Skip to main content

یکی باید نظرات به غایت

یکی باید نظرات به غایت
بهمن موحدی(بامدادان)

یکی باید نظرات به غایت ارتجاعی و قوم گرایانه و پان ترکیستیِ "یونس شاملی" را نقد کند و به چالش بکشاند. آقای یونس شاملی به کلی مبارزه با رژیم جانیتکار و غارتگر جمهوری اسلامی را فراموش کرده و بجای آن از فارسهای بیچاره ایران یک دشمن خیالی و توهمی ساخته به نام قوم حاکم و ظالمِ فارس!!! به نمونه ای از افاضات آقای یونس شاملی توجه کنید: «"من میدانم که آقای صوفی زاده از سیاستهای دولت ترکیه در قبال خلق کرد در آن کشور ناراحت اند و البته در این ناراحتی هم محق اند. من هم دقیقا همان حس آقای صوفی زاده را در قبال دولت فارسگرا در ایران دارم"» عجب!!! دولت فارسگرا در ایران!!! ازچه زمانی رژیم فرقه گرای شیعیِ حاکم بر ایران که فقط عاشق سینه چاک اعراب شیعه است شده است دولت فارسگرا!!! این چه رژیمِ فارسگرایی است که اکثریت کارگزاران ریزودرشت آن تُرک می باشند؟!
مرتجعین قوم گرا و تجزیه طلبِ پان ترک و پان عرب و دیگر

تجزیه طلبان، دارای ارزش سیاسی و وزنی نمی باشند و از سوی مبارزین و نیروهای اپوزیسیون، جدی گرفته نشده و به رسمیت شناخته نمی شوند. چرا که نه رهبران آنان دارای پیشینه ی درخشان و پاک سیاسی می باشند و نه خط مشی آنان می تواند از سوی نیروهای اپوزیسیون پذیرفته شود. مبارزین و همۀ کسانی که در جامعۀ سیاسی ایران دستی بر آتش دارند می دانند که گروههای قوم گرا و تجزیه طلب در عرصۀ سیاسی محلی از اعراب ندارند. کسانی که تلاش دارند از مردم - هریک از شهرها و روستاهای ایران یک ملت جعلی بسازند و اختلاف در تلفظ چند واژه را به حساب ملیت بگذارند، از سوی هیچ سازمان اپوزیسیون و جمعیت مشروعی و حتی دولت ها به جدیت گرفته نمی شوند و محکوم به این اند که موجودیت شان همواره انکار گردد. در هیچ یک از دمکراسی های پیشرو جهان ، تشکل هایی که عامداً و عالماً در صدد نابودی اتحاد ملی یک کشور باشند و ادعای تجزیۀ قسمتی از خاک یک کشور را بکنند، آزادی عمل ندارند. به واقع هر دولت - ملتی مفاهیمی را به عنوان خط قرمزی های نظام سیاسی خود در قانون اساسی تعریف کرده که حتی بحث کردن در مورد این مفاهیم منتفی است تا چه رسد به بازنگری. تمامیت سرزمینی هرکشور خط قرمز مردمان آن سرزمین محسوب می شود. تمامیت ارضی ایران، خط قرمز مردم ایران و اپوزیسیون ایرانی از چپ و راست است.
مرتجعین قوم گرا و تجزیه طلبِ پان ترک و پان عرب و دیگر تجزیه طلبان با آگاهی از اینکه رژیم فاشیستی و ضدخلقی جمهوری اسلامی، نفس های آخرش را می کشد و رو به سقوط است؛ به جای اینکه برای همبستگی نیروهای دمکرات و آزادیخواه، هم اندیشی پیرامون گریز از خطرهای بزرگی که هم اکنون در بخشهایی از خاورمیانه واقعیت شده و ما را نیز تهدید می کند، و فراهم ساختن شرایط دستیابی آگاهانه و مشترک به یک نظام جایگزین تلاش کنند؛ اسب خود را زین کردند تا شاید پس از زمین خوردن این رژیمِ در حال فروپاشی؛ و بی آنکه خود برای سرنگونیِ رژیم پلید آخوندی کاری بکنند؛ هریک به تنهایی بخشی از آن را سهم انحصاری خود سازند. یعنی؛ "در صدد «اتحاد» ملیت های تحت ستم، علیه «فارس ها» هستند و این دروغ و ادعای پوچ را می پراکنند که گویی رمز خوشبختی مردمان ایران در آن است که تجزیه صورت بگیرد و هرکسی در گوشه ای از این خاک برای خود دولتی به پا کند"!!! بهره گیری از واژگان و عبارتهای گنگی مانند "مبارزه با ستم ملی قوم فارس"، "حق تعیین سرنوشت" و واژگان و عبارتهای همانند، دست آویز این کنش تفرقه افکنانه می باشد. مرتجعینِ قوم گرا و تجزیه طلب، زیر پرچم مبارزه با «ستم ملی» ، به طور آشکار به دشمنی و جدایی بین خلق ایران دامن می زنند و این خیانتی بزرگ و نابخشودنی است.
بهتر است امثال یونس شاملی ها بجای تفرقه افکنی و قوم گرایی و چسبیدن به افکار پان ترکیستی، با رژیم جنایتکار و غارتگرجمهوری اسلامی مبارزه کنند که دشمن تمامیِ ساکنین ایران می باشد.
مرگ بر جمهوری اسلامی