Skip to main content

آقای چگائی عزیز, متشکرم از

آقای چگائی عزیز, متشکرم از
دیرنج مین ائللی

آقای چگائی عزیز, متشکرم از جواب مفصلتان, لکن متاسفانه نه تنها در رد آرگومان من ننوشته اید بلکه بطور غیر مستقیم تایید هم کرده اید. دوست عزیز شما به جدول اختلاف طبقاتی بر اساس درآمد بانک جهانی نظر بیفکنید می بینید که نسبت درآمد 10 درصد پردر آمد ها به 10 درصد کم درآمدها در ژاپن تنها 4.5 برابراست. فرهنگ ژاپنی با کار زیاد درآمیخته است و بالطبع سرمایه دار ژاپنی باید فربه تر از مایه دار انگلیسی باشد . اما اینگونه نیست باوجود اینکه این نسبت در جامعه بریطانیا 3 برابر است.
در تعجبم که فکر میکنید که تنها در قانون کار روسیه, حقوق مساوی برای مرد و زن و گروههای ائتنیکی در نظر گرفته شده است. این اصل اساس قانون کار در تمام کشورهای غربیست هرچند هنوز هیچ کشوری به آن مرحله از توسعه نرسیده که صد درصد اینگونه باشد. کارگران زن و گروههای ائتنیکی میتوانند از کارفرما در صورت تخلف شکایت کنند

و بعضا افرادی که قادرند در دادگاه تبعیض اعمال شده را به ثبوت برسانند اینکار را هم انجام میدهند.اخیرا در انگلستان یک سوپرمارکت زنجیره ای جریمه سنگینی بابت پرداخت دستمزد کمتر به یک زن علیرغم کار یکسان ( Job_Description ) با یک مرد پرداخت.

با اخذ مالیات و یا جریمه سنگین سودهای باد اورده خارج از دایره رقابت و یا در نتیجه رقابت غیر منصفانه همانند حجم زیاد سرمایه و فرادستی در بازار میتوان اثرات مخرب کاپیتالیسم را به حداقل رساند بدون اینکه دینامیسم مثبت آنرا در رشد اقتصادی مخل نمود. سوسیالیسم خالص باندازه کاپیتالیسم افسارگسیخته مضر است. سوسیالیسم خالص امکان رقابت که عامل اصلی پیشرفت است را حذف می کند از هر کس باندازه توانش و به هرکس باندازه نیازش, انگیزه برای رو کردن تمام توان انسانها را می کشد, چرا که کار زیاد و خلاقیت تاثیری در بهبود زندگی ندارد و یا خود را ناتوان جلوه دادن هیچ اثر منفی نخواهد داشت. در اوان سقوط کمونیزم فیلم مستندی از زن بیوه ای را دیده ام که در زمان استالین مخفیانه جوجه کشی میکرده تا بچه هایش باندازه کافی گوشت بخورند و با تاق زدن مرغ و خروس با اجناس دیگر زندگی راحتتری داشته باشند. او را به 20 سال کار در سیبری محکوم کردند و فرزندانش را هم از او گرفتند. بعد از مرگ استالین بخشیده شده و به دهکده خود بر گشت اما در نتیجه گرسنگی در سیبری اختلال روانی پیدا کرده بود و هر چه پول داشت صرف خرید نان میکرد و مردم دهکده اورا مسخره میکردند. دو اتاق از سه اتاق منزلش لبالب پر از نان بود. او گریه میکرد و می گفت "میدانم کارم مسخره است اما من نمیتوانم ببینم نان فروشیست و نخرم".
انسانها بخاطر خودشان, خانواده شان, خویشاوندانشان, شهرشان و کشورشان حاضرند تلاش کنند, این قانون ژن خودخواه انسان است و عامل بقای آن. نمیتوان بر علیه طبیعت بشری حرکت کرد و انتظار موفقیت داشت.