Skip to main content

رهگذر عزیز ط دسته دار هم برای

رهگذر عزیز ط دسته دار هم برای
Anonymous

رهگذر عزیز ط دسته دار هم برای من کابوس بود و من ترک زبان قبل از اینکه بدانم است چیست باید نهوه درست نوشتنش را یاد می کرفتم بعضی موقع است را عثط می نوشتم و یا بابا با عثب آمد می نوشتم و معلم هم که مسیونر زبان فارسی در آزربایجان بود به بهانه باسواد کردن ما ها وسط چله زمستان آزربایجان با چوب وترکه و شلاق دستهایمان و بدنمان را کبود می کرد، چون اگر فارسی یاد نمی گرفتیم هیچ جا به ما کار نمی دادند، زبان فارسی دقیقا پیوند خورده بود با نان شب بدون زبان فارسی تو را به هیچ می انگاشتند، قدرت اقتصادی جامعه در زبان فارسی متمرکز شده بود، و شلاق معلم همانند تعزیر و یا حد شرعی حکومت جمهوری اسلامی دستها و بدن ما را کبود و آش ولاش می کرد، و چون زبان فارسی فاقد هرگونه لغات علمی بود، مجبور بودیم ذوزنقه و قوه مقننه و مغناطیس و ترکیب و تجزیه و خلاصه کلیه لغات علمی را بزبان عربی یاد بگیریم.