بادرود به کلیه هم میهنان

بادرود به کلیه هم میهنان ؛اقای رفسنجانی فوت کرد وبراساس سنن وفرهنگ ایرانی ما هرچه بود گذشت وحرمت در گذشته را باید نگهداشته چون ایشان دومین فرد وشریک بنیانگذار رژیم آخوندی بود وموافق ومخالف زیاد دارد نباید هتک حرمت شود بجای خدای ناکرده بی ادبی وبی حرمتی که با فرهنگ ما سازگار نیست همه می توانند اورا از قبل انقلاب تا کنون مورد نقد قرار داده واگر چیزی را دیده اند ویا ا خود ایشان شنیده اند را بدون توسل به دروغ که متاسفانه این هم از ارمغانهای این رژیم می باشد در شبکه های اجتماعی بیان کنند وکارهای اورا در مقاطع مختلف که دارای سمتهای مختلف بودند به بوته نقد گیرند تا مردم از چگونگی فریب ملت ایران بطور شفاف اگاه گردند ودرنهایت مردم ایران زمین و تاریخ است که در مورد او قضاوت خواهدکرد بااینحال ایشان چندین سال بود با اینکه بدلیل رفتارهای اولیه وکلا بی اعتمادی مردم به کلیه کسانی که در تشکیل جمهوری اسلامی اخوندی (این حکومت با حکومتی که مردم می خواستند وپیش نویس قانون اساسی ان را حقوقدانان و افرادملی ومیهن پرست تائید کرده بودنداما با خدعه شخص رهبر وبنیان گذاراقای خمینی انقلاب را توسط شارلاتان ها از مسیر انحراف واصل فصاحتبار وجاهلی ولایت فقیه را برمردم تحمیل کرد کاملا متفاوت بود )اماهدف من ازاین نوشتار اینست که ایشان بعداز 76 طوری وانمود می کرد که با گروه رهبری کنونی با فوت اقای خمینی قدرت استبدادی بااینکه توسط فرزند واقای رفسنجانی انهم با یک شهادت دروغ به عنوان رهبر تعیین شد .اما انچنان شیفته قدرت مسلط بود که با هیچ یک از رفیقان خود (اینجا وقتی دراعلامیه رهبری رفیق بکار برده شد انسان به صحت مطلب کتاب رفیق ایت الله ایمان می اورد )سازگار نشد وبا قول وقرار های اولیه مبنی برچرخش قدرت بین سه گروه (رفسنجانی به عنوان اعتدالگرا - موسوی خوئینی ها وخاتمی به عنوان اصلاح طلب ها وشخص خودش نماینده محافظه کاران بازار و گروه شارلاان مداحان ومردم عوام را رهبری کرده وبصورت چرخش قدرت باشد تا مردم اگر ازیک گروه زده شدند به گروه دیگر مراجعه نمایند تا حکومت از دست اخوند ا خازج نگردد)این قاعده را نیز رعایت نکرده وهمه دوستان خودرا هم کناری زد وسپس مدعی شد که قاعده بازی یا رعات دمکراسی اخوندی را اینها نکردند . خلاصه در چندسال اخیر با رفتارهای ن=متوهمانه وپرخاشگرایانه وعدم اعنماد به کسی رهبری ؛رفسنجانی تلاش نمود که خودرا به مردم نزدیک کند اما متاسفانه بدلیل اینکه ملت کلا از اخوند زده شده اند و اگر کاری می کنند که شاید در خیال انها به نفع مردم است اما همین رفتار انهارا هم مردم قبول نداشتند وازنظر مردم اخوند خوب وبد وجود ندارد همه وهمه دکانداران کاسب از طریق مذهب وخرافات می باشند لذا مردم روی خوشی نشان ندادند تنها در میان گروههای روشنفکر ودانشجو؛ودانشگاهی یک خوشبینی به ایشان پیدا شد اما بازهم بدلیل سلطه فرهنگ دروغ،ریا،چاپلوسی،چاپیدن بیت المال،توهم این فرهنگ برمردم نیز شدیدا تاثیر گذار بوده بازهم صحت رفتارهایی را که اگر ازادیخواهانه وترقی خواهانه بود مردم بدلیل نفوذ فرهنگ دروغ وتوهم وبدبینی بازهم قبول نمی کردند. بااینحال این رفتارهارا انجم میداد وظاهرا بارهبری نیز بقول معروف سرشاخ میشد. با این توصیفات اگر ایشان نبود مطمئنا کشور ازاین وضعیتی که دارد نیز بد تر شده وروزگار مردم سوریه وحلب برسرمرد م ما می امد اما ایشان با سیاست مداری تمام رهبر متوهم را قدری از توهمات خود خارج کرد وقرارداد برجام که سایه جنگ وتحریمهای ظالمانه که با خود خواهی رهبر وچاپلوسان دور اودونسل مردم از مزم را نگذاشت که از زندگی چیزی به فهمند هرچند که در پایه گذاری (انرژی هسته ای حق مسلم ماست)ایشان هم درابتدانقش اساسی داشت اما وقتی سمبه را پر زور دید تلاش نمود که از دشمن تراشی بکاهد ورهبر متوهم را ازخواب بمب ات