Skip to main content

وقثی که هیچ فاکت عینی درمورد

وقثی که هیچ فاکت عینی درمورد
Anonymous

وقثی که هیچ فاکت عینی درمورد نفی واثبات امری وجود نداردادامه بحث لابد ازدومسیر زیر باید بگذرد .. . 1-تلاش یرای پیش کشیدن فرضیه های حتی المقدورعلمی وقابل قبول که به هر حال باید نقطه یانقاط اتکائی ولو سست وضعیف به مواد وماتریال هائی مشهود یااثبات شده داشته باشد. 2-تلاش برای اثبات مطلب برمبنای آمال وآرزوهای عاطفی وقلبی ویا نقشه چینی وزیر ساخت سازی برای آن چه که نفع حال وآینده مان را درآن میبینیم ولو باعلم به بی پایگی ان. در مورد کلمه ایران بسیار گفته ونوشته شده من نیز این جااین تئوریرامطرح میکنم

باشد که مورد توجه ورد یا قبول افکارواشخاص آزاده وروشن فکری قرارگیرد که مبنای رد وقبول یاتردیدشان توجه وتامل دراصل مطلب است. فراوان دیده وخوانده ایم که برای ثطبیق رسم الخط عربی بازبان های مصطلح درجوامع اسلامی تغییراتی دراین رسم الخط داده شده است.مثلا درنوشته های به زبان اردوکه خواندن آن برای غیرپاکستانی ها مشکل وغامض گاه بکلی غلط از آب درمی آید.درسرزمین ما هم همین تغییرات بدیهی و غیرقابل انکاراست. مثل استفاده ازیک سرکش اضافه روی-ک-برای نمایاندنحرف -گاف- ویاابداع حروف-چ-و-پ-وغیره.ونیز برای حرف -و-(v)که اعراب واکرادواقغان آنرا به صورت-w- تلفظ میکنند ولی برای اتراک وفارس همان-v-است.ودرهمین راستاست استفاده ازحرف الف برای تمثیل حرکه فتحه یاهمان زبر که مصادیق زیاد وکاملا جاافتاده ای در نوشته های روزمره مان پیداکرده است.مثل قجر(نام نوعی مرغ شکاری و طایفه ای ازترکان ) که آن راقاجار نوشته ومیخوانیم.یاکلمه -بابر-نوه امیر تیمورگورکانی که اصولامطابق صوت شناسی ترکی غیرمانوس وغلط می باشد ودرآذربایجان اسم- ببیر-بافتح اول ودوم برای مردان البته مسن کم نیست....ومثال ومصادیق دیگری که بیان همه آنها شاید برای خواننده خسته کننده باشد وعلاقه مندان متوانند جست وجوکنند . حالا بااین مقدمه آِیابهتر نیست که باقبول تغییر فتحه به -مد- (الف)نگاهی به کلمه -عراق- داشته باشیم؟ کلمه ایران رامااززبان خراسانیان شنیدیم که درهمسایگی ترکان بودندو-ایراق- درتمام لهجه های ترکی معنی دوروبعید وبافاصله رامیدهد.ضمن این که معنی -ایرن- بافتح-را- درترکی نزدیک وبه قولی همسایه رادارد.اصطلاحات -ایره لی گلمک -نزدیک شدن و- سندن ایراق-ازتودورباد(درامورناخوشایند)بسیارمصطلح وروزمره هستند.گمان نمیکنم کسی اصطلاحات عراق عرب وعراق عجم رانشنیده باشد.حداقل کسانی که دوسه متن متاخرازقبیل سفرنامه های ناصری وغیره را خوانده باشندبا این مفاهیم مانوس هستند.با این تفاصیل آیا طرح این تئوری که ترکان قدیم خراسان را-ایره ن -به معنی سرزمین نزدیک و اصفهان واراضی مرکزی راایراق یعنی اقالیم دوردست نامیده باشند قابل تامل وتعمق نمینماید؟بخصوص که تاهمین اواخر معمرین ما اصطلاح عراق عرب را برای اشاره به سرزمین عراق فعلی به کار میبردند که آنرا ازعراق عجم متمایز میکرد.