Skip to main content

اگر چپ دهه سی و چهل تجزیه طلب

اگر چپ دهه سی و چهل تجزیه طلب
Anonymous

اگر چپ دهه سی و چهل تجزیه طلب نبود اما چپ کنونی"ایران" گرفتار  درتنگنای چمبره نظری استالین، اصرار بر جداسازی نژادی دارد و با برداشت نژادگرایانه ای که از حقوق اقوام ایرانی دارند در گفتمان و پراتیک سیاسی مشخص کرده اند که خواهان تجزیه قومی ایران  تحت عنوان "حق تعیین سرنوشت " هستند. در زمانه ای که انسان از قید و بند عشیره و قبیله آزاد شده و تبدیل به یک واحد انسانی با هویت مستقل شده است چپ ملت را به مسلخ تقسیم بندی اولویت های قومی کشانده است.این تعبیر بغایت مادون تاریخی از انسان که تابع تعلقات نژادی است متعلق به پیش ازعصر رنسانس است . در زمانه مدرن کنونی حقوق انسانها را بطور بیولوژیک ارزیابی نمیکنند و بحث قوم و عشیره و طایفه را درعرصه مردم شناسی جا داده اند. ایرانیان در صد سال پیش در بستر جنبش مشروطه با گذار از مرزهای ارزش گذاری اجتماعی براساس تعلقات طایفه ای و نژادی و.......

باورهای قومی که گمان میکردند هویتمان بر آن اساس تشکیل شده است عبور کردند و حصارهای تنگ مذهبی و نژادی را بهم ریختند  و طرح یگانگی و احساس همبستگی  را با آگاهی ملی در انداختند ومعتقد نیستند که تثبیت دمکراسی در ایران در سطح عشیره ای است که می‌تواند به پیروزی برسد.
 چپ تنها باگفتن "ما مخالف نژادپرستی هستیم" بی مایه فطیر است.درکجا دیده شده است که احزاب چپ و احزاب لیبرال دمکرات اروپایی هم مثل احزاب "چپ ایرانی" در وحدت نظر و عمل با عده ای تجزیه طلب که تعبیر نژادی بغایت مادون تاریخی از مقوله ملت دارند و خواهان دولتهای قومی هستند باشند و  برابری حقوقی ملتشان را بطور بیولوژیک و از طریق تجزیه کشور دنبال کنند.
تاکید مطلق بر بار نژادی ملت مثل ملت ترک ،کرد و عرب و غیره  از طرف "چپ ایران " و محافل نژادپرست تجزیه طلب اساسا بار تاریخی-اجتماعی ندارد و  به همین دلیل است که معیار چپ در پاسخ دهی به مسئله "ملی"ماهیتی شدیدا نژاد پرستانه دارد.