آقای یوسف آذربایجان و دیرنج

آقای یوسف آذربایجان و دیرنج مین ائللی... همانطور که میدانید , کمتر کسی در آزربایجان ایران دچار این بیماری (( آیریلیق)) نشده باشد. از چهار دائی های پدرم ,تنها یکی در آزربایجان جنوبی مانده گار شده بود بخاطر اینکه عاشق دختری می شود که تا آخر عمر باهم در تبریز زندگی کردند. متاسفانه هیچ کدام از ما و پدرم نتوانستیم با این دائی قافقازی ها ملاقات بکنیم. نکته خنده دار این بود که این دائی پدرم که در تبریز بود می خواست وارد ارتش بشود ولی چون متولد (( مسکو)) بود به ارتش راه ندادند. ایشان هم چندی بعد فهمید که چون کارهای دولتی را بخاطر محل تولدش نمی تواند کسب بکند , محل تولدش را درشناسنامه دست کاری کرد و بجای (( مسکو)) شهر (( اسکو)) را نوشته بود.. ولی باز نتوانست کارهای دولتی را بدست بیاورد. تا اخر عمر شغل آزادی داشت. در محله بالای شهر تبریز که زندگی میکرد به (( اوروس ولی )) مشهور بود..فکر میکنم این