Skip to main content

پاسخ به باصطلاح "دوست سابق"!

پاسخ به باصطلاح "دوست سابق"!
کیانوش رشیدی قادی

پاسخ به باصطلاح "دوست سابق"!

جناب "دوست سابق"!
نخست اینکه من اصولا به پرسش های خوانندگان نوشته هایم پاسخ نمی دهم. بویژه آنکه در جمع ارواح خبیثه باشند و با نام های غیر حقیقی، و از جمله "دوست سابق" از من پرسش می کنند و یا کامنت می گذارند.
دو دیگر اینکه شما از "کدام ادعای" من سخن می گویید؟
از اینکه من در هنگام بروی کار آمدن خمینی شانزده سال داشتم و یا آنگونه که شما ادعا کردید در انجمن روابط دوستی فرهنگی ایران و شوروی کار می کردم و یا نه و آن هنگام چند ساله بودم.
در این اینکه من در سال 1357 تنها شانزده سال داشتم شکی نکنید. اگر شما "دوست سابق" من بودید در این باره بهتر می دانید. در غیر اینصورت و اگر به شما "اطلاعاتی" رسیده، نادرست است.من از اول دی ماه سال 1359 تا دوازدهم اردیبهشت سال 1360 در انجمن روابط دوستی و فرهنگی ایران و شوروی کار کردم. حال حساب کنید در آن هنگام چند ساله بودم. بدین خاطر من پیش از بروی کار آمدن خمینی در "انجمن" کار نمی کردم و "اطلاعاتی هایی" که این "اطلاعات" را به شما دادند، نادرست به شما "اطلاع" دادند و یا اینکه شما درست این "اطلاعات" را در ذهن خویش نسپردید و بدرستی "انجام وظیفه" ننمودید.
بخاطر جایگاهی که من داشتم و از آنجا که با زبان و ادبیات روسی آشنا بودم، در "انجمن" مشغول کار شدم.
"انجمن" در بهار سال 1361 تعطیل شد.
برای اینکه خیال شما باصطلاح "دوست سابق" را راحت کنم، این را بیقزایم که من در جشن های انقلاب اکتبر که در سفارت شوروی در تهران برگزار می شد، نیز مهمان بودم. سالهای 1358، 1359، 1360. از دیگر مهمانان معروف جشن ها، سیاوش کسرایی، محمدتقی برومند(ب.کیوان) که اکنون در برلین زندگی می کند و هوشنگ ابتهاج بودند.
بازهم برای اینکه خیال شما را بیشتر راحت کنم این را نیز بیفزایم که از بهار سال 1360 تا بهار سال 1361 در بنگاه خبررسانی "نووستی"(Novosti)، در ادارۀ مطبوعاتی سفارت اتحاد شوروی در تهران کار می کردم.
در بارۀ سالهای زندگی ام پس از بروی کار آمدن رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی تا هنگامۀ خروجم از ایران در سال 1362 (فردا، سوم شهریورماه، ساعت 19:00 سی وسومین سالگرد خروجم از ایران است و از پس فردا وارد سی و چهارمین سال آن می شوم) در گفتگوهای رادیویی پیاپی با آقای ناصر توکلی، مدیر "رادیو صدای ایران"(هوستون" و در برنامه های تلویزیونی آقای "فریدون توفیقی" در تلویزیون "آزادی" در هنگامۀ خویش سخن گفتم. بدین خاطر چیزی از زندگی من حداقل بر شنوندگان این رادیو و بینندگان تلویزیون نامبرده پنهان نیست. اگر شما در بارۀ من بیشتر می خواهید بدانید به آرشیو این برنامه ها مراجعه کنید تا خدای ناکرده در دادن"اطلاعات" نادرست عمل نکرده باشید.
پس با توضیحاتی که دادم جناب "دوست عزیز" امیدوارم فهمیده باشید که من هنگام آغاز بکار در "انجمن دوستی و روابط فرهنگی ایران و اتحاد شوروی" هجده سال و اندی داشتم. اکنون آنچه که من نوشتم را به آگاهی آنانی که به شما "اطلاعات" دادند، برسانید. چرا که اگر شما براستی "دوست سابق" من می بودید، خود می دانستید که من در آن هنگام چند ساله بودم.
و در پایان اینکه، من در دوران نوجوانی و جوانی هنگامی که "اواز دُهُل" را از دور می شنیدم به اتحاد شوروی علاق داشتم و از اعضای حزب تودۀ ایران بودم. هنگامی که به اتحاد شوروی رسیدم و "آواز دُهُل" را از نزدیک شنیدم، تمامی آن "آواز های گذشته" زشت به نظرم آمد. در تابستان سال 1373 با نوشتن نامه به هیئت سیاسی کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران، رسما از این حزب جدا شدم و بر این نظرم که این جدایی توانست به من در بازیابی فرهنگ نیاکانم بسیار و بسیار کمک کند.
دوم شهریورماه سال 7038 میترایی
کیانوش رشیدی قادی
.
در بارۀ زندگی من در سالهای مهاجرت شما را به آرشیوهای نامبرده در "رادیو" و"تلویزیون" نامبرده در بالا رجوع می دهم.