هزاران هزار دختر و پسر خردسال رنج و کار در خیابانها، حضور هزاران هزار زن و مرد دستفروش در متروها و پیادهروها، حمله نیروهای مسلح و چماق بهدستان حکومتی به دستفروشان، خودسوزی حمید فرخی ۲۴ فروردین ۹۴ در اعتراض به جمعآوری بساط دستفروشیاش از سوی مأموران شهرداری تبریز که با در دست داشتن مجوز دستفروشی در اتاق یکی از مسئولان شهرداری منطقه هشت تبریز خود را به آتش کشید و جان سپرد، خودکشی دستفروش متروی گلبرگ، خودسوزی یونس عساکره دستفروش خرمشهری و خودسوزی امیر که در کوچه برلن روسری میفروخت، کشتن علی چراغی که بازیافت جمع میکرد، ضرب و شتمها و درگیریهای بی شمار و هر روزهی مأموران چماق به دست رسمی یا اجیر شدهی شهرداریها با دستفروشان در شهرهای مختلف، جلوههایی از مناسبات و حکومت سرمایهداری در ایران را به نمایش میگذارند. گسترش فزایندهی فقر در چرخهای مرگ آور، گسترش آسیبهای اجتماعی و غارت
پی آمدها، تناقضها و ناهنجاریهای اقتصاد دچار بحران و رکود که به گسترش دستفروشی انجامیده است موجب خساراتی جدی بر کارگران و زحمتکشان شده است. میلیونها تن از کارگران و زحمتکشان با وارد آمدن بحران برآمده از این اقتصاد و رکود اقتصادی از جمله با از پای درآمدن زیر بار فشارهای رقابتیِ بنگاههای مالی و تجاری و انحصاری وابسته به کارگزاران حکومتی، فروشگاههای بزرگ و زنجیرهای و… نیز قربانیان این روند فلاکت بار هستند. شرایط مرگآوری که دستفروشان در ایجاد آنها هیچ نقشی نداشته و ندارند. تضاد اصلی بین کار و سرمایه، رقابت بین مغازهداران و فروشگاههای بزرگ، بین مغازه داران و انحصارهای واردات، بیکاری و پرتاب میلیونها نفر از زنان و مردان شاغل، از فارغالتحصلان گرفته تا دیگر بخشهای اجتماعی به لشکر بیکاران، تضاد بین صدها هزار تن از تولید کنندگان و بخشهای خدماتی خرد و بنگاههای انحصاری و بزرگ و دلالان، رکود اقتصادی، توزیع سود و دلالی و رانتهای حکومتی ریشههای بیکاری و پدیده دستفروشی میباشند.