Skip to main content

جناب ایستا

جناب ایستا
آ. ائلیار

پاسخ به نژاد جویا
جناب ایستا
نوشته اید :« یک تز نژادپرستانه را جا بیندازید ( کدام تز؟ فاکت تان کو؟) و مثلا بگویید که سومریها همنژاد شما بوده اند پس شما از نژاد برترید! ( این تز شما ست نه تز من ، شما در آن سن و سال هنوز یاد نگرفته با نقل قول چیز بنویسید ) و پس آذربایجانیها از نژاد ایرانی نیستند( نژاد چیست؟ مگر شما نژاد پرست هستید که ایده ی نژاد را می جویید؛ «نژاد ایرانی» یعنی چه، ) و از نژاد برتر سومری هستند(مگر نژادی وجود دارد که برتر هم داشته باشد - سومری نژاد نیست؛ شخص منسوب به کشورسومر است ؛ نه نام نژاد ) و با فارسها فرق دارند و باید جدا شوند! ( جدایی یک موضوع حقوقی ست نه یک موضوع نژادی -که نژادی وجود ندارد- ولی برای شما :

« ایرانی نژاد» است و آذربایجانی هم از نژاد ایرانی ست»

با این ایده شما معتقد به نژاد هستید و دنبال نژاد ایرانی میگردید- که آریایی خوانده میشود- یعنی شما نژاد گرا هستید.

کوروش از تخمه اش سخن گفته و چون شما هم کورو ش چی هستید دنبال کوروش و نژاد هستید. شما هم دنبال تخمه ی خود میگردید. یعنی نژاد خود. و از « نژاد ایرایی و تخمه ی کوروش و آریایی و آذربایجانی آریایی» حرف میزنید.
شما با جملات خود اثبات کردید که یک فرد نژادگرا و « نژاد جویا » هستید و چنین کسی از پرستش تخمه ی خود فارغ نیست.
------
نه من نژادی دارم و نه سومری نژاد است. و نه ایرانی نژاد است. و نه نژادی وجود دارد. که آذربایجانی هم از نژاد ایرانی باشد.
شما با سخن خود نشان دادید که حقیقاً نژادگرا و نژاد جویا هستید :
اینهم فاکت که نوشته اید « یک تز نژادپرستانه را جا بیندازید و مثلا بگویید که سومریها همنژاد شما بوده اند پس شما از نژاد برترید! و پس آذربایجانیها از نژاد ایرانی نیستند و از نژاد برتر سومری هستند و با فارسها فرق دارند و باید جدا شوند!»
-----
نوشته ام « هر سخن جایی دارد» ، اما شما باز متوجه نشده اید و کامنتی گذاشته اید که به مقاله ی من مربوط نیست.
شما حق دارید در مورد مقاله ی من اظهار نظر بفرمایید، اما حق ندارید اینجا و زیر این مقاله در مورد اینکه دیروز چه گفته ام اظهار نظر بفرمایید. با این بی ربط نویسی ها مزاحم دیالوگ در مورد مقاله هستید. بروید زیر نوشته ی قدیمی نظر خود را تکرار کنید.
شما در مورد زبان نظر خود را قبلا نوشته اید و منهم جواب داده ام ، اینجا تکرار مکررات دیگر نامربوط است.
اگر درکی باشد.
-----
از تخصص حرف میزنید؟ مگر در ایران متخصص زبان شناسی هست یا تاریخ ؟ زبان فارسی کدام کتاب تخصصی بیرون داده که ما ندیده ایم و کتاب تخصصی خوانده میشود.
همه ی زبانشناسها و تاریخ دانهای شما شاگرد یک آخوند آذربایجانی هستند که
دهه هاست نان تئوریهای شونیستی او را میخورند. آنچه از استاد و متخصص و دکتر دارید تنها به خاطر نان خوردن کتابهای غیر علمی را طوطی وار ابرکرده اند که کاغذی بگیرند و نان شبشان را بخورند. و بعد هم همه چیز را فراموش کنند.
با این کیفیت اینان میتوانند در مورد زبانهای اتصالی حرف بزنند و بدون آموزش آنها و عشق به کار نظر بدهند. به خصوص بدون اطلاع از زبان اتصالی اسپرانتو؟

این است که زبان فارسی فاقد زبان شناس و تاریخ نویس و غیره است. شاهکارتان ایرانیکاست که « مجموعه ی مهملات ناسیونالیستی و شوونیستی و تبعیض و جعل اسناد» است. این است دست پخت متخصصان طوطی وار درس آموخته های شما. در این مملکت هر کس هم سرش به تنش میارزیذ نابود شد یا در حال نابود شدن است و از ردیف گمگشتگان. نه صدایی دارد و نه اثری.
مملکتی که سیاست چی اش به دنبال صدام و سعود بیافتد یا به دنبال آخوند و شاه ، و «کوروش و نژاد ایرانی و آریایی» و یا ناسیونالیسم و مذهب و تحجرات دینی و غیر دینی سرنوشت اش همین است که می بینیم و بدتر از این هم خواهد شد.

پرونده ی « شرق شناسی» هم با تئوریهای استعماری و نژادگرایانه ای چون « هند و ارویایی» و مانند آن روشن است.
شما مقلد هستید میتوانید به دنبال مجتهدان خود بیافتید، اما حق ندارید از من بخواهید مقلد باشم.
سخن مجتهدان شما که هیچ، متد من سخن خدای شما را هم آزمایش میکند.
قسمت پنجم نوشته ی « پیوند زبان سومری و ترکی» منتشر خواهد شد؛ به مجتهدان خود اطلاع دهید که خبر دار بایستند. اگر جرئت سخن و نقد دارند بفرمایند.