Skip to main content

جناب تورک اوغلی سلام؛

جناب تورک اوغلی سلام؛
بهنام چنگائی

جناب تورک اوغلی سلام؛
من به پایانه ی نوشته ی شما می پردازم که نوشته اید:

فردای پس از پیروزی این تفکرهم، نامعلوم است که رهبران آنرا به چه راهی مجبورکنند.

تلاش می کنم مختصر و مفید دیدگاهم را برایتان بازگوکنم!

در همین آغار بگویم که من با دیدگاه سنجیده ی شما بسیار موافق هستم. زیرا همانطوریکه شما بخوبی اشاره کرده اید، زنجیره حیات سرمایه سالاری داخلی و جهانی و نئولیبرال آن بشدت به هم پیوند ناگسستنی خورده اند و نیروهای مترقی و دمکرات و چپ که خواستار دگرگونی و برابری و آزادیخواهی می باشند؛ هرگز نمی توانند تنها با شعارهای دهان پرکن و صرفا انقلابی، فردای پُر اوج و فرود مبارزه ضدبهره کشانه و ضداستبدادی خود را به سادگی طی کرده و جان سالم از دندان تیز این گرگان در کمین نشسته بدربرند.

پس پرسیدنی ست که چاره ما چیست؟


به باور من راه چاره ی ما پیش از همه، وابسته به امکان ایجاد فضای باز سیاسی ـ دمکراتیک، ضدخودکامگی، سکولار، پلورال، یکپارچه، متحدانه ی طبقاتی، و در همبستگی مشترک و سراسری با ملت ها باید شکل واقعی بخود بگیرد که مهمتر از همه، برای یکچنین ساختار غیرمتمرکزی، بایسته و سزاوار می باشد که تلاش همه ی دلسوزان ما معطوف به یافتن اهرم های ساختار غیرمتمرکز، و یا شکلی از اشکال (فدراتیویستی) میسرشود که ابزار آن متناسب با کشور رنگین مان باشد که جز این راه دیگری برای همبستگی آزاد و دلبخواه ملت ها در کنار هم و در قالب ایران بزرگ متصورنیست.

برای اینکار و در همان آغاز، بایستی طرحی روشن برای گذر از "کل رژیم های مذهبی ـ فردی" در دستور کار جهت برنامه همکاری های بزرگ و کلان فردا قرارداده شود. راهکاری که آن جمع در جبهه همکاری مشترک خود، بتواند با باور به آزادی عقیده و وجدان، ابتدائا همین مانع اصلی کنونی که (( رژیم ولایت فقیه مطلق شیعی )) باشد آنرا از سرراه جابجائی های لازم بردارد.

در این راستا و اینگونه چشم اندازهای مستقل از امپریالیست ها و متکی به اراده ی مردم کار و زحمتکشان و نوعدوستان می توان بسیار گفت و شنود داشت تا با تشویق همفکری های متنوع، پیرامون چگونگی ایجاد چنان ظرف و ساختار مردمی، دست به بررسی ها و تحقیق های همگانی برد.

بنا بر این اگر باورداریم که دگرگونی و جابجائی کار خود توده هاست، و نه حکمت این نجاتبخش، و یا آن خودشیفته ی شارلاتان! پس همه ی ما مسئول چگونگی پیدایش ساختار مبتنی بر اراده ی فردا می باشیم. و جای گمان ندارد که شایسته است و باید توانمان متوجه دخالت و خودمدیریتی اجتماعی طبقاتی کلان باشد؛ و نه یک ساختار یک تنه، یکسویه و یکه تازانه.

زیرا فقط و فقط توده های تنگدست، نیروهای بزرگ کارمزد و زحمتکشان چلیده شده که قریب به اتفاق مردم بی پناه ما می باشند می توانند با حضور و دخالت بیواسته در امور زندگی و سیاسی خویش، علاوه بر پیروزی گذر از ستمگری مذهبی، ساختار مطلوب فردای خود را نیز کشف و ایجاد آنرا ممکن کنند؛ همچنین آنها می توانند دستآوردهای مردمی خود را از گزند مهره ی ریاکار و وابسته غرب و شرق فردا پاسداری کنند.

پوزش می خواهم که بازتاب دیدگاهم با همه دقت در کوتاه نویسی بدرازاکشید. تندرست باشید