Skip to main content

جناب چادی سلام؛

جناب چادی سلام؛
بهنام چنگائی

جناب چادی سلام؛
نمی دانم شما از واژه ی کمونیست چه درک و شناخت دارید؟! به همین خاطر تلاش می کنم مختصر و مفید آنرا تعریف کنم.

کمونیسم یکی از شیوه های نوپا و تقریبا ناشناخته و بشدت زیر ضرب مخالفان عمدتا راست و مذهبی خود در زندگی انسان هاست و البته راهکاری فرافردی در عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی می باشد که هدف او در جهت رشد تولید اجتماعی، برداشت برابر و لازم مردمی از آن، و پیش از همه تقویت همبستگی مشترک و کلان نوع بشر می باشد. که می باید با اراده ی نیروهای تولیدکننده و با مدیریت مشترک در ساختارهای اجتماعی ـ کارگری به تدریج به پیش برده شود. راهبر و راهکاری که ساختن یک جامعهٔ بدون طبقه، بدون دولت و (گروهای و هیئت حاکم بالا نشین) را در هدف و چشم اتندار خود دارد و بر پایه ی مالکیت اشتراکی بر ابزار تولید خود را تعریف و در میان کارگران و زحمتکشان و 99%ها ترویج می‌کند.

بنا بر این کسی که به این اصول ها و اساس های کار باوردارد؛ کمونیست نامیده می شود. همانکه من هستم!

باور من و بسیاری دیگر در سطح ایران و جهان بر این اصل استوار است که تاریخ خونین و متنوع انسان ها، و چگونگی پویش و یا ایستائی ملت ها و جوامع رنگین، پیوسته بیانگر و نشانگر چسانی پیروزی و شکست کدام طبقه بر دیگر طبقه و نیروهای همسوی تاریخی با آنها، در میدان مبارزه ها و تضادها و ضرورت های رودرروئی منافع مستقل هرکدام از آنها در برابر هم و یا باهم بوده است که ناگزیر: موتور پسرفت و یا پیشرفت این یا آن دوره ی تاریخی طبقاتی گشته است. "دیالکتیک و یا قانومندی آن" و ناگزیر نبرد طبقاتی برای سرکردگی این یا آن طبقه در این یا آن عصرها و دوره های پیشین، بی گمان عامل و حامل حرکت تاریخ بوده‌است.

نتیجه اینکه: در دنیای متلاطم و همینک ما دو طبقه مقتدر و مستقل، با منافع کاملا متضاد و سازش ناپذیر یعنی (( بورژوازی و پرولتاریا )) برابر هم بوده و هستند؛ و تعارض و تقابل هستی جاری آنها در چشم انداز امروز فردا، بی هیچ چشم پوشی از هرسوی، باهم ناسازگاری نداشته و ندارد.

و تنها چگونگی پیروزی و شکست مقطعی هرکدام، می تواند به تکرار تاریخ بهره کشبی ها و نابرابری ها و بربریت های گذشته و کنونی دامن زده و بیشتر بینجامد. در دنیائی که در هر ثانیه تنها دوکوک از گرسنگی می میرند! در این کشاکش بزرگ جهانی و انسانمدارانه یا 99% ها آگاهانه با هم مبارزه کرده و پیروز می شوند، و حرکت رو به پیش و بسوی سوسیالیسم برای فردای بهتر نوع انسان مهیا و فراهم می کنند و یا دچار گمراهی های مذهبی، ناسیونالیستی و ... آینده ی خود و دیگران تباه می کنند.

البته در میان چپ ها و کمونیست ها دیدگاه های بسیار مختلف و متنوعی وجوددارد. اما تئوری ها و دیدگاه های علمی مارکس و مارکسیست ها تاکنون وجه گسترده تر را در جهان دارد. با این وجود و در تحلیل و بررسی مسائل و مبارزه سیاسی طبقاتی و جهانی، در میان همه چپ ها و کمونیست ها این توافق پایه وجوددارد: که « فروریزی ساختار سرمایه‌داری تنها توسط انقلاب کارگری، و زدودن مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، و کنارنهادن کار مزدوری و ساختن جامعه‌ ی بی طبقه، با مردمانی آزاد و برابر، تنها زمانی میسر است، که ساختاری سرکاربیاید که او به ازخودبیگانگی انسان با محیط کار و زندگی اش » پایان دهد.
پوزش می خواهم که طولانی شد!