Skip to main content

سلام جناب بهمن موحدی(بامدادان

سلام جناب بهمن موحدی(بامدادان
بهنام چنگائی

سلام جناب بهمن موحدی(بامدادان)
من از تلاش شما برای شفاف سازی موضوع قدردانی می کنم. بله، هدف نیز از نوشتن یک مقاله کوتاه، بمنزله اهرمی برای خالی کردن عقده های کهنه و دیرین نیست؛ بلکه پرداختن به سوژه ی آن، و پیش از همه، این کار یک بررسی فردی، اما با دخالت و نظارت مسئولانه ی جمعی می باشد که آنهای موافق و مخالف " باهم" سعی در نورپردازی به بخش های مبهم تاریخ گذشته دارند و ضرورت آنرا با تعهد انسانمدارانه اجرا می کند و البته آنهم با فاکت های تاریخی؛ تا با تلاش و توجه منتقدانه جمعی بشود راه فردا را مشترکا تسطیح کرد و بی طرفانه، به شناخت و دانش و شعور فرهنگ جمعی افزد و دامنه آسیب پذیری های اجتماعی را توسط اراده ی آگاه خود توده ها از میان برد و یا کاهش داد.

پیرامون آن محور را هرچه بیشتر گسترده تر و همه گیرتر سازد.

این فرهنگ کثرتگرا، انسان پرور و روشنگرا با ذات دستگاه های عریض و طویل و خودبزرگ بین شاه و شیخ بنا به هزاران فاکت تاریخی گذشته و حال از بیخ و بن بیگانه است.

هربار که به یاد به اصطلاح " شرفیابی ژنرال ها دربار شاه " می افتم و چابلوسی و دستبوسی و تملق دلقک وارآن امرای ارتش از شاه را تداعی معنای می کنم، براستی چندشم می شود و بی دلیل هم نمی بینم که بساط تهی و پرهیاهوی ارتش شاه ظرف چند ساعت در هم ریخت و کل حاکمیت پوشالی خاندان پهلوی باد هوا کرد.

بی آبروئی رژیم فاسد، ستمگر و ضدبشری ولائی در مقایسه میان " بدتر و بدترین" بی گمان برای بخشی از آسیب خوردگان اجتماعی با وجه ( بدتر )اندکی خوش خیالی رمانتیک ایجاد کرده و می کند. ما در برابر این قشر لهیده شده ی هردو نظام شاه و ملا مسئول می باشیم.
تندرست باشید