Skip to main content

شعری در رثای قتل عام 30 هزار

شعری در رثای قتل عام 30 هزار
بهمن موحدی(بامدادان)

شعری در رثای قتل عام 30 هزار زندانی سیاسی مجاهد و مارکسیست که در تابستان خونین 67 اعدام شدند:
ای مادران....
آتش به زندان افتاد
ای داد از آن شب ، ای داد !
ابلیس می زد فریاد :
«های ای نرون روحت شاد!»
صد نارون قیر اندود
از دود پیچان می شد ،
صد بید بن خونالود
از شعله رقصان می زاد
دیوانه آتش افروخت
وان خیل زندانی سوخت
خاکستر از آنان کو ؟
تا سوی ما آرد باد
سنگی نه و گوری نه
اوراق مسطوری نه
نام و نشان از آنان
دیگر که دارد در یاد؟
نه نه که آنان پا کند
روشنگر افلاکند
هر اختری از آنان
هر شب خبر خواهد داد
سخت است سخت اما من
دانم که فردا دشمن
پا تا به سر خواهد سوخت
در آتش این بیداد
ای مادران ! دستا دست
شورنده صف باید بست
تا دل بترکد از دیو
فریاد ! باهم فریاد !
**********************
مرگ بر رژیم پلید جمهوری اسلامی
***پیروز باد خلق قهرمان ایران***