Skip to main content

Siamand Zandi

Siamand Zandi
نظرات رسیده

Siamand Zandi
رفیق نازنینی داشتیم آراز نام، اهل سراب. آراز سرباز بود و محل خدمت مهاباد، روزی با لباس سربازی و اسلحه ی خدمت آمد و خود را تحویل ستاد سازمان در مهاباد داد، و با سازمان ماند.

Siamand Zandi
رفیق نازنینی داشتیم آراز نام، اهل سراب. آراز سرباز بود و محل خدمت مهاباد، روزی با لباس سربازی و اسلحه ی خدمت آمد و خود را تحویل ستاد سازمان در مهاباد داد، و با سازمان ماند.
گذشت و دوران غالب شدن خط اکثریت، آراز را در بلوار کشاورز جلوی سینما ( سال های دوری موجب شده نام سینما را از یاد ببرم) دیدم، ایستاده بود کنار بساطی و نوار می فروخت. او با اکثریت بود و من نبودم، اما از او نمی توانستم بگذرم، رفتم جلو و بوسیدمش، گفتم چطوری؟ چه می کنی؟ گفت سازمان رهنمود داده به جبهه می روم. گفتم آراز تو اسلحه ی خدمت را آورده ای با آن چه می کنی، گفت رفقا گفته اند، اسلحه ای به ارتش می دهیم، و تو داوطلب حضور در جبهه می شوی.
پسرم امروز هم نام اوست. آرزومندم قربانی بلاهت آن دوران رهبران اکثریت نشده باشد، و هر کجا هست، به سلامت باشد.