Skip to main content

(Ki-en-gi(r= سرزمینی که جای

(Ki-en-gi(r= سرزمینی که جای
آ. ائلیار

(Ki-en-gi(r= سرزمینی که جای یا مکان خدایان است.یا مکان شاه-کاهن خداگونه است= سرزمین خدا=سومر
Kən-gər-luِ که میتواند صورت قدیمی اش ki-en-gir-lu باشد -شخص منسوب به کنگر یا (Ki-en-gi(r
کنگرلو: نام یکی از طایفه های ترک آذربایجان
lu= در سومری شخص معنی میدهد. لو= شکل کنونی در ترکی : لی، لو است.

en : سرور و ارباب. علامت مذکر. ( به معنی "بودنto be" نیز هست- که اینجا به این معنی نیامده است)
نشانه ایست برای مردان که مقامهای سه گانه ی خدا و حکمدار و کاهن را کسب میکردند. ( شاه-کاهن-خدا) میتوانستند باشند. شاهانی که به مقام تقدس و خدایی میرسیدند. با دانگر -خدا- فرق دارد. دقیق تر «شاه -کاهن خداگونه ».

en [LORD] wr. en; u3-mu-un; umun "lord; master; ruler" Akk. bēlu
en [PRIEST] wr. en "a priest" Akk. entu; enu
منبع واژه های سومری فرهنگ سومری ePSD

nin بانو، الهه، خانم، علیاحضرت علامت خدایی برای زنان- در سومری کهن برای مذکر هم کاربرد داشت-ص52 جان لوئیز هایز اصول دستور زبان سومری.


(Ki-en-gi(r= سرزمینی که جای یا مکان خدایان است.= سرزمین خدا؛ خاص : سومر
کی-ئن-گیر(قیر)
ki:
yer= =ölkə=سرزمین=وطن
en: اینجا « شاه -کاهن » خداگونه ( افراد قدرتمند مقدس)

gir=qır = جا=جای
گیر یا قیر در ترکی به معنی جای است:
daş-qır yer سنگلاخ
çan-qır= جایی که قلوه سنگها بهم میخورند و صدا میدهند- وقتی آدم راه میرود. در فارسی سنگلاخ.
çan از چالین ماق میاید: صدا دادن.
قیر= معنی جای یا مکان را دارد.

معنی لغوی
kalam:
kanam=kanaga سرزمین ، ( زبان سومری ص 122 F.Delitzsch)

KALAM = gi-li9-mu-um

kalam =

kalam [LAND] wr. kalam; ka-na-aĝ2; ka-naĝ "the Land (of Sumer)" Akk. māt

به نوشته ی آرنو پوبل "سرزمین " yer معنی میدهد.ص 89 لوئز هایز
و بر این نظر است که کلمه ی (Ki-en-gi(r از کالام آمده است. به معنی سومر

در ترکی فعل kalmak یا qalmak به معنی ماندن را داریم.
بمانم = kalam یا qalam است. به معنی جای ماندن و « جای زندگی» هم میتواند باشد.

فعل دیگر kalamak یا qalamak است. به معنی روی هم چیدن - و بزرگ کردن .
qala یا kala به معنی قلعه است که معنی ماندن و روی هم چیدن( یا بزرگ) هم میدهد.
qala یا kala = بماند - و بزرگ کن (روی هم بچین و طول و عرض و ارتفاع) را بزرگ و بیشترکن.
kalam =qalam=قلعه ام ، در ترکی. به معنی جای بلند زندگی ام = جای مستحکم و دست نیافتنی زندگی ام.جای بلند یا بزرگی که میتوانم آنجا بمانم و زندگی کنم. = وطن و سرزمینم.

نگاه به فنومنها ، بازتاب در وا ژه ها ، « زمین و ماندن و زندگی و بزرگ و بلندی» مانند نگاه زبان ترکی به پدیده ها ست.

Amarzuen آمارسین- اسم شخص
Nibru-a در نیبورو- در ترکیNibru-da اسم مکان
Enlil-e بوسیله ی- انلیل= Enlil-lə= Enlil-ilə در ترکی = اسم شخص تبدیل e به lə
mu به معنی نام ad
pad-a آشکار شدن( نام) ( منظورانتخاب شدن) aparıldı
mu pad-a آشکار شدن نام به منظور برگزیده شدن
Amarzuen Nibru-a Enlil-e mu -pad-a جمله ی سومری -ص 192- هایز
ad apar-dır-maq یا
apar-tır-maq
ad -apad-dır-maq لهجه ای تبدیل r بهd
و یا " د به ت"
به وسیله ی کسی نام برده شدن
Amarzuen Nibru-(d)a Enlil-(lə) ad -(a)par(d)(dırıl)d-ı ترکی
آمارسین-نیبورو دا -انلیل له- آد آپار(د) دیریلدی( آدلاندیریلدی- آدی چکیلدی)
آمارسین-در نیبور- به وسیله ی -انلیل - انتخاب شد. ( نامش آشکار شد به معنی برگزیده شدن)
ساختمان جمله مانند جمله ی زیر در ترکی امروزی ست:
( Kərəm Ərz rum-da Əsli- lə ad -apar(d)-dırıldı (ad-landı
کرم-اصلی-له-ارض روم-دا - آد-آپار دیریلدی ( آد آپار دیرماق)
کرم در ارض روم - بوسیله ی اصلی- انتخاب شد(اسم برده شد- نامش آشکار شد-منظور انتخاب شد)
نگاه به پدیده ها -و انعکاس شان در جمله- در حالت کلی مانند نگاه زبانی در ترکی ست.

در جملات ترکی اصل کلی و معمولی این است که « جزئیات اول، کلیات بعد میاید. یعنی فرعیات در آغار اجزاء اصلی بعد میایند: علت طرز نگاه به پدیده هاست. ادامه