شدند. بلكه اميد هر گونه پيروزى نظامى بر رژيم فاسد آخوندى هم بر باد رفت، و رجوى مجبور شد براى حفظ خود و فرقه از هم پاشيده از درون ، و بيرون ، انقلاب ايدئولوژيك كذايي را بست داده و با به جريان انداختن موضوع طلاق ها ، و حوض رهبرى ، به خود كشى سياسى ديگرى دست بزند. همانطوريكه رجوى در نشست آخرين شب قبل از فروغ گفته بود . اگر حمله نكنيم ، به واسطه قطعنامه صلح بين ايران عراق ، در خاك اين كشور به بإطلاقي متعفن تبديل خواهيم شد. و خواهيم پوسيد. بدرستى بعد از شكست فروغ ، اين پوسيدگى و تعفن ، در بى نهايت سراغ تشكيلات اين فرقه آمده بود. و چاره اى جز به راه انداختن خيمه شب بازى هاى طلاق و عمليات جارى و حوض رهبرى نداشت، تا بلكه بحران پيش رو را بتواند از سر خود و فرقه بگذراند.موضوع ورشكستگى رجوى ، يك بحران داخلى اين فرقه به خاطر عدم كار آيى رهبرى مستبدانه فردى رجوى است، درست مثل رژيم هاى شاه و خمينى . هر سه اين جريان ، با أشكال متفاوت ، اما داراى ماهيت مشترك ، در نژاد پرستى، استبداد، و انحصار طلبى و تماميت خواهى . وجوه يكسانى دارند. و به خاطر همين ضعف اساسى و ضد بشر امروزى است كه فرقه رجوى هم ، در نهايت دچار از هم پاشيدگى درونى و بيروني شده است . و اين درد لا علاج همه مستبدين تاريخ است . كه با انگهاى مخلف منتقدين خود را سر كوب و شكنجه و نابود مى كنند. همانطوريكه رجوى در جريان ٣٠ خرداد گفته بود . خمينى با دست زدن به كشتار وسيع حكم تير خلاص خود را صادر كرده است . اين حكم تير خلاص شامل حال شخص رجوى و فرقه اش نيز مى شود. كه با بستن دهان منتقدين. و زندانى و شكنجه كردن آنها، در اردوگاهاى خود، عامل جدايي و فرار رده هاى بالاى اين سازمان شده است.و فساد درونى و عدم كار آيي دمكراتيك ، و تبديل شدن اين سازمان را به يك سكت و فرقه را به بهترين وجه ، به نمايش گذاشته است.در پايان موحدى گرامى ، درد تو و فرقه ات ، با حمله به ملت ترك ما درمان نخواهد شد، شما ها از درون در حال نابودى و اضمحلال هست . و تاريخ مصرف تان هم به وسيله قدرت هاى غربى رو به پايان است .