Skip to main content

آقای ا - یزدانی در نوشته

آقای ا - یزدانی در نوشته
Anonymous

آقای ا - یزدانی در نوشته خود در زمینه مساله ملی ، به ستم ملی دیر پا که خلق آذربایجان و دیگر ملت های تحت ستم ایزان در طول 90 سال گذشته در معرض آن قرار داشته اند ، به نحو جامعی اشاره کرده است . همان طور که در نوشته ایشان آمده ، در آذر ماه 1324 ، زمانی که دیکتاتوری عنان گسیخته رضا خانی به پایان رسیده و آزادیهای نسبی دموکراتیک در ایران ایجاد شده بود، در آذربایجان به رهبری جعفر پیشه وری از مبارزین و کمونیست های قدیمی، حکومتی دموکراتیک به وجود آمد. به دنبال آن در بخش هائی از کردستان نیز، حزب دموکرات کردستان به رهبری قاضی محمد، قدرت سیاسی را در دست گرفت . ایجادحکومت های دموکراتیک در آذربایجان و کردستان ، ضربه های کاری بر پیکر ارتجاع هار حاکم در ایران که در راس آن فرزند رضا شاه و دربار پهلوی قرار داشتند وارد ساخته ، به نیروهای

مترقی و دمدکرات در سرتاسر ایران یاری رسانید. دولت مرکزی در صدد انتقام جوئی بر آمده و در همان زمان که فریبکارانه با حکومت فرقه دموکرات آذربایجان وارد مذاکره شذه بود ، به آذربایجان لشکر کشید و در سرکوب جنبش دموکراتیک خلق بپا خاسته این دیار، جنایات و وحشیگریهای بیشماری، مرتکب شد . ارتش مهاجم شاه در خمله به آذربایجان در شهرها و دهات مختلف آن دیار بلا دیده بیش از سی هزار تن از فدائیان و آزادیخواهان را به وحشیانه ترین وحهی ، قتل عام کرد. در نوشته خود ، آقای یزدانی، به یاری و کمکی که دولت سوسیالیستی شوروی در ایجاد حکومت فرقه دموکرات در آذربایجان مبذول داشت، کم بها داده شده است . در واقع امر، بدون مساعدت ارتش شوروی که در آن زمان در بخشهای شمالی کشور مستقر بود، این امکان که فرقه دموکرات آذربایجان به آن آسانی قدرت سیاسی را در ناحیه حساسی در دست بگیرد و این قدرت را نگه دار، بسیار ضعیف بود. شکی وجود ندارد که فرقه دموکرات آذربایجان با قدرت لایزال توده های زحمتکش این سرزمین که طی ماه ها علیه اربابها و ژاندارم ها دلیرانه پیکار میکردند، به قدرت سیاسی دست یافت . اما ارتش شوروی مستقر در ایران که در جنگ علیه فاشیسم هیتلری به پیروزیهای درخشانی نایل آمده بود، در تصرف قدرت سیاسی از جانب فرقه دموکرات آذربایجان، نقش مهمی بازی کرد. در اینجا امکان شرح و بسط ، در زمینه حوادث سیاسی آن دوران پر تلاطم نیست اما به طور اجمالی می توان این واقعیت را بیان داشت که ایجاد حکومت های دموکراتیک در آن دوران در آذربایجان و کردستان ، امری ترقی خواهانه و ارزشمند بود که به تقویت نیروهای دموکراتیک و مترقی در سرتاسر ایران و تضعیف ارتجاع مرکز نشین که دربست در اختیار قدرتهای امپریالیستی بود، یاری میرساند. اگر نیروهای ترقی خواه در نقاط دیگر ایران که - رهبران آنها عناصری رفرمیست و فاقد مشی انقلابی بودند- به حکومت های دموکراتیک در کردستان و آذربایجان کمک لازم را میکردند، اگر نیروهای نظامی شوروی به سبب اولتیماتوم امریکا مجبور به ترک آذربایجان نمی شدند، اگر امپریالیست های امریکا و انگلیس برای نگه داشتن ایران در منطقه نفوذ خود، مصر نبودند، همچنان اگر در رهبری فرقه دموکرات آذربایجان عناصر اپورتونیست و سازشکار غلبه نداشتند ، دولت مرکزی غدار به سرکزدگی شاه و به دستور امپریالیسم امریکا، به آسانی نمی توانست بر جنبش های دموکراتیک خلق های آذربایجان و کردستان چیره گردد اگر ها زیادند، اما اوضاع و حوادث مسیری را طی کرد که به شکست نیروهای دموکراتیک در آذربایجان و کردستان منجر شد. با اینهمه توده های زحمتکش آذربایجان هنوز فداکاریها و رزمندگیهای فدائی ها را که در زمستان سرد سال 1324 تفنگ در دست، دلیرانه در جهت غلبه بر اربابان غارتگر و ژاندارم های بیرحم و به منظور ایجاد حکومتی دموکراتیک می جنگیدند، فراموش نکرده اند و از مقاومت و پایداری آنها الهام میگیرند. درعین حال، در رابظه با تشکیل و شکست حکومت فرقه دموکرات آذربایجان، این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که دولت شوروی که در آن زمان ماهیتی سوسیالیستی داشت، در جنگ علیه نازیهای هیتلری، سختی ها تحمل کرده و بیش از 20 میلیون قربانی داده بود. شوروی برای جلوگیری از تجاوزات امپریالیست ها و حفظ سرزمین خود از حمله مجدد دشمنان بی امان سوسیالیسم و انقلاب، نهایت کوشش را به عمل می آورد که در همسایگی خود، حکومت های دموکرات و ترقی خواه قدرت را در دست بگیرند . کوشش های دولت شوروی را در ایجاد فرقه دموکرات آذربایجان، نه در "سود جوئی های" استالین بلکه در این رابطه، باید جستجو کرد.