جناب سازاخ سلام؛
بهنام چنگائی
جناب سازاخ سلام؛
نوشته اید:
این ایدوئولژی کمونیسم همانند مذهب چشم شما کمونیستها را از دیدن واقعیات محروم کرده، بابا تا کی می خواهید مثل مذهبیون از یاد گرفته های اولیه تان دست بر دارید؟
دوست گرامی بهتر است همراه با نقد، توامان دیدگاه خود را پیرامون سوژه روشن کنید تا به همفری بپردازیم.
این را بدانید که من متوجه تکامل دوران های اقتصاد مالی امپریالیسم قرن 19 کهنه، امپریالیسم رشدیافته ی قرن بیستم تا اواخز 1975 و امپریالیسم نوئی که از 1980 آغازید هستم و بخوبی نیز می دانم که این ساختار چیست و روابط او با جهان زیر ستم چگونه است.
بنا بر این هر چه تبادل سرمایه مالی اعتباری در کشورهای صنعتی و پیشرفته به جانب کشورهای وابسته ی پیرامونی گسیل شود، که می شود، این پدیده فراملی انباشت ارزش افزدوه، توسط صدور سرمایه و یا کالا در بازار رقابت رقیب می یابد.
و به تبع آن تمرکز سیاسی اقتصادی بیشتر در میان امپراطوران نو و کهنه، برای انباشت سرمایه بیشتر در میان سرمایه سالاراران برای انباشت سرمایه تشدید گشته و بهمین خاطر، نیاز به مشروعیت جوامع زیر ستم دارند تا وابستگی مالی صنعتی خود را در گروه بندی های مطلوی امپراتوران تضمین کنند.
و از دیگر سو تضاد منافع کشورهای مرکزی بدلیل وجود تراکم سرمایه مالی ایستا و عدم توان جاری سازی آن، به ناگزیر شکل دیپلماسی پوشیده و مخفی در میان قطب ها فراروئیده و به تبع آن ستیز میان امپراتوران مالی می انجامد که در پی قلمرو بیشتر مالی سیاسی خویشند. همانی که اینک میان قطب های مرکزی که امپراتوران نو باشند بیش از گذشته شدت یافته و تعدیل آن جز از طریق تبادل سرمایه اعتباری و یا انتقال آن سرمایه ساکتِ مالی به کشورهای پیرامونیف جهت یافتن فرج و راه حلی نو برای تعدیل بحران های پیگیر سرمایه سالاری جاری و ساری متصور نبوده و نیست.
بنا بر این ما و جهانمان همچنان اسیر طمع انباشت سرمایه به هر قیمت و به هر نحو بسود امپریالیست ها هستیم و تا بقای این ساختار ضدبشریف بی گمان ما چپ ها به افشاگری ترفتدهای جهانخورانه ی آنها و همزمان روشنگری توده های کارگران و کارمزدان ادامه خواهیم داد. البته این پاسخ بسیار کوتاه است. اما در پیرامون پروسه امپریالیسم بسیار باید خواند و نوشت و چهره های آنرا در روند ویرانی جهانی شناخت و سپس ساختار این بیماران سرمایه اندور را هرچه ساده تر و با زبان خودمانی برملا ساخت.
اگر شما دیدگاه خود را در مورد سوژه بیشتر تشریح کنید، من در پی این نوشته ی کوتاه و پاسخ شما، آنگاه به ابعاد دیگر امپریالیسم خواهم پرداخت.
متاسفانه فرصت بازخوانی و تصیحیح پاسخم را ندارم و در صورت اشتباه چاپی پیشاپیش از شما پوزش می خواهم.
و از دیگر سو تضاد منافع کشورهای مرکزی بدلیل وجود تراکم سرمایه مالی ایستا و عدم توان جاری سازی آن، به ناگزیر شکل دیپلماسی پوشیده و مخفی در میان قطب ها فراروئیده و به تبع آن ستیز میان امپراتوران مالی می انجامد که در پی قلمرو بیشتر مالی سیاسی خویشند. همانی که اینک میان قطب های مرکزی که امپراتوران نو باشند بیش از گذشته شدت یافته و تعدیل آن جز از طریق تبادل سرمایه اعتباری و یا انتقال آن سرمایه ساکتِ مالی به کشورهای پیرامونیف جهت یافتن فرج و راه حلی نو برای تعدیل بحران های پیگیر سرمایه سالاری جاری و ساری متصور نبوده و نیست.
بنا بر این ما و جهانمان همچنان اسیر طمع انباشت سرمایه به هر قیمت و به هر نحو بسود امپریالیست ها هستیم و تا بقای این ساختار ضدبشریف بی گمان ما چپ ها به افشاگری ترفتدهای جهانخورانه ی آنها و همزمان روشنگری توده های کارگران و کارمزدان ادامه خواهیم داد. البته این پاسخ بسیار کوتاه است. اما در پیرامون پروسه امپریالیسم بسیار باید خواند و نوشت و چهره های آنرا در روند ویرانی جهانی شناخت و سپس ساختار این بیماران سرمایه اندور را هرچه ساده تر و با زبان خودمانی برملا ساخت.
اگر شما دیدگاه خود را در مورد سوژه بیشتر تشریح کنید، من در پی این نوشته ی کوتاه و پاسخ شما، آنگاه به ابعاد دیگر امپریالیسم خواهم پرداخت.
متاسفانه فرصت بازخوانی و تصیحیح پاسخم را ندارم و در صورت اشتباه چاپی پیشاپیش از شما پوزش می خواهم.