Skip to main content

تاریخ یک صد و ده سال گذشته

تاریخ یک صد و ده سال گذشته
Anonymous

تاریخ یک صد و ده سال گذشته را ورق میزنیم .در سال 1285 هجری شمسی، در سایه مبارزات توده های ستمدیده ایران علیه خودکامگی شاهان قاجار و تسلط استعمارگران بر شئون کشور، انقلاب مشروطه به وقوع می پیوندد. محمد علیشاه مستبد علیه تحولات دمکرات و اصول مشروطه به اقدامات ارتجاعی دست زده، مجلس را به توپ می بندد. در روزهای سیاه تسلط استبداد و خودکامگی، اهالی مبارز تبریز به پا خاسته و با توسل به پیکار مسلحانه و دادن قربانیهای بیشمار، مقاصد شوم محمد علیشاه را با شکست مواجه می سازند. چندی از این وقایع سپری میشود، در ماه فوریه سال 1917 میلادی، انقلابی دموکراتیک در روسیه، سلطه تزاریسم را سرنگون میسازد. در اکتبر همان سال ، انقلاب سوسیالیستی به سلطه نظام سرمایه داری در این کشور پهناور، پایان میبخشد. تا آن زمان،کشور ایران اسیر پنجه خونین دو دولت متجاوز و استعمارگر

روس و انگلیس بود . به دنبال انقلاب سوسیالیستی در روسیه، انگلستان می کوشد بدست وثوق الدوله، نخست وزیر خیانتکار، قرارداد شوم 1919 را بر ایران تحمیل کند .مطابق این قرار داد ننگین، انگلستان بر همه شئون این کشورتسلط پیدا میکرد .مخالفت شدید مردم سبب میشود که قرار داد اسارت بار1919 ناکام بماند .آنگاه دولت انگلستان ، تمهید دیگری اندیشیده، دست به کودتا می زند. در راس این کودتا رضا خان فرمانده قزاق و ضیا الدین طباطبائی روزنامه نگار مزدور، قرار داشتند. بدنبال کودتای انگلیسی ها ، رضا خان فرمانده قوا تعیین میشود.از کودتای 3 اسفند 1299 تا بر افتادن قاجار ها چهار سال طول میکشد. در این سال ها بر قدرت و خودکامگی رضا خان مدام افزوده میشود تا اینکه در سال 1304 سلطنت را از آن خود می سازد. از کودتای سوم اسفند تا شهریور سال 1320، در ایران، استبداد و خودکامگی مرگباری حاکم بود. از آزادیهای دموکراتیک دراین کشور بلا دیده، نشانه ای وجود نداشت. زندانها پراز زندانیان سیاسی و روزنامه ها و جراید آزاد همه در محاق تعطیل بودند و فریاد های عصیان و اعتراض عمومی با زور و قلدری همه خاموش میشدند. جنگ جهانی دوم و طرفداری رضا شاه از آلملن نازی، ایران را به تصرف نیروهای متفقین درمی آوردو شاه مجبور به استعفا و ترک کشور میشود.آنگاه به صوابدید انگلیسیها، محمد رضا پهلوی به جای پدر به سلطنت گماشته میشود. چند سالی در ایران بخاطرشکست فاشیسم درسطح جهانی ، ضعف دربار و اوج گیری مبارزات دموکراتیک توده های بپا خاسته ، دموکراسی نسبی وجود داشت. در ادامه مبارزات ضد استعماری وآزادیخواهانه توده های زحمتکش، در سال 1329شمسی صنایع نفت که در دست انگلستان بود، ملی میشود و در اردیبهشت 1330 دکتر مصدق به نخست وزیری انتخاب میگردد. انگلیسی ها که از ملی شدن نفت سخت خشمگین بودند ، بدست ایادی خود در ایران به منظور برانداختن حکومت دکتر مصدق، به تشبثات ارتجاعی در سطح وسیع دست میزنند. دربار پهلوی در خدمت به امیال استعمار انگلیس، در توطئه چینی های مختلف علیه حکومت ملی مصدق فعالانه شرکت میکند. در این میان، امپریالیسم آمریکا نیز که نتوانسته بود دکتر مصدق را به تسلیم و کوتاه آمدن در مساله نفت راضی سازد علیه نهضت استعماری در اتحاد با استعمارانگلیس وارد میدان عمل میشود. نتیجه همه این تشبثات امپریالیستی، کودتای ننگین 28 مرداد 1332 و بر افتادن حکومت مصدق بود. بدنبال کودتای امپریالیستی، شاه فراری به ایران برگشته و بدست اراذل و اوباش و کودتائی که سازمانهای جاسوسی انگلیس و امریکا تدارک دیده بودند، سلطنت وابسته به بیگانگان را از سر میگیرد. از کودتای 28 مرداد تا انقلاب بهمن 1357 ، به مدت 25 سال تمام در ایران استبداد کامل حاکم میگردد. درتمام این مدت، با زندان و شکنجه و اعدام ، به فریاد های حق طلبانه توده ها پاسخ داده میشود. درحالیکه شاه و درباریان و اطرافیان آنها بیرحمانه به غارت هستی توده ها مشغول بودند ، توده های زحمتکش در فقر و فلاکت و بیخانمانی دست و پا می زدند. در سایه مبارزات توده ها در بهمن ماه 1357 انقلاب سهمگینی در ایران به وقوع پیوسته نظام سلطنتی سرنگون میشود. اینک سی و هفت سال و اندی است که مردم ستمدیده ایران با دادن قزبانیهای فراوان علیه رژیم ارتجاعی و خود کامه جمهوری اسلامی که در آدمکشی و تاریک اندیشی دردنیا کمتر نظیر دارد، مبارزه میکنند. سلطنت طلبان دو آتشه که همچون دیگر خودکامگان هرگزاز تاریخ درس نمی گیرند، باید بدانند نتیجه این مبارزات خونین در راه آزادی و دموکراسی، بهیچوجه احیای سلطنت استبدادی خاندان پهلوی، نخواهد بود. تاریخ در دراز مدت، هرگز به عقب بر نمی گردد . بساط سلطنت در ایران در 22 بهمن 1357 به همت توده ها برچیده شد و عمرش به پایان رسید.